يك تيم بزرگ بايد از مديريتي قوي ومربي بزرگ بهره ببرد. ضمن اينكه بازيكنان بزرگ نيز عاملي مهم بشمار مي آيد. هركدام ازاين عوامل كه سرجاي خود نباشد، امكان بزرگ بودن براي آن تيم فراهم نمي شود.
استقلال بعنوان يكي ازتيمهاي بزرگ ومطرح فوتبال باشگاهي ايران كه چندسالي است دستش ازعناوين بزرگ كوتاه مانده است، درحال حاضرچه فضايي براي خود بوجود آورده كه بتواند به مرزبزرگي برسد؟
استقلال كه فصل گذشته با تكيه برنيروهاي جوان وخودي فصل نسبتا موفقي را پشت سرگذاشت، خود مي داند كه چرا درفصل گذشته ودرآستانه فتح هردوجام حذفي و ليگ برترآنها ازدست داد و با تجربه اي كه ازفصل قبل داشت، اين انتظاربود كه فصل جاري را براي جبران آن ناكامي ها با چشماني بازترآغازكند.
آبي پوشان تهران نه تنها خود را نسبت به گذشته تقويت نكردند كه بازيكني محوري مثل داود سيدعباسي را نيزازدست داده اند واين درحالي بود كه هيچ نيروي تازه اي را به خدمت نگرفته اند. با اين وجود آبي ها تا به همين امروزكه در آستانه هفته هيجدهم ليگ برترقرارداريم به صورت كج دار ومريز ادامه مي دهند وامروزدرحالي كه مكان چهارم جدول جاي دارند كه با توجه به جدايي عليرضا نيكبخت واحدي وجدايي احتمالي علي سامره نمي تواند اميد معجزه از اين تيم در ادامه راه داشت.
اينكه گفته مي شود عليرضا نيكبخت واحدي براي پرداخت بدهي هاي سايربازيكنان به امارات ترانسفرشده است يك بحث اعزامي است چرا كه استقلال مثل پرسپوليس زيرمجموعه سازمان تربيت بدني است ومي تواند با استفاده ازبودجه ها وامكانات دولتي به مشكلات اين چنيني فائق آيد. آنگونه كه ازاخباربرمي آيد ازبابت انتقال نيكبخت به دوبي چيزي حدود 200 ميليون تومان حل وفصل مي شود؟
فرض را براين بگذاريم كه اين مشكلات تا حدي مرتفع شود، آنگاه سرخوردگي هواداران استقلال را چگونه مي توان جبران كرد؟
بعبارتي گناه هواداران استقلال چيست كه دست اندركاران اين تيم به دليل ناكارآمدي خود، چوب حراج برسربازيكنان بلند كرده اند؟ هواداران استقلال كه سرمايه هاي اصلي اين تيم محسوب مي شوند تا چه زماني بايد منتظروعده ووعيد مديران ومربيان تيم خود بنشيند وتا كي بايد شاهد ناكامي هاي تيم خود باشند.
يك مديريت كارآمد بايستي نقش وجودي خود را دراين گونه مواقع نشان دهد واگراوتوانست درمخصمه هاي اين چنيني تيم را از بحران نجات دهد، آنهم با سرمايه هاي دولتي ومردمي كه دراختيارش هست يك مديرموفق تلقي مي شود وگرنه اگرقرارباشد هر مشكل كوچكي منجر به انتقال يكي ازمهره هاي كليدي شود كه ازتيم بزرگي مثل استقلال چيزي باقي نمي ماند.
هواداران استقلال اگرتيمشان قهرمان نشد، وارد مباحث فرعي نشوند وبا مسائلي مثل داوريها، مطبوعات ومسائلي پيچيده اذهان آنها را منحرف نكنند.
متاسفانه تفكرامروزي حاكم براستقلال چندان خير وصلاح استقلال وهواداران اين تيم را درنظرنمي گيرد وآنگونه كه ازقرائن پيداست منافع واهداف شخص را برمصالح اين تيم ترجيح مي دهد. صد البته اين مطلب به معناي پايان كاراستقلال نيست ونسبتا استقلال با همين توان وبضاعت هم بتواند قهرماني اين فصل ليگ برتررا به دست آورد، اما پيش بيني كارشناسان وحتي پيشكسوتان استقلال آينده را براي آبي پوشان تهراني زياد روشن نشان نمي دهد.
* رضا فيض آبادي
نظر شما