دکتر فرد دالمییر استاد فلسفه دانشگاه نتردام آمریکا و فیلسوف سیاسی معاصر در خصوص تأثیر فلسفه تحلیلی بر کاربردی شدن موضوعات اخلاقی به خبرنگار مهر گفت: در خصوص این پرسش به بررسی نسبت میان فلسفه تحلیلی و اخلاق باید پرداخته شود.
وی افزود: باید توجه داشت فلسفه تحلیلی آنگونه که در انگلستان و آمریکا رایج بود برای مدت طولانی به بررسی مباحث نظری و تئوریک توجه داشت. علت این امر این بود که توجه این فلسفه معطوف بحث معرفت شناسی بود.
وی یادآور شد: بر همین اساس توجه فلسفه تحلیلی در معرفت شناسی متوجه موضوع نظریه دانش و معرفت بود. همچنین فلسفه تحلیلی مدتهای طولانی توجه و تمرکز خود را متوجه منطق ساخته بود. بر این اساس پرداختن به مباحث نظری رویکرد غالب این فلسفه بوده است.
مؤلف "هگل: مدرنیته و سیاست" در ادامه تأکید کرد: اخلاق تا آنجا که مورد بررسی و توجه فیلسوفان تحلیلی قرار گرفته به اصول انتزاعی آن توجه شده است. فلسفه تحلیلی حداکثر به طور قیاسی به بررسی اصول اولیه و فرضهای بنیانی پرداخته است.
این فیلسوف سیاسی معاصر تأکید کرد: در طول دهه گذشته و در سالهای اخیر شاهد نوعی چرخش در موضوعات مورد بررسی فلسفه تحلیلی هستیم. به این معنا که این فلسفه توجه و تمرکز خود را از موضوع معرفت شناسی متوجه مسائل عینی و تجربی کرده است.
دال می یر یادآور شد: باید توجه داشت که فلسفه تحلیلی متقدم و فیلسوفان اولیه آن توجه و تمرکز خود را معطوف اصول انتزاعی کرده و به مباحث کاربردی نپرداختند. از اینرو اصول و مبانی ای که بخواهند بر اساس آن به مباحث کاربردی اخلاق بپردازند در فلسفه آنها وجود ندارد.
استاد دانشگاه نتردام آمریکا تأکید کرد: سه رویکرد فلسفی باعث شد تا فلسفه تحلیلی توجه و تمرکز خود را از مباحث انتزاعی متوجه مسائل عملی و کاربردی سازد. یکی از این رویکردهای فلسفی، فلسفه زبان و آرای فیلسوفانی چون ویتگنشتاین متأخر است.
وی تصریح کرد: رویکرد دیگر هرمنوتیک فلسفی و آرای فیلسوفان این نحله از جمله گادامر و آرای فیلسوفان پست مدرن است. سومین رویکرد که باعث توجه فلسفه تحلیلی به مباحث کاربردی شد متأثر از آرای فیلسوفان نوارسطویی از جمله مک اینتایر است.
مؤلف "شهر و عمل: کاربردهای آن در نظریه سیاسی معاصر" در پایان افزود: علاوه بر این امروزه شاهد هستیم کل فلسفه غرب متوجه مباحث کاربردی و عملی از جمله سیاست و اخلاق شده است.
نظر شما