از سوى ديگر براى فهم و درك هر چه بيشتر مسلمانان از ماهيت و ابعاد اين توطئه مدرن، آدرس هاى عينى اين توطئه هم در پيام هويدا است. آنچه در ساليان اخير بر فلسطين و افغانستان و عراق مى گذرد پديده هاى عينى هستند كه توجه به آن ها حجت را بر مسلمانان عصر حاضر تمام خواهد كرد و در زيباترين تحليل، آنچه اين روزها در عراق مى گذرد به خوبى مولفه هاى «استعمار فرانوين» را افشا نموده است.
محور اول: آرزوى تسلط استكبار بر منابع و ملل جهان اسلام آرزويى ديرينه است، اما در طول ساليان دراز و در نقاط مختلف گيتى آزموده شده و به سنگ سخت نهضت هاى بيدارى اسلامى برخورده است. اكنون استعمارى كه روبه روى ما است، استعمارى زخم خورده، با تجربه و البته مدرن و مسلط بر فناورى است. دشمنان جهان اسلام در مقطع قبل از شروع هزاره سوم ميلادى به اين نتيجه رسيده بودند كه به جاى فرمول سخت، بايد با فرمولى نرم افزارى طرح هاى تازه خود را پيگيرى كنند و معادله چپاول هر يك از كشورهاى اسلامى را در ويترينى از شعارهاى جذاب و امروزى، نظير حقوق بشر و دموكراسى حل نمايند.
نمايش 11 سپتامبر 2001 نيز به عنوان يك مقطع تاريخ ساز و هولناك طراحى شد تا دوران ديكتاتورى سرد عليه كشورهاى مسلمان به دوران ديكتاتورى گرم با ظاهرى دموكراتيك و باطنى خونريز و بى مهابا تبديل شود. گر چه على الظاهر «استعمار فرانوين» نقشه اى موفق و زود بازده ارزيابى شده كه در ساير كشورهاى غيراسلامى، اما استراتژيك هم قابل تحقق است.
«در اين استعمار نوين، مزدوران بيگانه مانند گذشته به طور مستقيم از سوى استعمارگران به كار گماشته نمى شوند. بلكه در انتخاباتى كه راى مردم با تقلب و خدعه هاى رايج ناديده گرفته شده، كسانى به نام منتخب مردم بر سر كار مى آيند، نام و ظاهر كار دموكراسى، و باطن آن حاكميت مطلق بيگانه بر ملت مظلوم است.»
كافى است به سناريوى اشغال افغانستان، اشغالگرى عراق و همين طور تغيير مشكوك قدرت در فلسطين مظلوم بنگريم تا هدف گيرى اصلى استعمارگران براى تسلط بر جغرافياى جهان اسلام و استحكام طرح امريكايى خاورميانه بزرگ را رصد نماييم. اشغال نظامى افغانستان و عراق با كشتار مردمان محروم و مظلوم اين كشورها از سوى صهيونيزم جهانى و سپس تغيير سيستم هاى حكومتى بر اساس مدل هاى تحميلى و مزدوران بومى، به نظر مى رسد درس عبرت آموزى براى برخى شيوخ بى عرضه عرب هم بوده است تا به قول تازه ترين آن ها «قبل از اين كه ما را اصلاح كنند بايد خودمان را اصلاح كنيم»!
دو نمونه ديگر از ديكتاتورى انتخاباتى غرب را بايد در تحولات ماه هاى اخير گرجستان و اوكراين بازيافت. مدل شيرين «استعمار فرانوين» در آن منطقه استراتژيك بين خاورميانه و ايران از يك سو و روسيه از سوى ديگر نيز گويا جواب داده است.
در اين برهه، عراق با انتخابات چند روزديگرش هدف قرار گرفته است تا «زير نام انتخاب مردمى، مزدوران خود را كه غالبا به خاطر سوابق وابستگى شان به حزب بعث، ذليل و رام دست اشغالگرانند بر مردم حاكم كنند.» تحليل وضعيت فعلى عراق و اخبار رسيده اين «دو خطر بزرگ» يعنى «تقلب كه به خصوص امريكايى ها در آن مهارت دارند» و «كودتاى نظامى و مسلط كردن يك ديكتاتور ديگر بر سرنوشت عراق» را فرا روى ملت مظلوم عراق نهاده است كه به اعتقاد رهبر انقلاب با هوشمندى و موقع شناسى «زبدگان عراقى و جوانان سياسى و تحصيل كرده» و پرهيز از هرگونه اختلاف بين شيعه و سنى يا عرب و كرد و تركمان و ديگر دسته بندى هاى تفرقه انگيز اشغالگران قابل دفع است.
محوردوم: مهمترين ابزار دشمن در اين راه «پرده نفاق و فريبى است كه بر چهره خود كشيده اند» و وقيحانه آدم مى كشند و دم از صلح مى زنند، ازحقوق بشر و اقليت ها سخن مى گويند و دختران مسلمان را به خاطر نوع پوشش و حجاب از آموزش محروم مى كنند، اقتصاد خود را بر اداره شبكه جهانى مواد افيونى استواركرده و ازمبارزه با آن دم مى زنند و ...
رسانه ها و نخبگان جهان اسلام با اين تكليف تاريخى روبه رويند كه پرده نفاق و فريب آن ها را با همه عده و عُده بر دايره اندازند. بايد يكصدا آهنگ رسوايى آن ها را نواخت. «استكبار همه ظرفيت و توانايى هاى خود را به ميدان آورده است» و از طبقه فرهيخته جهان اسلام و ملت هاى آزاده انتظار مى رود آن ها هم وظيفه خود را در قبال تاريخ و ملت ها فراموش نكنند تا دچار افسوس و واحسرتا نشوند. آرى؛ اگر آنچنان كه شايسته است به پيام رهبر دورانديش انقلاب بنگريم، آن را «نسخه نجات» مردم عراق در امروز، جهان اسلام در سال هاى پيش رو و البته همه ملت هاى آزادانديش گيتى در آينده خواهيم يافت.
نويسنده: پرويز اسماعيلي
نظر شما