۲۹ دی ۱۳۹۰، ۱۳:۴۰

درباره دوسالانه نقاشی/

حماسه ای که افتخار نداشت!

حماسه ای که افتخار نداشت!

دوسالانه نقاشی هم به پایان راه رسید در حالی که کیفیت آثار در نظر گرفته نشده و تنها آماری کمی از آن باقی ماند.

  به گزارش خبرنگار مهر، دوسالانه ملی نقاشی ایران با نمایش آثاری کوتاه قدتر از آنچه که واقعا حق نقاشی ایران است در موسسه صبا که به حیاط خلوت اداره کل امور تجسمی ارشاد تبدیل شده به پایان رسید.

 دوسالانه را باید کمی دقیق‌تر ببینیم و ذهن را از آنچه که مدیران می‌گویند خالی کنیم. شالویی مدام بر طبل امار می‌کوبد. او می‌گوید:‌ پعد از انقلاب اسلامی اولین دوسالانه در سال 1370 با حضور 550 هنرمند و 2600 اثر برگزار شد. پس از آن سه دوره بعدی با رشد مشهود در آمار هر دو سال به طور مرتب برگزار شد. اما دوسالانه‌های پنجم و ششم با فاصله‌های سه سال و دوسالانه‌های هفتم و هشتم با فاصله‌های چهار سال برگزار شدند.  دوسالانه هشتم در سال 90 با حضور 1589 هنرمند و تعداد 6226 اثر کار خود را روز گذشته با آغاز کارگاه‌های نقاشی در نیشابور آغاز کرده است.
 
اما تنها چیزی که شالویی بر آن هیچ وقعی نمی‌نهد کیفیت آثار است. سالن‌های عریض و طویل نگارخانه‌های موسسه صبا که به نمایش آثار بی‌کیفیت عادت کرده‌اند از آثاری پر شد که به جز بخش استادان در کل آثار به جز تعدادی انگشت شمار دیگر باقی آثار را حتی می‌توان ندید.
 
متاسفانه مدیریت معنی دوسالانه را تنها در دو سال یکبار برگزار کردن یک برنامه می‌داند در صورتی که به واقع اینچنین نیست. دوسالانه به جز زمان برگزاری تعریف دیگری هم دارد که می‌توانید با یک جستجوی ساده در اینترنت معنی دقیق آن را اینگونه بیابید که دوسالانه برآیند هنری یک کشور است که در دوسال یکبار به تبلور رسیده و نمایش داده می‌شود.

اگر این برآیند هنری کشور ما در رشته نقاشی است که باید بر آن تاسف خورد. دوسالانه‌ای که اگر از زیبایی‌های کار عقیق درنگی بگذریم که بی‌نهایت ظرافت و تکنیک دارد و یا از کنار معنی و لایه‌های زیرپوستی کار حامد صدرارحامی به راحتی گذر کنیم یا زیبایی‌های بصری اثر علی صابونچی را ندید بگیریم. یا چند کار واقعا انگشت‌شمار دیگر را که از نظر فرم و محتوا قوی هستند در نظر نگیریم دیگر دوسالانه معنی نمی‌دهد.
 
یکی از واقعیت‌هایی که وجود دارد این است که دبیر یک دوسالانه بار سنگینی از اعتبار دوسالانه را به دوش می‌کشد. چه آنجا که فردی مانند مسعود شجاعی طباطبایی خود به تنهایی اعتباری برای یک دوسالانه ماندگار در تاریخ هنر ایران یعنی دوسالانه کاریکاتور تهران (اگر سیاست نخ‌نمای مهرورزی شالویی به مدیران استانی ارشاد آن را خراب نکند)  است. دراین شرایط جناب آقای مدیر از احمد خلیلی استفاده می‌کند که به دبیری دست یابد که تنها یک بله قربانگوی خوب است نه یک دبیر که نقاشان به اعتبارش پا در عرصه دوسالانه بگذارند.
 
"این دوسالانه، دوسالانه‌ای بود که در نیشابور شهر عطار و خیام و ...، مشهد مقدس و در بارگاه امام رضا (ع) و در تهران و در موسسه فرهنگی هنری صبا برگزار شد". این گفته عین عبارت شالویی است. چندین سال است که همگان (به جز حلقه یاران نزدیک دفتر آقای شالویی) بر این نکته تاکید دارند که بردن یک دوسالانه از تهران به شهرستان‌ها فایده ندارد مگر اینکه شالویی از نقد رسانه‌هایی که دیگر امکان دیدن آثار را ندارند به دور است.
 
نیشابور و یا مشهد هیچ نشانی در جغرافیای نقاشی ایران ندارند. این دو شهر شاید برای میزبانی شعرا خوب باشند ولی نقاشان نه.

شالویی این دوسالانه را حماسه هنری نامید ولی این را ندید که که حماسه او در حد یک افتخار کوچک هم نبود. دوسالانه‌ای که او برگزار کرد چیزی در حد یک نمایشگاه دست چندم بود و باز هم تاکید می‌کنم که باید از آثار اساتید و چند اثر دیگر بگذریم.
بالاخره نمایشگاهی بود که آمد و رفت و باز هم شالویی مدالی دیگر بر سینه خود نصب کرد و افتخاری دیگر برای خود و برای دفتر آمار و بیلان کاریش جور کرد ولی جناب آقای مدیر جنس این ستاره از طلا و نقره نیست، باور کنید که حلبی است ان هم حلبی زنگ‌زده است.
کد خبر 1513552

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha