آیت الله بروجردی از تاسیس و توسعه دارالتقریب حمایت کرد، ایشان در درس خارج فقه خود در بعضی مواقع فتاوی علمای عامه را بیان میکرد و میفرمود سیر تاریخ فقه اسلامی با مطالعه در فتاوی علمای عامه روشنتر میشود، به همین منظور حاج شیخ محمد تقی قمی را به عنوان نماینده خود به مصر فرستاد تا به عنوان یک عالم شیعی در مرکز علمای اهل سنت- مصر- با روسای الازهر ارتباط برقرار کند و تبادل نامه و نظرات کنند..
حمایت آیت الله بروجردی از دار التقریب که در سال 1327 شمسی در قاهره و با دبیر کلی شیخ محمد تقی قمی شکل گرفت، نشانگر اهتمام وی به وحدت و انسجام مسلمانان است. آیت الله بروجردی معتقد بود که شیعه در عصر حاضر باید بر مقام علمی اهل بیت ( ع ) تأکید ورزد و از طرح مسأله خلافت امام علی ( ع ) سکوت کند. مسلماً اگر شیعه به استناد حدیث ثقلین به مرجعیت علمی اهل بیت اکتفا کند قادر خواهد بود که دشمنی های بیهوده را کنار بزند و همه مسلمانان را پیرامون محاسن کلام عترت و فقه با عظمت اهل بیت جمع کند.
وی که قرآن را مایه وحدت مسلمانان میدانست، درباره عدم تحریف در قرآن میگفت: "هر کس از کیفیت نزول قرآن و حفظ آن خبر داشته باشد حتی احتمال تحریف در آن را نمیدهد و خواهد دانست که امکان تحریف وجود نداشته است. به مجردی که آیهای یا سورهای نازل میگردید و رسول اکرم آن را بر مردم تلاوت میفرمود صدها نفر آن را از بر میکردند و مرتباً آن را تکرار نموده و هر روز و شب تلاوت میکردند، بطوری که اگر در محیط اسلامی مدینه و جاهای دیگر، کسی یک کلمه را زیر و رو میکرد، همه او را تخطئه میکردند، نظیر شعر یا قصیده معروفی که اگر کسی آن را به غلط بخواند مردم بخصوص ادیبان، خطای او را میگیرند."
پس از اشغال فلسطین توسط انگلیس و صهیونیستها در سالهای بعد ازجنگ جهانی اول و دوم و شکست اعراب از اسرائیل خطر تسلط اسرائیل بر کشورهای اسلامی به شدت زیاد شد. لذا اندیشه وحدت بین مذاهب به عنوان چاره کار یکی از دغدغههای علمای اسلام شد. دانشگاه جامع الازهر مصر، به دلیل قدمت تاریخی و عوامل محیطی و ظهور عالمانی چون سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده و شاگردان آنان که همگی منادی وحدت بین مسلمانان بودند و نیز حضور طلاب این مدرسه در جنگهای با اسرائیل و نزدیکی به سرزمین فلسطین، پیش از سایر مراکز علمی جهان اسلام، ندای وحدت سر داد. این خواسته از سوی بسیاری از عالمان جهان اسلام مورد حمایت و تایید قرار گرفت. از جمله این علما و بزرگان حضرت آیت الله العظمی بروجردی بودند.
ایشان از آغاز مرجعیت خویش به مساله وحدت میان مذاهب اسلامی توجه خاصی داشتند و معتقد بودند که سامان دادن به این موضوع از وظایف هر عالم شیعی است. شهید مرتضی مطهری در باب عشق و علاقه آیت الله بروجردی به وحدت مسلمانان میگوید:"یکی از مزایای معظم له توجه و علاقه فراوانی بود که به مساله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب مذاهب اسلامیه داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، میدانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تاثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهای استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را میکنند و بلکه آن را دامن میزنند و هم توجه داشت که بخاطر دوری شیعه از سایر فرق سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند.
به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تامین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند معرفی شود، از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و ریاست معظم له که هنوز ایشان در بروجرد بودند "دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه" به همت جمعی از روشنفکران سنی و شیعه تاسیس شده و معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممکن با این فکر و با این موسسه کمک و همکاری کرد."
برای اولین بار بعد از چند صد سال، بین یک زعیم روحانی شیعه و یک زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او شیخ محمود شلتوت مفتی الازهر، روابط دوستانه برقرار شد و نامه مبادله گردید... معظم له عاشق و دلباخته این موضوع بود و مرغ دلش برای این موضوع پر میزد، عجیب این است که از دو منبع موثق شنیدم که در حادثه قلبی اخیر که منجر به فوت ایشان شد، بعد از حمله قلبی اول که عارض شد، مدتی بیهوش بوده اند بعد به هوش آمدند، قبل از آنکه توجهی به حال خود بکنند و در این موضوع حرفی بزنند، موضوع تقریب مذاهب و وحدت مسلمانان را مطرح میکنند و میگویند من آرزوها در این زمینه داشتم."
آیت الله بروجردی توسط نماینده خود پیامی به رئیس الازهر، حاج شیخ عبدالمجید سلیم دادند و ایشان در پاسخ به نامه ضمن ابراز احترام فراوان به آیت الله بروجردی و تشکر نوشت:"... همکاری شما در این جهاد بزرگ خدایی را بسیار بزرگ میشمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر ملت اسلامی کار میکنید. فکر تقریب مذاهب اسلامی، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند و از کمکها و مساعدتهای پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است."
آیت الله بروجردی با درک صحیح از موقعیت جهان اسلام، سعی میکرد از عواملی که وحدت مسلمانان را به خطر میاندازد جلوگیری کند. به عنوان نمونه زمانی که آیتالله بروجردی رحلت کردند آقای قمی در ایران نبود اما در آن موقع روابط ایران و مصر به دلیل اختلافات محمدرضا شاه و جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر قطع شده بود، لذا ایشان در همان حال کسالت فرمودند:"شیخ محمد تقی، وقتی آمد به ایران، به او بگویید پیغام مرا به شیخ شلتوت برساند و بین ایران و مصر را اصلاح کند، میترسم زحمات چندین ساله ام از بین برود، وقتی شیخ محمد تقی قمی به ایران آمدند، جریان را به ایشان گفتند."
آیت الله بروجردی تلاش میکرد تا در حوزه زعامت خود نقطه اختلافی آغاز نگردد، یکی از علمای قم منظومهای فقهی را در دو جلد انتشار داد، نسخهای از کتاب را خدمت آیت الله بروجردی فرستاد، در یکی از ابیات این کتاب به خلفا توهین شده بود، آیت الله فرمودند:"در این شرایط وقت این حرفهاست؟ آن هم به صورت مکتوب در یک اثر شیعی" آیت الله امر فرمودند این شعر حذف و با هزینه او اصلاح شود.
سرانجام تلاشها و کوششهای آیت الله بروجردی در نزدیکی مذاهب و معرفی مکتب اهل بیت به نتیجه رسید و در اثر این فعالیتها و اقدامات بود که شیخ شلتوت- رئیس الازهر و مفتی اعظم مصر در 17/7/1337، تشیع را به رسمیت شناخت و فتوا داد که: "آیین اسلام هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معینی ننموده، بلکه هر مسلمانی میتواند از هر مکتبی که به طور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته پیروی نماید و هر کسی که مقلد یکی از مکتبهای چهارگانه باشد، میتواند به مکتب دیگری، هر مکتبی که باشد منتقل شود.مکتب جعفری معروف به مذهب امامی اثنی عشری، مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهل سنت جایز میباشد. بنابراین سزاوار است که مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ناحق و ناروایی که نسبت به مکتب معینی دارند، دوری گزینند. زیرا دین خدا و شریعت او تابع مکتبی نبوده و در احتکار و انحصار مکتب معینی نخواهد بود. بلکه همه (صاحب مذهباتی که) مجتهد بوده، اجتهادشان مورد قبول درگاه باریتعالی است و کسانی که اهل نظر و اجتهاد نیستند، میتوانند از هر مکتبی که مورد نظرشان است تقلید نموده و از احکام فقه آنان پیروی کنند و در این مورد فرقی میان عبادات و معاملات نیست."
این فتوای تاریخی در زمانی که سلفیان متعصب عربستان، شیعه را کافر میدانستند، تاثیر عمیقی در رسمیت یافتن تشیع به جا گذاشت.
نظر شما