به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی کتاب «نقد نوین در حوزه شعر» نوشته پروین سلاجقه، سهشنبهشب 18 بهمن با حضور حسین پاینده، مدیا کاشیگر، محمود حسینیزاد، منوچهر حسنزاده مدیر انتشارات مروارید، نویسنده اثر و دیگر چهرههای عرصه نقد ادبی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
پاینده در این برنامه گفت: بررسی یک کتاب جدیدالانتشار و معرفیاش، این که چه بخشهایی دارد، چه مزیتی دارد و چه نقصانهایی دارد، «ریوییو» نامیده میشود اما نمیدانم چرا در مطبوعات ما به چنین کاری نقد کتاب گفته میشود و یا جلسات بررسی کتابهای تازه چاپ شده را جلسات نقد میخوانند. من در خیلی از این جلسات حاضر شدم و متوجه نشدم که چرا در این جلسات به اصطلاح «نقد»، نقدی بیان نمیشود.
وی افزود: به نظرم ما در زبانمان نقد را با انتقاد اشتباه گرفتهایم. انتقاد بیان کمی و کاستیهاست ولی نقد، بررسی و واکاوی است. هیچکس محق نیست در جلسهای وقت افرادی را که برای نقد ادبی آمدهاند، بگیرد و نظر شخصی خود را بگوید. خیلی از کلمات در زبان ما به اشتباه به کار میروند. کار به جایی رسیده که ما در این کار در زبان انگلیسی هم پیش رفتهایم. مثلا در زمان جوانی ما به دروازهبان، گلر گفته میشد. چنین کلمهای در انگلیسی وجود ندارد و ما آن را ساختهایم اما اگر هم چنین لغتی در زبان انگلیسی وجود داشته باشد، باید به معنی زنندهگل باشد نه کسی که جلوی گل خوردن را میگیرد. چون داشتن «ای و آر» در آخر کلمه آن را اسم فاعل میکند.
این محقق در ادامه گفت: ایرانیان نه تنها در زبان خودشان بلکه در زبان دیگران هم دست به ابداع زدهاند. مثلا لغتی به نام ماکروفر در انگلیسی نداریم و این کلمه زاییده خود ما ایرانیهاست. در زمینه نقد هم همین جریان است. به نظر من وقتی از کتابی صحبت میکنیم، نقد ادبی نمیکنیم. بنابراین جلسه امروز، از نظر من جلسه نقد کتاب نیست بلکه ریوییوی(مرور) این کتاب است. پیشنهاد میکنم که معادل «مرور و معرفی» را به عنوان معادل فارسی ریوییو به کار ببریم. چون ریوییو این است که کتابی را که کسی نخوانده، بخوانی و آن را به دیگران معرفی کنی.
پاینده درباره کتاب «نقد نوین در حوزه شعر» گفت: میخواهم به سهم خودم از نویسنده این کتاب به خاطر پرداختنش به موضوع نقد شعر، تشکر کنم. ای کاش دانشگاهیهای ما هم چنین شیوهای را برای نگارش و تالیف مسائل نقد پیش بگیرند. بس است تصحیح نسخههایی که تا به حال بارها تصحیح شدهاند. امروز در دانشکدههای علوم انسانی و ادبیات با نسلی روبرو هستیم که حاضر نیستند تجربههای گذشته را تکرار کنند و به اینترنت و همه ابزارهای مدرن دسترسی دارند. نقد ادبی هم یک موضوع دینامیک و پویا است و از دهه 60 به این سو، خیلی با مطالعات فرهنگی پیوند خورده است.
نویسنده کتاب «گفتمان نقد» ادامه داد: امروزه نقد تبدیل به شیوهای از زندگی شده است و فقط هم منحصر به مطالعات ادبی نمیشود. به نظرم نوشتن این کتاب خیلی جسورانه بوده است و باید نویسنده را به دلیل این جسارت ستایش کرد. چون بسیاری از استادان دانشگاهها فکر میکنند معنی کردن شعر این است که لغات آن را معنی کنند. رویکرد ما به شعر، فهم شعر و ربط دادن شعر به زندگی باید تغییر کند و این در گرو تغییر رویه نقد در محافل ادبی است. به نظرم این کاری است که کتاب «نقد نوین در حوزه شعر» میخواهد بکند و در این راه هم توفیق داشته است. روش بررسی شعرها در این کتاب به این گونه است که متن شعر به صورت کامل آورده شده و بعد شرح دقیق متن یعنی کاری که منتقدان آمریکایی آن را قرائت تنگاتنگ میگویند، انجام شده است.
وی گفت: سلاجقه به خود متن شعر پرداخته است نه آنچه در خارج از متن قرار میگیرد. ما در کشوری زندگی میکنیم که مطالب برون متنی همیشه بیشتر از خود متن در معرض توجه بودهاند. اما به نظر میرسد در این کتاب از چنین رویهای پرهیز شده است. مولف، هر بیت را به عنوان یک واحد خودکفا از معنی بررسی کرده است. او ابتدا گزارههای شعری را طبقهبندی کرده و بعد وارد بررسیهای دیگر شده است. در لابه لای سطور هم بررسی دقیق کارکرد واژهها را شاهد هستیم. این کاری است که هم در نقد ادبی، هم تدریس شعر و هم نوشتن رسالههای تحقیقی به آن نیاز داریم.
این منتقد در ادامه سخنانش گفت: به نظرم حافظ پیش از این، بسیار ستوده شده است. این سخن به این معنی نیست که حافظ را دست کم میگیرم. حافظ شاعر بسیار بزرگی است اما به نظرم باید از مرحله ستایش عبور کنیم و به خوانش تحلیلی برسیم و معنی را درک کنیم. یک نکته مهم هم این است که معنی را حبس نکنیم. اگر واقعا روش تدریس حافظ این است که بگویم «می 3 گونه است، یادداشت کنید!» یا «پیام اخلاقی این غزل این است» و همان را هم سر امتحان از دانشجو بخواهیم، هیچ جای تفکر و اندیشهای نگذاشتهایم و بهتر است از دانشجوها بخواهیم سر کلاس نیایند. جزوهای تهیه کنیم و آن را در اختیارشان قرار دهیم تا پایان ترم بیایند و براساس آن امتحان بدهند. اما این، آن روشی نیست که پاسخگوی ذهن چالشگر دانشجوی امروزی باشد. ما در دوران پسامدرن به سر میبریم و آن دوران که استاد به عنوان مجسمه دانش وارد کلاس میشد و دانشجو در برابرش هیچ بود گذشته است. دانشجوی امروز فکر میکند و میگوید این حرفها را از کجا آوردهای؟ بنابراین معنی را در شعر حافظ نباید حبس کرد. معنی در دورههای مختلف میتواند زاده شود.
مولف کتاب «رمان پسامدرن و فیلم» افزود: نقد ادبی پنجرههای متکثری را باز میکند و باید به این سمت حرکت کرد. اما دریغا که این کتاب در چنین زمانی منتشر شده و سعی کرده است راه دشواری را در پیش بگیرد. من از خود نویسنده کتاب میپرسم « خانم دکتر، زمانی که شما دانشجوی لیسانس بودید، حتی 2 واحد درس نقد ادبی گذراندهاید؟»
سلاجقه در پاسخ به این سوال گفت: فقط 2 واحد. پاینده نیز گفت: عجب! من فکر کردم شما برای دورههای قبلتر هستید و این درس را نداشتهاید.
پاینده ادامه داد: دوره لفاظی تمام شده است و اگر ما هم زمانی لفاظی میکردیم دلیلش این بود که کتابهای نقد ادبی در کشورمان نبود. تنها کتاب 2 جلدی عبدالحسین زرین کوب وجود داشت که آنهم رساله دکترایش بود. زمانه دیگر فرق کرده است که کلمات پر طمطراق را در کلاس بیان کنیم و توقع داشته باشیم که مخاطب ما را جدی بگیرد. به نظر من اتفاقا آنهایی که به تحسین حافظ بسنده میکنند، بزرگترین دشمنان حافظ هستند چون نقد ادبی را از حوزه اندیشه و تفکر بیرون میآورند.
مترجم «نظریههای رمان: از رئالیسم تا پسامدرنیسم» گفت: سلاجقه در سطر به سطر این کتاب همانگونه جلو میرود که فرمالیستهای آمریکایی در دهه 30 در نقد پیش میرفتند. نظاممند بودن نقدها قابل توجه هستند و میتوانند الگویی برای کسانی که میخواهند کار تحقیقاتی انجام بدهند، باشد. من در دانشگاه دانشجویانی را دیدهام که کیف استاد را حمل میکنند و به اصطلاح کیفکش استاد هستند. توجه کنیم که وظیفه ما این نیست که مرید تربیت کنیم تا کیف ما را حمل کنند. اگر همت کنیم باید کسانی را تربیت کنیم که بعد از ما این تحقیقات را ادامه بدهند. بهترین اساتید، آنهایی هستند که ادامهدهندههایی را بعد از خودشان به جا میگذارند.
پاینده در پایان سخنانش گفت: به نظرم اگر چند نکته به کتاب افزوده شود، بهتر است چون جای این نکات در کتاب خالی است. یا بشود برخی از مسائل را از منظر انتقادیتری بیان کرد. من عنوان کتاب را که دیدم، فکر کردم درباره نقد نو است در حالی که در چند مقطع از کتاب از قواعد نقد نو تخطی شده است. از نویسنده این کتاب تشکر میکنم و یک نکته را هم بگویم و آن این که در چنین زمانی که خیلیها به فکر سکه و دلار هستند و ناشرها رمانهای عاشقانه را در تیراژ بالا چاپ میکنند، خیلی شرافتمندانه است که کسی خودش را با ساعات تدریس خفه نکند و برود تحقیق کند.
نظر شما