كامران شرفشاهي : شعر انقلاب ، نفي صريح بي مايگي و نفسانيت برخي از شاعران ايران بود / انقلاب ، بساط پدرخوانده هاي ادبي و باندهاي مافيايي بي اعتقاد را برچيد

اين شاعردرگفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ،  با بيان اين مطلب افزود : شعر انقلاب ، درواقع امتداد شعرشكوهمند پارسي است. شعري با پيشينه اي سترگ و سرشار از فراز و نشيب هاي فراوان، كه همواره عليرغم تمامي موانع و مشكلات راه خود را به سمت آينده باز كرده و هيچ گاه از تكاپو و حركت باز نايستاده است ،  در مجموع مي توان گفت كه انقلاب از جهات  متعددي بر ادبيات تاثير گذاشته  كه اين تاثير را مي توان شامل محتوا و فرم به شمار آورد.

دبير كنگره هاي شعر كارگري تصريح كرد : از حيث محتوا انقلاب با شكستن فضاي اختناق، شرايط مساعدي را پديد آورد تا شاعران بي هراس از زندان و شكنجه و تبعيد، از دردها و نابرابري ها بگويند و آنچنان سطح آگاهيهاي عموم را ارتقاء بخشيد كه بازار شعرهاي بي مايه اي را كه پيامي جز حديث نفس نداشتند و گاه تا حمله به بنيان هاي اخلاقي اجتماع پيش رفته و باورهاي مردم را به انكار مي گرفتند، از رونق بيندازد.

كامران شرفشاهي ياد آور شد :  انقلاب موجب ظهور نسلي از شاعران متعهد و آرمانگرا شد، نسلي جوان و پرشور، كه از طلايه داران اين نسل مي توان به شاعران ارجمندي همچون روانشاد سلمان هراتي و شادروان دكتر سيدحسن حسيني اشاره كرد. رويكرد به مضامين ديني وجهش شگفت انگيزي كه در اين قلمرو به وقوع پيوست، موجب شد تا رسالت از ياد رفته و يا به كمرنگي گراييده شاعري دوباره احيا گردد و دوباره آن سخن معروف نظامي گنجوي كه حكايت از التزام و مسووليت بزرگ شاعران داشت بر سرزبانها بيفتد.

وي افزود : در سايه ي اين رجعت فرخنده ، شعرعصيانگر، عليه طاغوت و استكبار وتكاثر متولد شد. شعري كه حامي مستضعفان گيتي و دشمن استعمار و استثمار بود و در صحنه نبرد هماره حق و باطل منفعل و بي اعتنا نبود . به اين اعتبار، شعر شاعران آرمانگراي اين عصر را مي توان زبان مردم انقلابي به شمار آورد كه به هيچ واهمه و پروايي بر بنيان هاي فساد و ستم شوريدند و حماسه آفريدند. حماسه اي كه در آينه شعر اين روزگار جلوه اي تماشايي يافت و تا به آنجا پيش رفت كه حتي قالب غزل را نيز به تسخير خويش در آورد و پاي غزل حماسه ها را به ميدان باز كرد.

شرفشاهي اضافه كرد : در پرتو بازگشت به خويشتن، قالبهاي شعر كهن پارسي كه مدتها مورد بي مهري قرار گرفته بود، دوباره مورد استقبال واقع شد و اين بار با نوآوري شاعران جوان، تجديد حيات دوباره اي را تجربه كرد. رونق مجدد رباعي، دوبيتي، مثنوي و غزل بيانگر خلاقيت هاي متعددي است كه به شعر پارسي جان تازه اي بخشيد، تا جايي كه از آن به عنون شعر نئوكلاسيك ياد شد.

شرفشاهي :  شعر شاعران آرمانگراي اين عصر را مي توان زبان مردم انقلابي به شمار آورد كه به هيچ واهمه و پروايي بر بنيان هاي فساد و ستم شوريدند و حماسه آفريدند .

اين شاعر گفت : نزديكي زبان شعر به زبان جامعه، بكارگيري مفاهيم و مضامين بديع، بهره مندي از تشبيهات، استاره ها و حركت در مسير فضاسازي و تصوير پردازي هاي زنده وملموس، اجتناب از كلان نگري هاي وهم آلود و كلي گويي هاي لجام گسيخته، تقريب به سمت مسايل و موضوعات حساس و سرنوشت ساز، سازش ناپذيري و ستم ستيزي و... از ديگر شاخص هاي شعر پس از انقلاب است. انقلاب همچنين بساط پدرخوانده هاي ادبي و باندهاي مافيايي بي اعتقاد را كه انگل وار به بدنه ادبيات چسبيده بودند و مانع بزرگي بر سر راه هر گونه تحول به شمار مي آمدند را بر چيد، تا چهره هاي تازه اي در اين عرصه قد علم كنند و خودي نشان دهند. ازسوي ديگر انقلاب بستر مساعدي را مهيا كرد تا جامعه ايراني عطش مطالعه را در خود احساس كند و رغبت افزونتري نسبت به  فراگرفتن، مطالعه كتابها و نشريات و نيز حضور در جامعه ادبي بيابد.

وي در گفت و گو با مهر ، با اشاره به برپايي كنگره ها، شبهاي شعر، جشنواره هاي بسيار دركناركانون هاي ادبي درمراكز فرهنگي و فرهنگسرا و  كشف و پرورش استعدادهاي جوان  تصريح كرد : ايجاد تسهيلات و امكاناتي درشهرستانها و محروميت زدايي، فرصت و تسهيلات لازم براي حضور استعدادهاي درخشان شهرستانها را در عرصه ي ادبيات پديد آورد.

شرفشاهي در پايان ياد آور شد : وقوع توطئه ي جنگ تحميلي كه به هشت سال دفاع مقدس انجاميد ، موجب شد تا توجه شاعران از انقلاب به جنگ معطوف شود . به عبارت ديگر جنگ تحميلي مانع از پرداختن شاعران به انقلاب و دستاوردهاي آن شد. حتي اين عامل موجب شد كه نظر به ضرورت اوضاع زمانه قالب هايي بيشتر مورد توجه شاعران قرارگرفته و برخي ازقالب ها به فراموشي يا كم توجهي سپرده شوند . چنان كه سرود تا مدتها جايي براي ترانه باقي نگذاشت و پس از آن نيز بسياري از شاعران ترانه هايشان حال و هواي سرودها را دارد.