برخی معتقد هستند که حاکم شدن سخت کار کردن به عنوان جنبهای از اخلاق پروتستانی باعث شده انسان معاصر نتواند از دستاوردهای خود راضی باشد. در واقع حاکم بودن کار سخت و بیش از اندازه، باعث شده انسان رضایتی از زندگی خود نداشته باشد.
دکتر چارلز تالیافرو استاد کالج سنت اولاف مینهسوتای آمریکا و فیلسوف دین معاصر در مورد اخلاق پروتستانی و تبعات حاکم شدن این فرهنگ در دوره معاصر به خبرنگار مهر گفت: در ابتدا باید توجه داشت مفهوم "اخلاق پروتستانی" در اروپای شمالی بعد از نهضت اصلاح گری شکل گرفت.
وی افزود: در واقع اخلاق پروتستانی در مقابل اخلاق کاتولیک شکل گرفت. رهیافت و نگاه اخلاق پروتستانی به کار کردن در مقابل رهیافت و دیدگاه کاتولیک به دین است.
تالیافرو تصریح کرد: در ابتدا اخلاق پروتستانی به کار سخت انجام دادن و کار منظم که از رهگذر آن موفقیت و کامیابی حاصل می شود اطلاق می شده است.
مؤلف "تاریخ روح" یادآور شد: در واقع این کامیابی و موفقیت نیز ناشی از مشیت و الطاف خداوندی است. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده انجام کار سخت و دشوار است که از رهگذر انجام این کار نیز فرد احساس خوشبختی نخواهد کرد.
وی در ادامه یادآور شد: در کل میتوان گفت الهیات پروتستانی برای کار ارزش و اهمیت زیادی قائل است. بر این اساس، انجام کار ممکن است چنین خوشبختی و ثروتی را برای فرد به دنبال نداشته باشد.
استاد پیشین دانشگاه آکسفورد تأکید کرد: حتی برخی معتقدان به الهیات پروتستانی بر این باورند که هدف از کار خود کار است. به عبارت دیگر کار را برای خود کار باید انجام داد و نه اینکه انتظار دستاوردی از آن داشته باشیم.
استاد کالج سنت اولاف مینهسوتای آمریکا تأکید کرد: اگر می شد جهان را به لحاظ تکنولوژی چندان بالا برد در این صورت کار کردن غیر ضروری بود. البته این چیز خوبی نیست.
وی افزود: این که فردی برای تهیه مایحتاج خود و دیگران تلاش و کوشش می کند در خود موارد پسندیده و نیکویی برای آن شخص دارد. از سوی دیگر اگر کار طوری باشد که فرد را به ماشین تبدیل کند و او به صورت خودکار و اتوماتیک فقط کار کند چیزهای زیادی را نیز از دست خواهد داد که امری پسندیده نیست.
نظر شما