به گزارش خبرنگار مهر، در جامعه سنتی ما، زنان سالهای سال معطل ماندند تا به آنها اجازه داده شود از پناه و پستوی خانه ها بیرون بیایند و همپای مردان خود، در زندگی اجتماعی شهری و یا حتی روستایی مشارکتی فعال داشته باشند.
در همه سالهایی که این تفکر بر جامعه ایرانی حاکم بود، سهم زنان از اشتغال، اگر در شهر بودند به خانه داری و اگر در روستا بودند به فعالیت در صنایع دستی محدود می شد. اما در پروسه گذر جامعه از سنت به سمت مدرنتیه، این حصار برچیده شد و زنان توانستند به عنوان یک نیروی فعال و کارآمد جایی در بازار کار برای خود باز کنند. هر چند که به نظر می رسد برای دست یابی به جایگاه واقعی این قشر در اقتصاد کشور هنوز راه درازی مانده است؛ این مسئله وقتی نگران کننده می شود که آمارها از سهم ناچیز اشتغال زنان در کشور خبر می دهند آن هم درست در شرایطی که بسیاری از فعالان اقتصادی، مشارکت اقتصادی زنان را یکی از ملزومات اصلی توسعه پایدار میدانند.
نرخ بیکاری زنان جوان شهری؛46 درصد
بر پایه گزارشی که مرکز آمار ایران از اشتغال و بیکاری در کشور در سال 90 ارایه کرده است، در حال حاضر نرخ بیکاری زنان جوان شهری زیر 29 سال در کشور 46 درصد بوده در حالی که این عدد برای مردان زیر 29 سال 21 درصد بوده است.
تفاوت این دو عدد خود می تواند از وضعیت نامطلوب و یا حتی بغرنج اشتغال زنان در کشور حکایت کند.
در این گزارش همچنین 15 استان کشور که بالاترین نرخ بیکاری زنان جوان شهری را به خود اختصاص داده اند آورده شده است.
در صدر این لیست استان کرمانشاه قرار دارد با نرخ بیکاری 77 درصدی برای زنان جوان شهری.
بعد از آن کهگیلویه و بویر احمد با نرخ بیکاری 76 درصد قرار دارد و استان کرمان قبل از استانهای ایلام، لرستان، سمنان، اردبیل، چهارمحال و بختیاری، کردستان، مازندران، گیلان، زنجان، اصفهان و قم، رتبه سوم را در این لیست به خود اختصاص داده است.
بر پایه این گزارش نرخ بیکاری زنان جوان شهری در استان کرمان 74 درصد اعلام شده است.
ناگفته نماند بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفته قبل از آمارگیری فاقد کار باشد و در آن هفته یا بعد از آن آماده کار بوده و به علاوه در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستوجوی کار باشد.
تعریفی هم که بانک مرکزی از نرخ بیکاری دارد عبارت است از نسبت تعداد جمعیت بیکار جویای کار (10 ساله و بیشتر) به کل جمعیت فعال (10ساله و بیشتر؛ اعم از شاغل و بیکار) ضرب در100.
این آمارها در حالی از بیکاری زنان شهری در پهناورترین استان کرمان خبر می دهد که به نظر می رسد زنان شاغل کرمانی هم چندان به جایگاه مطلوبی دست نیافته اند.
در حال حاضر، هیچ یک از زنان کرمانی بر صندلی های مدیریتی تکیه نزده اند هر چند در سطوح پایین تر هم به این قشر چندان بهایی داده نشده است؛ ما در کرمان در بخش دولتی و خصوصی مدیر زن نداریم.
سهم حداقلی زنان کرمان در مشاغل مدیریتی استان
البته مدیرکل امور بانوان و استانداری و دو تن از اعضای شورای شهر کرمان زن هستند؛ فخری اللهتوکلی هم رییس کمیسیون فرش اتاق بازرگانی است. لیکن در سطح کلان مدیریتی جای خالی زنان را در کرمان شاهدیم.
زنانی را که در کرمان شاغل هستند را می توان به عنوان کارمند عادی در ادارت و یا پشت فرمان تاکسیهای سبز رنگ 133 مشاهده کرد و یا در آشپزخانه های رستورانها و فست فودهای کرمان در حال آشپزی و بشور و بساب.
زنان شاغل کرمانی در شغل فروشندگی هم به نظر می رسد خوش درخشیده اند چرا که صاحبان فروشگاهها و مغازه ها در کرمان در آگهی های تبلیغاتی خود همواره تاکید می کنند که "به فروشنده زن نیاز داریم" کما اینکه در اکثر فروشگاههای کرمان زنان را در حال سروکله زدن با مشتریان می توان دید.
زنان کرمانی یک عده شان البته در ادارات دولتی مشغول به کار هستند آن هم در سطوح بعدی مدیریت و معاونت.
زن شاغل پزشک، آموزگار و یا دبیر، خبرنگار، حسابدار، مربی و یا مدیر مهدکودک هم در کرمان داریم، عده ای هم در دفاتر فروش بلیط شرکتهای مسافرتی مشغول هستند گروهی دیگر هم شده اند اپراتور 118. اما هر چه مشاغلی را که زنان کرمانی در آن فعالیت می کنند، پشت هم ردیف شود باز هم نمی توان از سهم ناچیز این قشر در تصاحب بازار اشتغال استان به سادگی گذشت.
در این شرایط، وقتی نرخ بیکاری زنان جوان شهری در کرمان 74 درصد است، در روستاها اگر این نرخ تخمین زده شود آیا از مرز 100 درصد نمی گذرد؟
چه چیزی راه زنان را سد کرده است؟
کارشناسان دلایلی که موجب شده سهم زنان از بازار کار در کشور تا این حد ناچیز باشد را به چند دسته تقسیم میکنند؛ عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
درباره عوامل اقتصادی که موجب بالا رفتن نرخ بیکاری زنان در کشور شده است مناسب نبودن شرایط بازار کار عنوان میشود در اثبات این ادعا هم به آمارها استناد و گفته می شود نرخ رسمی بیکاری در سالهای اخیر به ندرت پایینتر از 10 درصد بوده است.
عوامل اجتماعی و فرهنگی هم که در این مسئله دخیل بوده، بخشی از آن برمیگردد به تفکر سنتی که بر جامعه حاکم است.
هنوز بسیاری از خانوادههای ایرانی هستند که بر این باورند زن نباید خارج از خانه به فعالیتی مشغول شود و وظیفه اصلی او خانه داری و شوهر داری و تربیت فرزندان است؛ یعنی حضور فعال زن در جامعه مانع نقش آفرینی او در خانواده می شود. البته از سوی دیگر، برخی از زنان هم که خانوادهشان به آنها اجازه ورود به بازار کار را می دهند، پس از شاغل شدن، تاب نگاه مردسالارانه و تبعیض های جنسیتی را در محل کار خود ندارند و بعد از مدت کوتاهی، عطای شغلشان را به بقایش می بخشند.
این مسایل در حالی دامان بازار کار زنان را گرفته است که نرخ سواد در بین این گروه سال به سال بیشتر می شود و این قشر ضمن تصاحب درصد بالایی از صندلیهای دانشگاهها و مراکز آموزشی در کشور، از تحصیل خود، هدفی جز داشتن شغلی با موقعیت اجتماعی عالی و درآمد فراوان ندارند.
نظر شما