خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: یکی از قدیمیها میگفت: آن روزها خبری از این هدایا نبود. اصلا اگر پیشنهاد هدیه هم میدادند عصبانی میشدیم . فقط بحث این نبود که در تحریریه روزنامه اجازه نداشتیم که از هیچ ارگانی و شخصی هدیه بگیریم، چیز دیگری هم بود؛ نمیخواستیم. آرمانهایمان این اجازه را نمیداد. اصلا روزنامهنگاری آن زمانها برایمان مفهوم دیگری داشت.
دریافت هدیه از ارگانهای دولتی و غیردولتی از سوی خبرنگاران چندین سال است که دیگر تبدیل به امری طبیعی شده است. دیگر هم برای خبرنگاران و هم مدیران آنها عادی شده که باید مراوداتی باشد بین رسانه و حوزههای خبری وجود داشته باشد. حال این مراودات مالی میتواند از سوی خبرنگار باشد و یا مسئولان رسانه، گاهی اوقات نیز واسطههایی هستند که تحت عناوین مختلف این وظیفه را به عهده میگیرند!
روزنامهها به دست افراد سیاسی افتاده است
اما نکته اصلی این است که هر گاه بحث هدیه و مراوات مالی در رسانهها مطرح میشود، خبرنگاران به عنوان اولین گزینه مورد انتقاد قرار میگیرند. هر آنچه که تا کنون در این باره مطرح شده است مربوط به غیرحرفهای بودن این کار و لطمهای است که به خبرنگاران وارد میشود. در حقیقت کمتر پیش آمده که کسی سئوال کند که چرا دریافت هدیه و مبالغی پول به هر بهانهای برای برخی خبرنگاران تا این اندازه حائز اهمیت شده است. اصلا یک چنین روندی از کجا آغاز شد. چطور شد نسلی که تربیت یافتگانِ آنهایی هستند که به خاطر قلمشان اعتصاب کردند و 60 روز در خفا نشریه اعتصاب منتشر کردند، امروز به کمترین قیمت قلمشان را به نفع دیگران بر کاغذ میگذارند.
محمد بلوری روزنامهنگار پیشکسوت سالهای دهه 50 و 60 روزنامه کیهان است. او با اشاره به اینکه یکی از دلایل عمده این موضوع مشکلات مادی و دستمزد اندک روزنامهنگاران است، تصریح میکند: خبرنگاران در شرایط اقتصادی کنونی با حقوقی که دریافت میکنند، واقعا نمیتوانند زندگی کنند و گاهی اوقات چارهای جز دریافت این هدایا ندارند.
بلوری به مشکل دیگری که در حال حاضر در مطبوعات وجود دارد، اشاره میکند و ادامه میدهد: این روزها عرصه خبرنگاری باز شده است. در گذشته برای ورود به عرصه خبر باید دورههای ویِژهای را میگذراندیم. من 6 ماه دستیار یک خبرنگار بودم تا بالاخره بعد از 6 ماه به عنوان یک خبرنگار درجه دو و سه پذیرفته شدم.
او ادامه میدهد: امروز درهای مطبوعات باز شده است و هر کسی میتواند به راحتی وارد روزنامه میشود و حتی از همان بدور ورود حکم دبیر سرویسی دریافت میکند. این روند شأن خبرنگار را پایین آورده است، وقتی مسئولی میبیند که خبرنگار به راحتی هدیه میپذیرد، دیگر ارزشی برای کار او قائل نیست. مسئول خبرنگار را واسطهای میبیند که با دریافت مبلغی میتواند آنچه مورد نظر او است، منتشر کند.
بلوری همچنین با اشاره به اینکه مدیران مسئول برای شخصیت روزنامهنگاران ارزشی قائل نیستند، تأکید میکند: مدیران روزنامهها در حقیقت روزنامهنگار نیستند، سیاستمدارانی هستند که تنها برای موقعیت سیاسی خود تلاش میکنند. برای آنها اهمیتی ندارد که روزنامه کار کند. برایشان کافی است که خبرنگاران پای اینترنت و ماهواره بنشینند و همان حرفها را در روزنامه تکرار کنند. روزنامهها به دست افراد سیاسی افتاده و همین موضوع اصل رقابت در مطبوعات را از بین برده است.
آدمهای اشتباهی از رسانهها بروند
این گفته که ورود افراد به عرصه رسانه آسان شده است، به اعتقاد کارشناسان یک دلیل ویژه دارد. رسانهها دیگر آن چند روزنامه قدیمی نیستند که آرمانشان کار حرفهای با مفهوم اطلاعرسانی به عموم بود. اکنون اغلب رسانهها جنبه سیاسی پیدا کردهاند.
علی میرفتاح معتقد است: آدمهایی که اکنون وارد کار روزنامهنگاری شدهاند، اشتباهی به این شغل وارد شدهاند و بهتر است این افراد نیز کار را رها کنند و اجازه بدهند که اهل فن وارد عرصه شوند.
او با اشاره به اینکه مسئولان از رسانه تنها به عنوان ابزار کار خود استفاده میکنند، تأکید میکند: بهتر است آنهایی که اشتباهی وارد رسانهها شدهاند، کار را رها کنند و اجازه بدهند که اهل فن امور را به دست گیرند.
این روزنامهنگار با اشاره به اینکه روزنامهها جنبه سیاسی پیدا کردهاند، تصریح میکند: خیلی از مدیران این نگرانی را دارند که روزنامهها چیزی علیه آنها بنویسند و به همین دلیل نیز به دنبال ساز وکارهایی میگردند که از آنها حمایت کنند.از نیمه دوم دولت اصلاحات به دلیل تأکید بر این امر که مسئولان اقدامات خود را به مردم اطلاعرسانی کنند، مسابقهای بین نهادهای حکومتی برای ابلاغ کارها به مردم به راه افتاد و در این مسابقه هرکس ارتباطات رسانهای بیشتری داشت، میتوانست بهتر عمل کند.
روزنامهنگار با اشاره به اینکه از سوی دیگر روزنامهها درگیر معاش هستند، ادامه میدهد: در این شرایط اگر جایی پولی پیشنهاد کند، رد کردن آن دشواراست، اما این پول در حقیقت یکی از مشتقات رشوه به حساب میآید. در حقیقت ارگان مربوطه پولی را پرداخت میکند تا رسانه کاری را که او میخواهد انجام دهد و این کار غیرقانونی است، چون رسانه دیگر نمیتواند به تعهدات خود عمل کند.
میرفتاح تأکید میکند: روزنامهها باید مشکلات مالی را حل کنند. اگر این مشکلات آنقدر زیاد است که نمیتوان رفع کرد از این کار خارج شوند. به خبرنگارانشان وظیفه اصلی آنها را یادآوری کنند و اگر هم خبرنگاری چیزی دریافت کرد، این موضوع جلوی کار و هدف اصلی او را نگیرد.
نباید حداقلها را از دست بدهیم
در حقیقت به گفته سردبیر روزنامه جام جم، اکنون در زمینه رسانهها در شرایط طبیعی به سر نمیبریم که روزنامهها موفق به بازدهی اقتصادی باشند. تعداد روزنامههایی که قادر به تأمین نیازهای مالی خود هستند، آنقدر اندک است که در این صورت اغلب آنها ناچار به تعطیلی میشوند.
ماندگاری میگوید: نباید همان حداقل صداهایی که در عرصه رسانه میشنویم نیز خاموش شود. از سوی دیگر خیلی از رسانههایی که مشکل مالی ندارند هم به دلیل فضای حاکم درگیر روند زد و بندهای مالی شدهاند، چرا که حرمت این مسأله چند سال است که شکسته شده است.
روزنامه خصوصی ناچار به قبول اسپانسر میشود
ناصر قدیری، مدیر مسئول روزنامه راه مردم است. او میگوید: هیچ جای دنیا چنین چیزی معمول نیست. خبرنگار باید آنقدر به لحاظ مالی تأمین باشد که تنها به رسالت خبری خود فکر کند.دریافت هدیه گاهی اوقات باعث میشود که خبرنگار در یک نشست خبری از سئوال مورد نظر خود صرف نظر کند.
او به مقوله اقتصاد رسانه و تأمین منابع مالی در رسانهها اشاره میکند و ادامه میدهد: دغدغه یک روزنامه خصوصی اقتصاد است، روزنامه خصوصی ناچار به قبول اسپانسر میشود و در این صورت نیز باید از حامی خود طرفداری میکند. گاهی فکر و توجه مدیر روزنامه تا اندازهای به مسائل مالی معطوف میشود که متاسفانه پرداختن به موضوعات محتوایی و تحریریه کمرنگ میشود.
همچنین منصور مظفری، مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد نیز میگوید: تنها منبع ارتزاق در رسانههای خصوصی و مستقل آگهیهای دولتی است. زمانی که با نهادهای دولتی برای دریافت آگهی تماس میگیریم، آنها در ازای آگهی، پوشش خبری خوب از عملکردشان و انتقاد نکردن از فعالیتهایشان را درخواست میکنند.
اما این نظریه نیز مورد قبول همه دست اندرکاران رسانه نیست. به عنوان مثال بیژن مقدم، مدیر مسئول روزنامه جام جم بر این باور است که هر کاری که استقلال رسانه را به مخاطره بیندازد، مجموعه یک رسانه را زیر سئوال میبرد و به همین دلیل نیز قابل قبول نیست.
او میگوید: مسئله آگهی یک مقوله است و خبر موضوع دیگری است. وظیفه رسانه تولید محتواست و همه دستگاهها نیز تمایل دارند که اخبارشان در صدر باشد، اما این دلیلی برای فروختن رسانه نیست. البته الزاما همه دستگاهها نیز چنین انتظاری ندارند. توقع خیلی از دستگاهها این است که در گزارشی که نوشته میشود دیده شوند. به عبارت دیگر ما در گزارشهایمان یکسویه عمل نکنیم و در انتقادها نظر دستگاهها را هم ببینیم. منظورشان این است که سراغ ما بیایید و حرفها ما را هم بشنوید.
البته مقدم این موضوع که دستگاهها به دنبال تأمین منافع خود در رسانهها هستند را رد نمیکند. به گفته مدیرمسئول روزنامه جام جم، بعضی از دستگاهها تمایل دارند آگهیهایشان را از طریق مدیران تحریریه و خبرنگاران به روزنامه بدهند، آنها میخواهند خبرنگار را وارد عرصه پورسانت و درصدگیری کنند. سیستم باید از این اتفاق مراقبت کند. کار خبرنگار تولید محتواست و به هیچ وجه نباید وارد چنین حوزهای شود.
او با اشاره به اینکه بعضی از دستگاهها تمایل دارند خبرنگار و رسانه را در اختیار خود بگیرند، بیان میکند: بعضی از خبرنگاران و رسانهها نیز چنین تمایلی دارند و به همین دلیل نیز این اتفاق رخ میدهد. به هر حال این حق طبیعی دستگاهها است و خبرنگاران نباید درگیر این برنامه شوند.خبرنگاری که درگیر مراودات مالی با حوزهاش شود، هم به خود و هم رسانهاش ظلم میکند. در عین حال نیز خبرنگاران جسوری که درگیر این مراودات نیستند از احترام بیشتری در حوزه برخوردارند و مدیر دستگاه از آنجا که میتواند اشکالات حوزه خود را از طریق این خبرنگار بفهمد، احترام بیشتری برایش قائل میشود.
سیستم آگهی گیری در روزنامههای اقتصادی
اینکه عوامل شکلگیری این مراودات مالی در رسانهها چیست یک مبحث است و اینکه اصل این ماجرا از کجا آغاز شده است بحث دیگر.
محمد بلوری در بخشی از گفتههایش میگوید که در آن زمان برخی از خبرنگاران اقتصادی با بازار در ارتباط بودند و هدایایی دریافت میکردند که البته پنهانی بود .
علی میرفتاح نیز تصریح میکند: در دهه 70 بعضی از خبرنگاران اقتصادی این وضعیت را تجربه کردند. خبرنگارهای اقتصادی کالا و سکه را از بازاریها میگرفتند که البته همین موضوع نیز پنهانی بود. امروز این نوع دریافتها جنبه رسمی پیدا کرده و به این حد رسیده که خود روزنامه و مدیرمسئول با نهادهای مختلف معامله میکند تا گرفتاریهای مالی خود را رفع کند.
در حقیقت پیکان اتهام به سوی رسانههای اقتصادی است و اینکه آغازکننده این روند در کشور رسانهها اقتصادی بودهاند و اکنون نیز همین رسانهها به ویژه در سطوح مجله و هفته نامه در این حوزه مراودات بیشتری را دارند. اصولا در بین خبرنگاران نیز معمولا گفته میشود که درشرایط یکسان در یک رسانه اقتصادیها اوضاع مالی بهتری دارند و...
افشین جمشیدی لاریجانی، مدیر مسئول روزنامه اقتصاد پویا است. او تأکید میکند: این مسئله را قبول نمیکنم؛ به این دلیل که روزنامههای اقتصادی با مطالب اقتصادی در قالب روزنامههای عمومی با مخاطب عام گنجانده نمیشوند و این روزنامهها را تنها یک قشر خاص مطالعه میکنند. روزنامهای با تیراژ کم، تأثیری در جامعه ندارد. در حقیقت روزنامههای اقتصادی محدود به مدیران و فعالان اقتصادی هستند و میتوانند نقش پرستیژی برای منبع خبر داشته باشند. روزنامههای اقتصادی روش تشویقی دارند و وقتی رتبه یک بانک را بزرگنمایی میکنند و رئیس بانک در مرکز دید مخاطب قرار میگیرد، مخاطب کارمندان بانک هستند و روزنامه در بین خودشان برایشان کسب اعتبار میکند.
او میگوید: چارهای جز اجرای این روش وجود ندارد، سوبسیدی که وزارت ارشاد بابت روزنامه میدهد، خرج یک هفته هم نیست. روش منفی این است که روزنامهای با اخبار منفی و فشار به حوزهها منابع مالی برای خود ایجاد کند.
نظر شما