سهراب هادی نویسنده و مدیر انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به دو دیدار خود با سیمین دانشور در زمان حیات وی گفت: وقتی اول بار با او دیدار کردم مهمترین ویژگی شخصیتی دانشور باورش به ادامه مسیری بود که به عنوان کسی که قرارست بنویسد و خلق کند، شروع کرده بود. او باوری داشت که به شکل یک معنای همیشگی برای زنده نگه داشتن تفکر و جهانبینی آل احمد برایش معنا شده بود و روی آن نیز استوار بود.
هادی افزود: من سالهای پیش و در دورانی که دبیرستان میرفتم فکر میکردم که «سووشون» یک معنای خیلی سورئال و برخاسته از وسعت نگاه در ادبیات معاصر ایران، دارد و روبرو شدن و گفتگو با صاحب اثر برایم قابل اهمیت بود.
وی ادامه داد: من در دهه شصت حین مطالعه کتاب «فرهنگ جلال» که مصطفی زمانینیا آن را جمع آوری کرده بود و نگاهی است به فراز و فرود و پستی و بلندیهایی که در زندگی جلال رخ داده است، به دستخطی از آل احمد برخوردم که به گونهای میتوان آن را وصیتنامه او دانست. جلال در آن دستخط خواستار انتشار کتابهایش شده بود و همچنین خواسته بود که عواید حاصل از چاپ این کتاب به بچههای خانوادههای بیبضاعت برسد.
این پژوهشگر افزود: من این متن را در دوران قبل از وزارت آقای میرسلیم دیدم و وقتی که با آن روبرو شدم به این فکر افتادم که به عملی کردن این خواسته بپردازم. طرحی نوشتم که این نگاه مبنای آن شود و بنیاد و یا مرکزی به وجود آید که آثار آلاحمد منطبق بر دستنویسهایش دقیق چاپ شود و امکان ترجمه آنها نیز فراهم شود تا در انتها عواید آن را به این موضوع تخصیص دهیم.
هادی ادامه داد: من طرح بنیاد ادبی - هنری آلاحمد را نوشتم. مدیر کل وقت اداره کتاب و کتابخوانی معاونت فرهنگی هم که از دوستانم بود با من همکاری کرد. این موضوع به درازا کشید تا در دوره وزارت آقای مسجدجامعی نهایی شد و به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شد و در نهایت در شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست دکتر علی لاریجانی، به اتفاق آرا این طرح به در مرحله نخست با عنوان جایزه جلالآل آحمد تصویب شد.
وی افزود: در پیگیریهایی که داشتم از آن تاریخ تا زمانی که هیئت امنا و موسس تشکیل شود دو بار به دیدن سیمین دانشور رفتم. در همان خانه قدیمی خودش و جلال. من موضوعم را با او مطرح کردم.
رئیس بخش انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) ادامه داد: دانشور اگرچه دلبسته واقعی به جلال بود اما استقلال رای خودش را داشت. او در آن دو دیدار تفاوتهای فکری و استنباطی که با آل احمد داشت را برای من بیان کرد اما طرح ایجاد بنیادی که دستنوشتهها و تاثیرات آل احمد را بررسی میکند، پسندید و از بابت آن هم خوشحال شد بعد هم به من گفت که کارهای من هم به چندین زمان ترجمه شده و میتواند مورد استفاده شما قرار بگیرد. در واقع دانشور معتقد بود این بنیاد میتواند به گسترش مبناهای شرقی در ادبیات جهان بیانجامد هرچند که آثار وی و جلال به زبانهای دیگر ترجمه شده بود.
به گفته هادی، سیمین دانشور در این دو دیدار به وی گفته است که ادبیات معاصر ایران تحت تاثیر ترجمه است و باید با توجه به قلههای ادبیات ایران مثل جلال آل احمد شاکلههای ادبیات ایران و جهان را از غرب به سمت شرق تغییر جهت دهیم.
وی ادامه داد: در آن زمان برخی میگفتند اگر او با این بنیاد موافق نباشد نوعی بیمهری و بیاحترامی به آل احمد است. به همین خاطر از ایشان خواستم که خودشان هم در هیئت امنای بنیاد حضور داشته باشند. عنوان کرد که به دلیل کهولت سن قادر به آن نیست و دوست دارد بیشتر بنویسد. میگفت من با مردم پیرامونم برای انجام چنین کاری چندان ارتباط ندارم اما از این کار حمایت میکنم و برای موفقیت آن نیز اظهار امیدواری کرد.
هادی افزود: البته در زمان طرح این موضوعات با دانشور هنوز بحث بنیاد مطرح بود و در ذهنم به این فکر میکردم. بنیادها میتوانند کار اجرایی کنند و فکرم به سمت جایزه متمایل نشده بود. در فکرم این بود آثار او به صورت منقح و با یک اجرای شایسته منتشر شود اما این فرصت فراهم نیامد. البته جایزه آلاحمد هم به عنوان قدم نخست در این جایزه مطرح شد و در زمان وزارت آقای صفارهرندی هم یک بار این موضوع مطرح شد اما این جایزه یک شروع است که نگاههای زیادی را به موضوع اصلی هدایت میکند.
نظر شما