به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین "حمید پارسانیا" عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عصر امروز سه شنبه 26 اردیبهشت ماه در همایش "فلسفه ارتباطات و چالشهای ارتباطپژوهی در جهان معاصر" که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، درباره "مسأله عقلانیت ارتباطی و حقیقت" سخن گفت.
وی با بیان اینکه سفره گسترده ارتباطات، حتما جایی برای پرسش های فلسفی دارد، گفت: ارتباط و عقلانیت ارتباط، دلایل مختلف تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ...دارد که جایگاه ویژه ای در مباحث امروز پیدا کرده و یک حوزه فعال معرفی شده است. عقلانیت ارتباطی، مفاهیم متناسب را تولید کرده و بعضا جایگزین مفاهیم دیگر شده است.
پارسانیا با طرح این پرسش که چرا حوزه ارتباطات گسترده شده، اظهار داشت: مفهوم عقلانیت ارتباطی در کنار مفاهیم دیگر مانند عقلانیت ذاتی(جوهری)، ابزاری، عرفی، قدسی و ... به کار برده می شود و در تئوری ها نسبت هایی بین این عقلانیت ها مطرح می شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) اظهار داشت: فلسفه از نیمه دوم قرن بیستم به معرفت عقلی تجریدی غیرتجربی، اطلاق و معنای جدید علم موجب شد، تا آگاهیهای علمی پیشینی که از روشهای غیر تجربی نیز استفاده میکردند و با رویکردهای ارزشی، انتقادی و هنجاری قرین میشدند به عنوان معرفتی غیرعلمی، تحت عنوان فلسفه اجتماعی معرفی شوند و دانش علمی جدید با روش تجربی و آزمونپذیر با عنوان فیزیک اجتماعی و از آن پس جامعهشناسی شکل گیرد.
وی با بیان اینکه ترجمه سکولاریسم با عرفی شدن نامناسب است، تاکید کرد: سکولاریزم (secularism) ازجمله لغاتی است که ترجمه آن در کشورهای اسلامی با مشکل همراه بوده، در فارسی آن را با استفاده از چند لغت به جدایی دین از سیاست یا جدا شدن دین از دنیا، دنیوی کردن، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، غیر دینگرایی، نادینی گری، دنیویت و این جهانی و عرفی شدن ترجمه کردهاند و درعربی مصدر جعلی «علمانیت» را نظیر «عقلانیت» مترادف آن قرار دادند.
پارسانیا در ادامه سخنانش با بیان اهمیت عرف گفت: فقیهان و حقوقدانان بسیار به حوزه عرف نیازمند هستند. شاید فهم فردی با فهم عرفی متفاوت باشد. گاهی عرف را در معنای دیگر هم به کار می بردند که به فضای حوزه شریعت مربوط می شود. جهان عرف، جهان فرهنگ و تاریخ است که در مقابل جهان حقیقت است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه فرهنگ و ارتباطات، حوزههایی نیستند که از نیمه دوم قرن بیستم فعال شده باشند، گفت: فرهنگ از قرن نوزدهم، مهمترین موضوع برای مطالعات مردمشناسانی بود که کشورهای غیرغربی و جوامع غیرصنعتی را موضوع علم خود قرار داده بودند و ارتباطات نیز حوزهای بود از نیمه اول قرن بیستم درمواقع جنگ موضوع مطالعات جامعهشناسان قرار میگرفت.
وی افزود: نکته قابل توجه این است که تحولات معرفت شناختی، اولا حوزه فرهنگ و همچنین ارتباطات را بیش از پیش فعال ساخت و ثانیا این دو حوزه را بیش از آنکه موضوع و ابژه دانش علمی قرار دهد، به عنوان حوزههای تأثیرگذار در سوژه و ذهنیت عالمان به رسمیت شناخت.
پارسانیا بیان کرد: معرفتشناسی مدرن و فلسفه علم پس از توجه به کاستیهای تفسیرهای پوزیتیویستی علم، به سوی ترمیم این تفاسیر گام برنمیدارد، بلکه راهی را که پوزیتیویسم در عبور از متافیزیک و عقل نظری و یا علمی آغاز کرده است، دنبال میکند و به اقتضائات آن گردن مینهد.
این محقق و نویسنده کشورمان تصریح کرد: رویکرد پوزیتیویستی به رغم اعراض از متافیزیک و ساحتهای تجریدی عقل نظری و ابعاد ارزشی و تجویزی عقل عملی، جایگاه ممتاز معرفت علمی را در مقام کشف از حقیقت پاس میدارد، هرچند که این رویکرد نفس الامر و حقیقت را به حوزه امور طبیعی محدود میسازد.
وی افزود: پوزیتیویسم از این حقیقت غافل بود که با اعراض از بنیانهای عقلی و متافیزیکی خود ناگزیر به دیگر حوزههای معرفتی که در قلمرو فرهنگ قرار گرفته و از مسیر ارتباطات انسانی شکل میگیرند، پناه خواهد برد و این امر، هم استقلال و هویت شناختاری علم را مخدوش ساخته و هم معرفت علمی را در ورطه نسبیتی قیاس ناپذیر و شکاکیتی عام و فراگیر ساقط خواهد کرد.
پارسانیا در پایان سخنانش بیان کرد: معرفت علمی با اعراض از مبادی متعالی وجود و غفلت از بخش ثابت هستی، که اسماء و صفات الهی و عالم عقول را در برمیگیرد، در نخستین گام نفس الامر حقایق را به عالم طبیعت که بخش سیال هستی است، نازل میکند و از آن پس با عبور از طبیعت به قلمرو اعتبارات انسانی و اجتماعی وارد میشود.
نظر شما