غیاثالدین ابوالفتح عُمَربن ابراهیم خیام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷خورشیدی در نیشابور و متوفی به تاریخ ۱۲ آذر ۵۱۰ خورشیدی) که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری هم نامیده شده است، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و لقبش «حجةالحق» بودهاست؛ ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه نمودهاند، " ادوارد فیتزجرالد" رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغربزمین گردیدهاست.
شماری از تذکرهنویسان، خیام را شاگرد "ابن سینا" و شماری نیز وی را شاگرد " امام موفق نیشابوری" خواندهاند. صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن سینا بوده است، بسیار بعید مینماید، زیرا از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود میداند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.
عمر خیام، فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستارهشناسی را فراگرفت. برخی نوشتهاند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود. محور پرسشهای فلسفی خیام مسائل انسانی است؛ معنای هستی انسان در این جهان و سرانجام او پس از مرگ، دامنۀ اختیار انسان برای گزینش آنچه برایش خوشایند است و از رنج ها و ناکامی های او می کاهد، علّت غائی آفرینش انسان و پس از زندگی در این جهان به کجا خواهد رفت و چه سرنوشتی پیش رو دارد؟ و... از جمله پرسش های فلسفی خیّام در مورد انسان به شمار می رود.
خیّام به اینکه هستی آفریدگاری دارد یا نه کاری ندارد؛ نه اثبات می کند و نه انکار. هرچند که گاهی به آن که کارگزار و آفریننده و دارندۀ هستی است اشارتی و طعنه ای دارد. بزرگترین پرسش او این آمدن و رفتن ماست. راز بزرگ هستی در نگاه موشکاف و دقیق این دانشمند ریاضیات و نجوم همین است که چرا با وجود احاطۀ علمی بر بسیاری از معضلات طبیعت و کشف علل پدیدارهای جهان مادّی، کوچکترین روزنه های دانایی انسان بر آنچه پس از این جهان هست یا نیست، بسته است.
خیام شخصیتی پیچیده دارد و اکثر پژوهشگران به همه ابعاد شخصیت او توجه نکردهاند. آنچه که موجب شده تا پرده ابهام بر چهره این شخصیت کشیده شود، مجموعه رباعیاتی است که به وی منسوب است. گروهی از این رباعیات دارای محتوایی مربوط به لذت پرستی و پوچ گرایی است که با عقاید فلسفی و مذهبی وی ناسازگار است.
ابعاد هشتگانه شخصیت فردی و علمی خیام
در تحلیل شخصیتها باید این نکته را نیز در نظر آورد که وجود ابعاد متنوع فلسفی و علمی، عرفانی و ادبی در شخصیتها قابل جمع است. شخصیت آدمی میتواند از هشت بعد اساسی برخوردار شود که در مورد خیام نیز این سؤال مطرح است که آیا وی از همه ابعاد هشتگانه زیر برخوردار است یا نه؟
1- بعد علمی: بدون شک خیام در ریاضیات صاحب نظر بود. برخی او را واضع علم هندسه تحلیلی دانستهاند.
2- بعد فلسفی: بینش فلسفی خیام نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است. هرچند وی مانند فارابی و ابنسینا و ابن رشد به طرح منظم مسائل فلسفی نپرداخته، اما در حل برخی مسائل فلسفی توفیق بسیار داشته است.
3- بعد شهودی: بررسی آثار علمی و فلسفی و ادبی خیام، اثر چندانی از شهود را در اندیشههای وی نشان نمیدهد. هیچ جا نیز اظهار نمیدارد که من فلان موضوع را با شهود دریافتهام.
4- بعد اخلاقی: منابع موجود در مورد خیام، نشانگر آن است که وی از اخلاقی والا برخوردار نبوده، چرا که حوصله بحث و گفتگو را نداشته و برخی او را دارای بخل علمی دانستهاند.
5- بعد حکمی: برخی فلسفه را عبارت از شناخت کلیات و مبادی هستی و نتایج دانشها دانستهاند، اما در تعریف حکمت گفتهاند: معرفت به عالم هستی با وابستگی آن با هستی آفرین و دریافت فروغ ربانی در عالم وجود و حرکت در روشنایی این فروغ به سوی کمال اعلی که خداوند هستی آفرین آن را هدف اعلای هستی قرار داده است». با توجه به این معانی، بعد فلسفی خیام بیش از بعد حکمی وی است.
6- بعد ادبی: خیام آشنایی قابل توجهی با ادبیات فارسی و عربی داشته است. رباعیات وی نیز از نظر ادبی محض بسیار جالب است.
7- بعد عرفانی: در آثار فلسفی خیام، حالت عرفانی مشاهده نمیشود، ولی در بعضی از رباعیات منسوب به وی گاه مضامین عرفانی دیده میشود.
8- بعد مذهبی: از مطالب مندرج در آثار ادبی او میتوان دریافت که وی بعد مذهبی داشته است. وی مطالبی را در الهیات مطرح کرده که نشانگر اعتقاد وی به آنها میباشد.
اوضاع سیاسی زمانه خیام
در زمان خیام فرقههای مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحثها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت. حتی " امام محمد غزالی" نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به "سیاستنامهٔ " خواجه نظامالملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:
سقوط دولت آل بویه، قیام دولتِ سلجوقی، جنگهای صلیبی، ظهور باطنیان، همچنین در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضی سمرقندی او را «حجة الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابنسینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و متافیزیک یاد میکنند.
بنا به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظامالملک به سه یار دبستانی معروف بودهاند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظامالملک سیاستمداری بزرگ شد و خیام شاعر و متفکری گوشهگیر که در آثارش اندیشههای بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.
برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام اگر به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظامالملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایتداری ندارد. پس نظامالملک دههزار دینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت کنند.
چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کردهاست این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که بسیار بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکرده است.
موسیقی
خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداخته است و در" القول علی اجناس التی بالاربعاء" مسالهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایههای بینیمپرده، با نیمپردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح میدهد.
رباعیات خیام
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند. معاصران خیام نظیر " نظامی عروضی" یا " ابوالحسن بیهقی" از شاعری خیام یادی نکردهاند.
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده است، کتاب "خریدة القصر" از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شدهاست.
کتاب دیگر "مرصادالعباد" نجمالدین رازی است. این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شده است نجمالدین صوفی متعصبی بوده که از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده است. کتابهای قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمده است و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفتهاند علاوه بر مرصادالعباد از این قرارند تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگی از منشآت و اشعار که " سعید نفیسی" در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ قمری کتابت شده است و همچنین مجموعهای تذکره مانند که " قاسم غنی" در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخبات اشعار 30 شاعر است و 5 رباعی از خیام دارد.
تصحیحات رباعیات خیام و شهرت وی به عنوان شاعر، مرهون " ادوارد فیتزجرالد انگلیسی" است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده است که به قول " هدایت" نسبت آنها به خیام جایز نیست.
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعههایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعههایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به گونه ای که به قول یکی از نویسندگان اخیر «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.» بیمبالاتی نسخهنویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخههای خطی دیده میشود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به عمد تغییر دادهاند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.
چهره جهانی خیام
در جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شدهاست. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را میتوان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله ادوارد فیتزجرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمه شده به وسیله فیتزجرالد را سروده خیام نمیدانند و این خود سبب تفاوتهایی در شناخت خیام در نگاه ایرانیها و غربیها شدهاست. تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از "مارک تواین" تا " تی. اس الیوت" او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کرده است.
در سال ۱۸۷۵ "گارسن دوتاسی" خاورشناس معروف فرانسوی تعداد ۱۰ رباعی از خیام را به فرانسه برده بود ولی ۱۰ سال بعد کنسول فرانسه که زبان فارسی را خوب میدانست ولی به فلسفه و اندیشه و اعتقاد خیام آگاهی نداشت خیام را یک «صوفی» معرفی کرد و تعداد زیادی از رباعیات خیام و منسوب به او را به فرانسه برد. همین بی خبری از فکر خیام موجب شد که "تئوفیل گوتیه" او را شاعری رند حساب کند. نظر گوتیه نسبت به خیام و شرح و تفصیل اشعارش موجب شد که فرانسویان نسبت به این شاعر ایرانی علاقهٔ زیادی نشان دهند.
ولادیمیر پوتین، مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن از جمله کسانی بوده و یا هستند که همیشه قبل از خواب رباعیات خیام میخواندند یا میخوانند و تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانی موجود است.
نظر شما