سیدمهدی شجاعی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه در هیچ دورهای پس از انقلاب اسلامی وضعیت کتاب و کتابخوانی مانند سالهای اخیر با کاستی همراه نبوده است، گفت: واقعیت این است که مطالعه و کتابخوانی، چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی، در چند سال اخیر دچار بیشترین لطمه و آسیب شده است. مقیاس مورد نظر من هم در بیان عبارت بیشترین، نمودار وضعیت مطالعه و نشر در سه دهه پس از انقلاب است.
شجاعی افزود: بزرگترین و اصلیترین عامل افت مطالعه به لحاظ کمی ـ یعنی کاهش سرانه مطالعه ـ حذف یارانه از کاغذ برای چاپ کتاب بود که توسط وزیر پیشین ارشاد اعمال شد و همچنان ادامه دارد. شعار یا توجیه این ماجرا نیز این بود که به جای این که کاغذ را به نرخ دولتی و با یارانه در اختیار ناشران قرار دهیم تا کتاب را با قیمت ارزان به دست مخاطب برساند، این یارانه یا مابهالتفاوت را در قالب بن کتاب مستقیما به مصرفکننده میدهیم تا افزایش مثلا دویست درصدی بهای کتاب را بتوانند تحمل کنند.
نویسنده کتاب «کمی دیرتر» افزود: با این سازوکار یارانه کاغذ حذف شده و قیمت کاغذ مصرفی کتاب از بندی 5 هزارتومان به 20 هزارتومان رسید و میزان تأثیر این اختلاف قیمت کاغذ بر قیمت پشت جلد کتاب بر هیچکس پوشیده نیست. اما حالا آن مابه التفاوت هنگفت که قاعدتا میباید تبدیل به بن کتاب شود و در اختیار اهالی کتاب و مطالعه قرار بگیرد، بر چه اساسی و با چه مکانی باید میان علاقهمندان به کتاب و مطالعه توزیع شود؟ این سوالی است که ریشه همه ماجراها در آن نهفته شده است.
شجاعی ادامه داد: آنچه در تعریف و تئوری مطرح شد این بود که بنهای کتاب به اساتید و دانشجویان و محققان و هنرمندان اختصاص پیدا میکند که برای اساتید و دانشجویان هم طبیعتا مصروف و مشمول کتابهای درسی آنها میشود، پس در صورت اجرای صحیح این طرح، در قدم اول عموم افراد اهل مطالعه و علاقمندان به کتاب که در یکی از این کسوتها نیستند، از دایره محدود حمایت بیرون میمانند و به دلیل گرانی قیمت کتاب، عطای آن را به لقایش میبخشند یا میزان خرید کتاب و مطالعه خود را تا حد قدرت خرید خود کاهش میدهند و جالب اینجاست که این محرومسازی بخش عمده اهل مطالعه از کتاب و کتابخوانی با شعار حمایت از مصرفکننده اجرا میشود.
نویسنده رمان «سقای آب و ادب» همچنین گفت: متأسفانه بر خلاف واقعیت موجود، آمارها و گزارشهای مسئولان همه چیز را مطلوب و رو به رشد نشان میدهد. ولی رسیدن به واقعیت، کار دشواری نیست. کافی است به طور آزمایشی، آمار فروش کتاب را در جایی مانند نمایشگاه بینالمللی کتاب از چند ناشر سؤال کنید و مقایسهای با میزان فروششان در سالهای گذشته داشته باشید، آنگاه سیر نزولی فروش در سالهای اخیر به ویژه سال جاری را به وضوح درمییابید.
وی ادامه داد: البته در این مقایسه به چند آیتم هم باید همزمان توجه کنید. یکی این که مبنای مقایسه را تعداد عناوین و نسخهها قرار دهید نه مبلغ ریالی. یعنی اگر ناشری جمع فروشش به لحاظ مبلغ از سال گذشته بیشتر باشد ولی تعداد نسخهها و عناوینش کمتر، این رشد محسوب نمیشود بلکه مشخصا حکایت از سیر نزولی میکند. این تنزل برای خرید کتاب کاملا ملموس و محسوس است. مخاطبی که با مبلغ معینی سال گذشته 10 نسخه کتاب میخریده امسال پنج نسخه میتواند بخرد. هر چقدرهم که شعارها و آمارها و گزارشها شوقآفرین باشند در واقعیت عینی که مخاطب با آن مواجه است، تغییری ایجاد نمیکنند.
شجاعی در پایان تصریح کرد: نکته دیگری که در این بررسی به ما کمک میکند تا به تاسفانگیز بودن وضع موجود پی ببریم این است که شاخصهایی مثل رشد جمعیت و کاهش بیسوادی و... را هم در بررسی خودمان در نظر بگیریم و فروش کتابهایی مثل قرآن کریم و مفاتیح را هم از آمار مقایسهای این بررسی خارج کنید و البته کتابهای شبه اهدایی ناشران دولتی را در این محاسبات دخالت ندهیم تا به خوبی مشخص شود که چه بر سر وضعیت مطالعه و نشر در کشور ما آمده است.
نظر شما