اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات داستاني در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : غالب نويسنده هاي ما از جامعه شناسي و حتي جامعه شناسي ادبيات بي اطلاع هستند ، به طور مثل آنها نمي دانند ميان جامعه شناس ساختارگرا و محتوا انديش چه تفاوت هايي وجود دارد و جامعه شناسي ساختارگرا قصد دارد آگاهي جمعي را در رمان مطرح سازد و بر عكس جامعه شناس محتوا انديش بر آن باشد تا رمان را به عنوان يكي از مهمترين سازه هاي آگاهي جمعي نشان دهد.
وي تصريح كرد : نويسندگان امروز ما براي پنهان كردن نقايص كارخود ، گاه به نحله هاي ادبي معاصرغرب نيز روي مي آورند و به گرته برداري مي پردازند. خلق رمان براساس قوانين نحله اي چون پست مدرن ، نمي تواند به ياري نويسنده ي ايران بيايد و اين حركت نمي تواند نشانه ي درجه ي بالاي روشنفكري و داشتن اطلاعات كافي از فن داستان نويسي باشد. نحله هاي ادبي غرب با توجه به بروز برخي رويدادهاي بزرگ چون دو جنگ جهاني ، انقلاب صنعتي ، ظهور كمونيستم ، بروزسرمايه داري... شكل گرفته و قوام يافته است و هيچ ارتباطي هم با جامعه و فرهنگ شرقي ، خاصه فرهنگ وهويت ايراني ندارد و ما به صرف اينكه اين نحله ها ازغرب صادر شده ، نبايد به پيروي كوركورانه از آن بپردازيم تا با برهم زدن و ناديده گرفتن عناصر داستاني چون زمان ، مكان و شخصيت و ... بيسوادي خودمان را پنهان كنيم .
كامران پارسي نژاد ياد آور شد : من نمي خواهم منفي بافي و هيچ انگاري كنم ، اما اين حقيقت محض است كه غالب نويسنده هاي ايراني ، متفكر، صاحب انديشه وتحليل گر نيستند . آنها صرفا داستان مي نويسند چون فكرمي كنند بايد چيزي بنويسند ، از اين رو به شرح حوادث داستاني بسنده مي كنند و وراي اين ماجراها قادر به تحليل شرايط اجتماعي و فرهنگي نيستند ، به همين دليل ، بسياري ازحقايق ، درپرده ي پوشيدگي مي ماند .
اين نويسنده كه دركتابي به نقد و بررسي تفصيلي مجموعه آثار داستان نويسان معاصر ايران پرداخته است ، اظهار داشت : معتقدم نويسنده ي ما بايد با تمامي رشته هاي علوم انساني چون فلسفه ، تاريخ ، دين ، علوم اجتماعي ، روانشناسي ، سياست... آشنايي داشته باشد و در اين ارتباط ، حرفي براي گفتن داشته باشد ، يعني تنها داشتن اطلاعات كافي نيست ، بايد درعلوم مختلف انساني تامل و تجسس كند و به طرح ها و مباني فرهنگي اجتماعي دست يازد.
پارسي نژاد : نويسنده هاي ما قادربه رفتن به سفرهاي طولاني نيستند وحتي به دليل مشغله ي كاري و وجود بحران هاي اقتصادي فرصت مناسب براي مطالعه وتحقيق را پيدا نمي كنند . |
نويسنده ي كتاب هايي چون " خورشيد در آتش " و " فرصتي براي شيخ " اضافه كرد : نبايد اينگونه تصور شود كه آفرنيش رمان اجتماعي چهره اي بي نهايت پيچيده دارد و برهمين اساس از ان روي گردان باشيم ، نويسنده بايد درراستاي خلق آثارماندگار ، به عناصري چون دلالت گري ومستند سازي توجه كند و اصولا عينيت نگر باشد ، هر چند كه در كارخود هرچه غايت همت خود را به كار ببندد ، بازهم از ضبط و خطا ايمن نمي ماند .
پارسي نژاد گفت : اصولا دريافت انسان ازساحت سيال و پيچيده ي جهان هستي ، كاري بس بزرگ وسترگ مي نمايد و داوري در اين خصوص به مراتب مشكل تر است ، با اين حال ، خواننده ي داستان متوقع است وازنويسنده ي ايراني مي خواهد تا از عمق زندگي وتجربيات ناب آن سخن بگويد، فهمي فعال داشته باشد واز قضاوت هاي فردي وجناح بازي هاي مرسوم دوري جويد ، آشنا زدا باشد و ذهنيتي نو و بديع را مطرح سازد و با فرهنگ ، سنت و بستر جامعه ي خود كاملا آشنا باشد.
نظر شما