حجتالاسلام دکتر علیرضا قائمینیا در گفتگو با خبرنگار مهر درباره رویکرد ایرانیان به هرمنوتیک و کیفیت استقبال آنان از این دانش گفت: معتقدم هرمنوتیک در دوره بسیار محدودی در ایران مورد اقبال بود و بعدها طرد شد. جریانهای سکولار ایران در ابتدای ورود هرمنوتیک به ایران، برای نقد مباحث سنتی از این دانش استفاده کردند ولی بعداً اندیشمندان ایرانی دریافتند که هرمنوتیک فلسفی قابل سازگاری با دین و تفکر دینی نیست و کمکم هرمنوتیک به حاشیه رانده شد و چندان مورد توجه قرار نگرفت. همانگونه که اکنون نیز شاهدیم مقالات علمی اندکی درباره هرمنوتیک در مجلات علمی منتشر میشوند و این دانش دیگر به آن صورت اولیه مورد توجه نیست.
وی به دلایل عدم سازگاری هرمنوتیک فلسفی با تفکر دینی اشاره کرد و گفت: هرمنوتیکی که در دنیای غرب وجود دارد در مواجهه مذهب پروتستان با کاتولیک مورد توجه قرار گرفت و بالید، به گونهای که لوتر در مقام نقد کاتولیک به هرمنوتیک متوسل شد. شخصیتهای محوری هرمنوتیک متعلق به مذهب پروتستان بودند. در ایران نیز مباحث هرمنوتیکی در مقام نقد مباحث سنتی مطرح شد، مانند نقد مباحث تفسیر الیمزان و سایر ساحتهای فکر دینی.
این نویسنده و مدرس دانشگاه ادامه داد: به ویژه هرمنوتیک فلسفی که آنرا بیشتر با گادامر میشناسیم در ایران مورد توجه متفکران سکولار قرار گرفت. اساساً بنیانهای این هرمنوتیک با تفکر دینی سازگار نیست و به یک معنا نقش تخریبی را برای این تفکر ایفا میکند و بیشتر سبب تخریب دستاوردهای دانشمندان در حوزههای مختلف علوم اسلامی میشود تا اینکه یک کار ایجابی در این حوزه انجام دهد. در واقع این همان نقشی است که هرمنویتک در مقابل مذهب کاتولیک بازی کرد. ما مبانی هرمنوتیکی دیگری را میتوانیم در حوزههای عرفان، تفسیر و علم اصول اسلامی بیابیم که رویکردی متفاوت با هرمنوتیک فلسفی دارند و با تفکرات دینی سازگارند.
قائمینیا هرمنوتیک فلسفی را با تفکر اسلامی بیگانه دانست و گفت: افرادی که این هرمنوتیک را در تحلیل مذهب در عالم اسلام به کار میگیرند مسیر را به بیراهه میبرند و از هویت تفکر اسلامی دور میشوند.
وی تصریح کرد: تفکر اسلامی ویژگیهایی دارد که هر نوع هرمنوتیک را نمیتوان برای آن به کار برد. اسلام در موضوع هرمنوتیک خنثی نیست و مبانی هرمنوتیکی خاص خود را دارد. هرمنوتیک غربی بر اساس الهیات پروتستان لیبرال شکل گرفت، بنابراین این هرمنوتیک متأثر از فضای لیبرال است و با تفکر اسلامی فاصله دارد.
وی درباره مبانی هرمنوتیکی اسلامی گفت: هرمنوتیک دانشی است که در غرب به استقلال رسید. در معارف اسلام نیز مبانی و مسایل هرمنوتیکی داریم، ولی دانش مستقل هرمنوتیکی نداریم. مقصودم این است که تفکر اسلامی بر پایه مبانی هرمنوتیکی خاصی استوار است که در مواردی به آن تأسی شده و در مواردی هم تأسی نشده است. این مبانی با هرمنوتیک جدید کاملاً جداست و نمیتوان آنها را بر هم تحمیل کرد.
نویسنده کتاب «متن از نگاه متن، دور هرمنوتیکی» با تأکید بر تبیین مبانی هرمنوتیکی اسلامی گفت: ما باید در پی تبیین کردن مسایل هرمنوتیکی در عالم اسلام باشیم. برای مثال از مبانی مهم دانشمندان مسلمان این بود که متن معنای متعین دارد که ما به دنبال کشف آنیم. این مبنا در تمام نحلههای اصولی، تفسیری و کلامی اسلام یک اصل است و اساس آنها قلمداد میشود. این در حالی است که «تعین معنا» در هرمنوتیک جدید غربی رد میشود و محلی از اعراب ندارد.
قائمینیا درباره امکان ارایه خوانشی بومی از هرمنوتیک گفت: نه تنها میتوانیم چنین خوانشی داشته باشیم بلکه در قرون گذشته نیز در مباحث عرفانی، تفسیری و اصولی اسلام به طور پراکنده بحثهای هرمنوتیکی وجود داشتند، البته همه آنها به طور مطلق قابل قبول نیستند، اما به هر حال بسیار با مباحثی که در فضای الهیات لیبرال مطرح است، متفاوتند.
نویسنده کتاب «بیولوژی نص، نشانهشناسی و تفسیر قرآن» به دانشهای غربی که میتوان از آنها در فهم متون اسلامی کمک گرفت، اشاره کرد و گفت: معتقدم مباحث هرمنوتیکی در عالم اسلام باید به زبانشناسی نزدیک شود. یکی از معایب هرمنوتیک در دنیای کنونی اسلام، دور شدن آن از مباحث نشانهشناسی و زبانشناسی است. از میان مباحث جدید، زبانشناسی تناسب بیشتری با عالم اسلامی دارد، بنابراین به جای هرمنوتیک باید زبانشناسی جدید را دنبال کنیم. هرمنوتیک بیشتر جنبه تخریبی دارد و به واسطه آن تنها میتوان گذشتگان را نقد کرد و در انتها چیزی در دستمان نمیماند. این در حالی است که مباحث زبانشناسی که آنها نیز از مبانی هرمنوتیکی قابل قبولی برخوردارند، کارایی بیشتری برای ما مسلمانان خواهند داشت.
قائمینیا تصریح کرد: هرمنوتیک جدید نه تنها به فهم کمک نمیکند، بلکه فهمها را تخریب میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با انتقاد از عدهای به دلیل عدم درک تضادهای هرمنوتیک فلسفی با تفکر دینی گفت: گاه دیده می شود برخی اساتید عناوینی مانند «تفسیر هرمنوتیکی» را مطرح میکنند که عبارت متناقضی است، اگر هرمنوتیک را همان هرمنوتیک فلسفی در نظر بگیریم، عبارت «تفسیر هرمنوتیکی» پارادوکسیکال خواهد بود. هرمنوتیک فلسفی ضدروش است و روش را در فهم متن نفی میکند، در حالی که تفسیر بر روش مبتنی است. اگر مراد واضعان این عبارت از هرمنوتیک، هرمنوتیک روشی باشد، باز هم این عبارت نادرست خواهد بود، زیرا این هرمنوتیک نیز به اندازهای پیشرفته نیست که بتواند در برابر روشهای تفسیری اسلام عرض اندام کند. به نظر من این تعبیر گمراهکننده است.
نظر شما