دکتر "ابراهیم شفیعی سروستانی" در ادامه گفتگو با "مهر" درباره زمینه سازی برای ظهور در دیگر ادیان گفت: در میان ادیان و مذاهب آنچه که بیش از همه در بحث زمینه سازی برای تحول در آخر الزمان پررنگ است در میان مسیحیان و آن هم گرایش پروتستانی و یا مسیحیان بنیادگرا است. در کتاب مقدس اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه باید منتظران ظهور منجی آماده باشند و تعبیراتی مثل اینکه ... خوشا به حال کسی که صاحب و اربابش میآید و او را بیدار میبیند و... در مورد بحث ظهور در کتاب مقدس وجود دارد.
مسیحیان بنیادگرا به زعم خود در پی تحقق زمینه های هفتگانه ظهور مسیح هستند
وی تأکید کرد: اما مسیحیان بنیادگرا با قرائتهای جدیدی که از کتاب مقدس ارائه دادند، قائل به این هستند که بر اساس آموزههای کتاب مقدس ظهور مجدد حضرت مسیح(ع) مراحل هفتگانهای دارد که این مراحل باید طی شود تا منجر به ظهور حضرت مسیح(ع) گردد که استقرار دولت یهودی (اسرائیل) در منطقه فلسطین، گسترش بشارت انجیل در سراسر جهان، نابودی مسجد الاقصی و ساخت معبد سلیمان و ... از جمله مراحل هفتگانه تا ظهور مجدد حضرت مسیح(ع) عنوان شده است که آخرین حلقه از حلقات این دورههای هفتگانه نبرد «آرماگدون» یا نبرد آخرالزمان به روایت مسیحیان بنیادگرا است.
وی افزود: براساس این برداشت از کتاب مقدس که ویژه مسیحیان بنیادگرا است اعتقاد بر تدبیرگرایی یا مشیت گرایی در تاریخ رویدادهای هفتگانه قطعی و تغییرناپذیر است و تا این اتفاقات نیافتد مسیح مجدداً ظهور نخواهد کرد. به همین دلیل آنها به سمت مدیریت آخرالزمان رفتند و این اتفاقات را به عنوان نشانههای مقدماتی ظهور مجدد حضرت مسیح(ع) و استقرار دولت هزار ساله او در جهان خواندند و به این سمت رفتند که در این رویدادها سرعت داده و خود آن را محقق کنند.
این پژوهشگر حوزه مهدویت تصریح کرد: یعنی اگر به باور آنها تشکیل دولت اسرائیل یکی از مقدمات هفتگانه است به این سمت بروند که زمینههای تشکیل دولت اسرائیل را فراهم کنند و یا اگر ساخت معبد سلیمان یکی از این مقدمات است مسجدالاقصی را نابود کرده و این معبد را بنا کنند. یا اگر گسترش بشارت انجیل در جهان یکی از زمینههای ظهور است، به این سمت بروند که با تشکیل شبکههای تلویزیونی، رادیویی و ماهواره ای یا اعزام مبلغ به جهان حتی جهان اسلام، آنها را به سمت گرایش مسیحی سوق دهد و تبشیر را در همه جهان حتی کشورهای اسلامی گسترش دهند؛ با این هدف که چند سال آینده بخش عمدهای از کشورهایی چون عراق، مسیحی شوند.
مسیحیان بنیادگرا با تمسک به آموزههای کتاب مقدس تسلط خود را بر جهان توجیه می کنند
وی افزود: بر اساس تفکر مسیحیان بنیادگرا اگر جنگ آخرالزمان یکی از این مقدمات ظهور است به این سمت بروند که به هر بهانهای شده این نبرد نهایی که میان دجال و طرفداران حضرت مسیح(ع) است شکل بدهند که به باور آنها الان مسلمانان مصداق دجال هستند و مسیحیانی که باور به ظهور حضرت مسیح(ع) دارند نهایتاً پیروز خواهد شد که در حال حاضر برنامه ریزیهای سیاسی- نظامی و استراتژیک آنها به این سمت است تا به هر شکلی نبرد آرماگدون را به راه بیاندازند و نابودی جهان اسلام را به عنوان دجال رقم بزنند تا ظهور حضرت مسیح(ع) فراهم شود.
شفیعی سروستانی با اشاره به اینکه، این برداشت بنیادگرایان از کتاب مقدس، امروز با یکسری از اغراض و اهداف سیاسی -که پشت صحنه آن رژیم صهیونیستی است- همراه شده است که با تمسک به آموزههای کتاب مقدس تسلط خود را بر جهان توجیه می کنند و اگر به افغانستان و عراق حمله میکنند، میگویند این از وعدههای کتاب مقدس بوده که ما در منطقه بابل حاکم شویم و ما برای تحقق وعده الهی این مناطق را اشغال کردیم. برای همین است که بوش پسر همه عملکرد خود را در منطقه خاورمیانه به ویژه عراق و افغانستان با این عنوان توجیه کرد.
وی با اشاره به افزایش تولید فیلم های سینمایی و مستند در حوزه آخرالزمان و موعود، تأکید کرد: تولید فیلم و حرکت سینمای هالیوود در حوزه آخرالزمان خود حلقه ای از تحرکات جریان پروتستانی و مسیحیان بنیادگراست. آنها بر این باورند که باید به سمت زمینهسازی ظهور مسیح(ع) رفت. یکی از ابزارهای آنها برای باورپذیر کردن این آموزه ها و آماده کردن اذهان برای تحولات بعدی، تولیدات هالیوودی است.
دبیر تحریریه نشریه «موعود» افزود: این فیلمها دو نقش اساسی دارند یکی اینکه زمینهسازی برای پذیرش موعود آخرالزمان به روایت مسیحیان را ایجاد کنند و دیگر اینکه باور به موعود آخرالزمان در قرائت اسلامی را تضعیف نمایند. این فیلم ها دو رویکرد اصلی دارند یکی تقویت رویکرد غرب به آخرالزمان و دیگر اینکه موعود شیعی و اسلامی را در اذهان مردم ضد عدالت و موهوم، خشن و خونریز و... به جهان معرفی کنند و مردم را از موعود اسلامی دور کرده و به موعود مورد نظر خود نزدیک کنند.
سرآغاز اندیشه زمینهسازی ظهور در ایران
وی در مورد اندیشه زمینه سازی ظهور که در سالهای اخیر در کشور ما بیشتر مطرح شده است، گفت: از آنجا که ما معتقدیم پدیده ظهور پدیدهای است که اراده و خواست انسانها در آن نقش دارد، ما به عنوان منتظران وظیفه داریم زمینه ظهور حضرت مهدی را فراهم کنیم. اصل این باور در تفکر مهدوی از اندیشههای امام خمینی(ره) شکل گرفته است. تا قبل از ایشان کسانی که در مورد مهدویت صحبت میکردند در بحث زمینه سازی چندان سخن نمیگفتند اما امام خمینی(ره) با قرائت جدیدی که از موضوع مهدویت و انتظار ارائه داد بحث زمینه سازی ظهور پررنگ شد.
دبیر تحریریه نشریه «موعود» گفت: امام خمینی(ره)براساس مبانی کلامی و فقهی، زمینه سازی را وظیفه تلقی کردند تا آنجا که حتی اگر لازم باشد ما به سمت تشکیل حکومت برویم؛ به این عنوان که حکومت اسلامی زمینه ساز ظهور امام مهدی(عج) است. امام خمینی(ره) بارها در صحبتهای خود تأکید میکردند که این انقلاب مقدمه ظهور امام مهدی(عج) است و وظیفه داریم در زمان غیبت خدمت کنیم تا امام زمان (عج) خشنود شوند و تعبیراتی این چنین داشتند که همه به این مساله اشاره داشت که این حکومت، این نظام و این انقلاب مقدمه است تا ما برسیم به آن سرمنزل مقصود که ظهور حضرت حجت(عج) است.
زمینهسازی برای ظهور در اندیشه شیعی مبتنی بر اصلاح خود و جامعه است
وی با بیان اینکه باور امام خمینی در مورد زمینهسازی ظهور درست است، افزود: آنچه از روایات و آیات میفهمیم این است که مسلمانان در زمان غیبت وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، دوری از ظلم و کفر، پایبندی به عدل و اصلاح و ... را بر عهده دارند. براساس تفکر امام خمینی(ره) اینکه ما به ظلم و ستم دامن بزنیم تا امام مهدی(عج) ظهور کند این خلاف ضرورت اسلام و قرآن است و آیات قرآن همواره تأکید بر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح و ... را دارد.
شفیعی سروستانی افزود: ما معتقدیم در زمان غیبت باید منتظران و مسلمانان زمینهسازی برای ظهور را به سمت اصلاح خود و جامعه برده و ایجاد مطالبه برای ظهور امام مهدی(عج) داشته باشند. یعنی همه حرکتهای نظام جمهوری اسلامی به این سمت باشد که مردم را به این باور برسانند که عدالت، رفاه، امنیت و جامعه واقعی تنها موقعی محقق میشود که امام مهدی(عج) ظهور کنند و نباید دعوتها به سمت خود نظام جمهوری اسلامی باشد بلکه باید دعوتها به سمت حکومت امام مهدی(عج) باشد و این خواست را همواره در دل مردم زنده نگه دارند.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا این مسأله برای سیاستمداران ابزاری شده و ملاک تشخیص اینکه آیا آنها با این مباحث دغدغه بحث مهدویت را دارند یا آن را ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خود میکنند، گفت: این مسایل شاخصه دارد یعنی یک مجموعه تکالیف به هم پیوسته است که یکی از محورهای اساسی آن اعتقاد به تبعیت و پیروی از فقها به عنوان نواب عام امام مهدی(عج) در عصر غیبت است.
ملاک شناسایی جریانهای انحرافی از جریانهای صالح در دعوت به مهدویت
وی افزود: یکی از شاخصههای اصلی شناسایی جریانهای انحرافی از جریانهای صالح و مورد پذیرش در زمان غیبت میزان تقید و اعتقاد آنها به اصل پیروی از فقها و ولایت فقیه است. یعنی کسی که از امام زمان سخن میگوید اما عملاً به فقها به عنوان نواب عام امام و به پیروی از ولی فقیه به عنوان حلقه اتصال مردم در زمان غیبت به امام معصوم اعتقاد ندارد و خود را حجت می داند نه فقیه را، این ملاکی است برای تشخیص. بر اساس روایات و تصریح امام زمان(عج) در زمان غیبت، فقها بر ما حجت هستند یعنی ملاک پذیرش اعمال ما تایید فقها است.
این پژوهشگر مباحث مهدویت یادآور شد: اگر کسی در زمان غیبت بهترین اعمال را انجام دهد اما این اعمال بر مبنای پذیرش فقها و پیروی از فقیه جامعالشرایط نباشد این عمل ارزش ندارد چون به ما تأکید شده که در زمان غیبت سراغ فقها و کسانی که نائبان عام امام زمان هستند برویم لذا شاخص و معیار واقعی ادعاهای واقعی از دروغین آنها این است که این فرد تا چه حد به این مسأله پایبند است. اما اگر در این مسأله خدشه وارد شود، سایر ادعاهایش را نمی توان وقعی نهاد چون این ملاک ما را از افراط و تفریط در موضوع امام مهدی(عج) دور کرده و ما را از انحراف نگه می دارد.
دکتر سروستانی افزود: اگر ما از این موضع تخطی کنیم معلوم نیست تفکر مهدوی ما به چه ا نحرافی کشیده شود. تاریخ هم نشان داده است که عمده انحرافاتی که در حوزه مهدویت رخ داده از همین سرمنشاء آغاز شده است؛ یعنی دوری از فقها و علمای بزرگ اسلام؛ و این شاخص، ملاک شناسایی ادعاها و جریانات دروغین از جریانات واقعی است.
نظر شما