۱۹ اسفند ۱۳۸۳، ۱۲:۵۸

دكتر ريخته‌گران در موسسه گفت‌وگوي اديان :

اديان شرق آسيا مظهر حقيقت الاولين هستند

اديان شرق آسيا مظهر حقيقت الاولين هستند

روز گذشته در پانزدهمين جلسه از سلسله سخنراني‌هاي علمي ماهانه موسسه گفت‌وگوي اديان كه آخرين جلسه در سال جاري بود، دكتر ريخته‌گران، استاد دانشگاه به بررسي مباني عرفان شرق آسيا و تطبيق آن با عرفان اسلامي ‌پرداخت.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"  ريخته‌گران ابتدا ضمن برشمردن سنت‌هاي مختلف شرق آسيا گفت : عرفان هندويي، عرفان بودايي، عرفان جين، عرفان چيني، و عرفان ذن همگي تحت يك حكم كلي قرار دارند و همگي تقدير واحدي دارند.

وي افزود : من با نظر كوماراسوامي موافقم كه مي‌گفت، آيين بودا خود نوعي آيين هندويي است، همچنين شاخه‌اي از آيين هندوان به نام ديانا راه چين را در پيش مي‌گيرد و از آنجا راهي ژاپن مي‌شود و آيين ذن پديد مي‌آيد.

وي سپس افزود : مي‌خواهم بگويم يك عالم و يك حقيقت است كه در شرق آسيا گشوده شده. درست است كه آيين هندوان غير از آيين بوداييان است و آيين بودايي غير از ذن است، اما همه اديان شرقي مظهر حقيقتي واحد هستند.

وي سپس گفت : وقتي از اديان شرق آسيا نام مي‌برم، مرادم از شرق، شرق جغرافيايي و سياسي نيست، شرق معنوي است؛ آنچه كه به شروق انواري كه از مشرق ذات طالع مي‌شود، مربوط است.

اين استاد دانشگاه افزود: اديان شرق آسيا مظهر حقيقت الاولين هستند كه با ازل آزال ارتباط دارد و در مظهريت حقيقت الاخر قرار ندارند. در مرتبه الاخر بشر ظهور مي‌كند، و تقدير بشري و زميني پديد مي‌آيد كه در آيين‌هاي شرق آسيا وجود ندارد.

ريخته‌گران تاكيد كرد: در اديان شرق آسيا چنين است كه در سيري كه بشر به سوي خداوند دارد، يا بشر است، يا خدا، يعني چنين نيست كه مرتبه‌اي تحقق پيدا كند كه مرتبه بشر- خدا باشد. نهايت سير شخص اين است كه وجود متعين شخصي - كه از آن به جيبا تعبير مي‌كنند- به آتمان تبديل مي‌شود و آتمان همان برهمن است و در حقيقت ديگر آتماني در ميان نيست؛ قطره‌اي است كه به اقيانوس پيوسته.

دكتر ريخته‌گران گفت : طبق آيين بودا هيچ چيز در اين عالم دوام و بقا ندارد و هيچ چيز در اين عالم يك لحظه نمي‌پايد. عالم شبيه آتشگرداني است كه به نظر ما دايره‌اي مي‌آيد، اما در حقيقت دايره‌اي در كار نيست. و خود هستي از آنجا كه عين صيرورت است، با اين عدم دوام ارتباط تام دارد. نتيجه اين عدم دوام آناتاست، يعني نبود من، نبود آتمان.

وي سپس گفت : نتيجه اين اعتقاد اين است كه سير نهايي سالك در جايي كه به نيروانا مي‌رسد، اين است كه به جايي مي‌رسد كه همه تشنگي‌ها، ميل‌ها، و آرزوها پايان يافته و سالك به ساحل آرامي مي‌رسد كه در پشت سر درياي متلاطم هستي را دارد. در اين مرتبه هم باز مني در كار نيست. در عرفان شرق آسيا حتي در اين مرحله هم بشر به اين مقام كه بشريتش برجا باشد و در عين حال شأن الهيت هم داشته باشد، متحقق نمي‌شود.

ريخته‌گران ادامه داد : در تفكر شرق آسيا نهايت مقصد فناست و از همين جا وجه فارق عرفان شرق آسيا و عرفان اسلامي آشكار مي‌شود. در عرفان شرق آسيا بشر بعد از فنا مسبوق به بقا نيست، يعني به دنبال فناي في الله بقاي باالله نداريم، يعني هيچ گاه بشري ظهور نمي‌كند كه در عين بشريت، وجهه الهيت داشته باشد.

وي در پايان گفت : اين معنا همان است كه ما را به مفهوم پيامبري در اسلام مي‌رساند؛ بشري كه در عين بقاي مرتبه بشريت وجهه الهيت دارد؛ بشري كه بشر است و سخن مي‌گويد، اما هر چه مي‌گويد حق است. اين بشر در شرق آسيا به ظهور نرسيده، بنابراين مفهوم نبوت هم در شرق آسيا به ظهور نرسيده است.

کد خبر 164326

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha