گزارش خبرنگار مهر، برنامه «هزار و یک شب» شبکه چهار سیما به مناسبت سالروز درگذشت مهدی آذریزدی خالق «قصههای خوب برای بچههای خوب» به بزرگداشت وی و منوچهر احترامی دیگر نویسنده فقید کشورمان و از چهرههای معروف عرصه طنز مطبوعاتی اختصاص و البته بررسی وضعیت ادبیات کودک در ایران اختصاص یافته بود.
رحماندوست: در بچگی پول خریدن کتاب نداشتم
مهمان اصلی این برنامه مصطفی رحماندوست شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات کودک بود. وی قبل از بیان خاطرات آشنایی خود با مهدی آذریزدی، گفت: من در دوره کودکی زیاد کتاب کودک نخواندهام و راستش را بخواهید پولش را نداشتم و در شهرمان هم کتابخانه نبود.
رحماندوست اضافه کرد: اولین آشنایی من با آذریزدی به سال 1371 برمیگردد؛ زمانی که من اولین سمینار ادبیات کودک را برگزار کردم. ما دنبال کسی میگشتیم که پیام سمینار را بخواند و طبیعتاً همه به فکر دعوت از چهرههای سیاسی و معروف بودند ولی من گفتم این فرد باید یا یک کودک باشد یا یک پیشکسوت ادبیات کودک.
وی افزود: من منشی خود را مامور کردم که هر طور شده مهدی آذریزدی را پیدا کند و بعد از کُلی تلفن و این طرف و آن طرف زدن، او در نهایت به من گفت که آذریزدی در طبقه دوم یک کتابفروشی است و هم فرمهای چاپی را تصحیح میکند هم آنجا زندگی میکند.
ماجرای چلوکبابی که رحماندوست، آذریزدی را مهمان کرد
شاعر «صدا دانه یاقوت» ادامه داد: قرار گذاشتیم بروم پیشش و اول او را ببرم خانهمان. رسیدم آنجا سلام کردم و گفتم «من مصطفی رحماندوست هستم». آذریزدی فوراً گفت: اسمت را شنیدهام. حال کجا میخواهی من را ببری؟» گفتم: «خانهمان». خوشحال شد و گفت: «12 سال است خانه کسی نرفتهام!».
رحماندوست سپس گفت: به اتفاق آذریزدی و جمع دیگری از نویسندگان رفتیم خانه ما. آن شب خانم من منزل نبود و من از بیرون چلوکباب گرفته بودم که بعداً که همسرم متوجه شد، ناراحت شد و گفت: «حتماً باید یک بار دیگر آذریزدی را به خانه بیاوری» و آذریزدی رو کرد به من و با خنده گفت: «به خاطر همین است که زن نمیگیرم». این آغاز دوستی من با مهدی آذریزدی بود که تا مرگش ادامه یافت.
وی سپس با بیان اشاره به شیوه قصهنویسی مهدی آذریزدی افزود: در آن دوره تعداد کتابهایی که بازنویسی از قصههای گذشته باشد، خیلی زیادی بود ولی «قصههای خوب برای بچههای خوب» به قول خود آذریزدی یک «راز» بود. خودش میگفت این قصهها خیلی خوباند ولی بچههای نمیدانند چقدر خوباند! برای همین وقتی اولین بار سر یک کلاس درس رفت، به شدت متاثر شد و بسیار گریه کرد.
مترجم قرآن کریم برای نوجوانان اضافه کرد: ادبیات کودک در تمام جهان با بازنویسی متون کهن نوشته میشود و این قرعه در ایران به نام مهدی آذریزدی افتاده است.
چرا دو جلد باقیمانده «قصههای خوب برای بچههای خوب» نوشته نشد؟
سراینده «زیباتر از بهار» همچنین با اشاره به تصمیم آذریزدی برای نگارش «قصههای خوب برای بچههای خوب» در 10 جلد و اینکه چرا این مجموعه در 8 جلد چاپ شد، گفت: اواخر عمر مهدی آذریزدی ما با هماهنگی مسئولان انتشارات امیرکبیر و برخی از دوستان از جمله آقای مسجدجامعی و مهدی حجوانی به دیدار او رفتیم و تصمیم گرفتیم مبلغی در قالب یک چک به او بدهیم که دو جلد باقیمانده این مجموعه را بنویسد.
رحماندوست ادامه داد: او اول خوشحال شد و پذیرفت که این کار را بکند. ولی بعد از 5، 6 ماه نامهای نوشت و با نثری تاثربرانگیز گفت: «من الان وقتی میخواهم از اتاقم بروم بیرون، یادم میرود که برای چه رفتهام و وقتی برمیگردم یادم میآید که فلان چیز را میخواستهام بخرم. آقا! من دیگر به درد نوشتن جلدهای 9 و 10 این کتاب نمیخورم.»
وی با اشاره به تجدید چاپ مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» برای بیش از 40 تا 45 بار افزود: آخرین چاپ این کتاب توسط من و آقای میرکیانی و از سوی انتشارات امیرکبیر با اندکی اصلاحات از جمله جایگزینی برخی واژگان، چاپ شد. این اثر الان به زبانهای روسی و چینی زیر چاپ است.
آذریزدی تخت خوابش را از کتاب درست کرده بود
این شاعر عرصه کودک و نوجوان در ادامه از اینکه به گفته او غلطهای زیادی در بسیاری شعرهایی که از سوی شاعران این حوزه به دست چاپ سپرده میشود، دیده میشود، ابراز تاسف و تاکید کرد: آن زمان ما وقتی ششم ابتدایی را تمام کرده بودیم، از روی کلیله و دمنه برای ما دیکته میگفتند. بچهای که از 3، 4 سالگی با مرزبان نامه و گلستان و بوستان سعدی آشناست، طبیعتاً میتواند مخاطب کتابهای مهدی آذریزدی باشد.
رحماندوست همچنین درباره گوشهگیری مهدی آذریزدی گفت: چند بار با آقای حاج سفیدی استاندار آن زمان یزد قرار گذاشتیم که تمهیدی اندیشیده شود تا خانه کاه گلی او را تعمیر کنیم. آذریزدی خودش میخواست در این خانه زندگی کند؛ واقعیت این است که با آن خو گرفته بود؛ آذریزدی در این خانه تخت خوابش را از کتاب درست کرده بود.
وی افزود: با وجود انزوایی که آذریزدی در پیش گرفته بود، من در هیچ برخوردی او را اخمو و بداخلاق و ناراحت ندیدم.ژ
دانشگاه نمیتواند «آذریزدی» بیافریند
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک در ادامه در پاسخ به این سوال رشید کاکاوند که «آیا با این جمله که ادبیات کودک تنها با بهرهگیری از آکادمی و در دانشگاه پیشرفت میکند، موافقید یا خیر؟» گفت: من هم ادبیات کودک درس دادهام ولی واقعیت این است که دانشگاه بیشتر منقّد و پژوهشگر ادبی خلق میکند نه یک فردی مثل آذریزدی. دانشگاه حتی فرصت بروز خلاقیتهای جدید را نمیدهد.
رحماندوست ادامه داد: آذریزدی خود میگفت بعضی از این جدیدها که میخواهند اثری مثل «مرزبان نامه» را بازنویسی کنند، حتی به خودشان زحمت نمیدهند این کتاب را یک بار بخوانند.
نوشتن برای بچهها در این روزگار خیلی سخت شده است
وی در عین حال تاکید کرد: در روزگار آذریزدی که کتاب به اندازه امروز در دسترس نبود و اصلاً فضا با فضای امروز متفاوت بود، میشد راحتتر برای بچهها نوشت ولی واقعاً نوشتن برای بچهها در این روزگار خیلی سخت است. مهمتر اینکه حتی متون کهن هم به شکل قصهپردازی راویانه، مخاطب امروزی آن هم مخاطب کودک را ارضاء نمیکند.
این شاعر در ادامه از اینکه 32 میلیون کودک و نوجوان در ایران زندگی میکنند و تیراژ کتابهای این قشر نهایتاًً 3000 نسخه است، اباز تاسف کرد و گفت: من حساب کردهام و به این نتیجه رسیدهام که در سال برای هر دو کودک و نوجوان در ایران یک کتاب منتشر میشود.
رحماندوست همچنین با اشاره به شیوههای صحیح پرورش فکر کودکان و نوجوانان، یادآور شد: در بعضی کشورها اگر پدر و مادرها برای بچههایشان قصه تعریف نکنند، بچهها میتوانند از آنها به پلیس شکایت کنند.
پله نود و چهارم؛ جایگاه ایران در سرانه مطالعه در جهان
وی با مخاطب قرار دادن والدین در مورد لزوم قصهخوانی و شعرخوانی برای کودکان، گفت: کارهایی که من در 7، 8 سال اخیر انجام دادهام، با هدف ایجاد رابطه بین بچهها و پدرها و مادرها است. متاسفانه در ایران 80 درصد ترنوور مالی چاپ کتاب به کتابهای کنکوری و کمک آموزشی اختصاص دارد!
این شاعر همچنین گفت: کشورهایی مثل سوئد و کانادا که تعداد شبکههای تلویزیونیشان و همه وسایل ارتباطیشان از ما بیشتر است، سرانه مطالعهشان هم از ما بیشتر است. متاسفانه بر اساس آمار ما در زمینه مطالعه در جهان جایگاه 94 را داریم!
رحماندوست سخنانش را با قرائت تعدادی از شعرهای چاپ نشدهاش به پایان برد.
نظر شما