۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۹:۰۰

بایستگی های توسعه/

نهادها از لوازم توسعه به شمار می‌روند/ نهادهای لازم برای توسعه

نهادها از لوازم توسعه به شمار می‌روند/ نهادهای لازم برای توسعه

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: مکاتب نهادگرایی قدیم و جدید، به واسطه بی اعتنایی اقتصاد نئوکلاسیکی متعارف نسبت به نهادها، ظهور یافته اند. موضوع تأثیر نهادها در شکل دهی رفتار و عملکرد اقتصادی، اعتقاد اصلی هر دو مکتب نهادگرایی قدیم و جدید است.

یک نهاد در گسترده‌‌ترین مفهوم مجموعه‌ای از هنجارها، قواعد رفتاری، شیوه‌های استقراریافته تفکر، خانواده، بانک، مالیات، شرکت سهامی، دولت، پول، اجاره، برنامه‌ریزی، اتحادیه‌های کارگری، قانون اساسی، نظام قضایی، مجموعه‌ای کامل از شبکه‌های اجتماعی و... است. مهم‌ترین کارکرد نهادها کاهش عدم اطمینان در فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افراد در جوامع است.

اگر به ریشه‌های اندیشه نهادگرایی رجوع کنیم، به آدام ‌اسمیت و دیگر بنیانگذاران علم اقتصاد می‌رسیم. این اقتصاددانان توجه ویژه‌ای به نهادها داشتند. در واقع نهادها قواعد و قوانینی هستند که رفتارهای اقتصادی مردم را معین می‌کنند، یعنی رفتارهای اقتصادی جامعه در چارچوب نهادها معین می‌شوند. بنابراین توسعه اقتصادی منوط به این خواهد بود که نهادهای موجود در کشور برای توسعه اقتصادی مناسب هستند، یا خیر؟!

آدام اسمیت می‌گوید: «اگر در جامعه نهادهای آزاد مشوق تولید وجود داشته باشد، ثروت تولید شده در جامعه بیشتر می‌شود و جامعه رشد می‌کند و ثروت ملل افزایش می‌یابد.» اقتصاددان‌های اولیه، اقتصاددان‌هایی نهادگرا بودند، اما به تدریج که علم اقتصاد در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم دقیق‌تر و فرمالیزه می‌شود توجه به نهادها در بخشی از علم اقتصاد کمتر می‌شود. توجه و تمرکز بیشتر بر روی عملکرد نظام اقتصادی و به اصطلاح، تخصیص منابع قرار می‌گیرد، اما خود نهادها که عملکرد نظام اقتصادی مبتنی بر آنهاست در سایه قرار می‌گیرند و کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند.

رویکرد دوباره به نهادگرایی

شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرن نوزدهم اقتصاددانان را از نظریه ها و عقاید اقتصاددانان نئوکلاسیک ناخشنود کرد و به غیر از سوسیالیست ها، اقتصاددانان دیگری نیز بودند که با فرضیه ها و نظریه های مکتب نئوکلاسیک مخالفت می ورزیدند. تحولات اقتصادی این دوران اصول نظری نئوکلاسیک را از نظر تطبیق با واقعیت با تردید روبرو کرد. در چنین شرایطی، دفاع از نظام سرمایه داری که در آن دولت نقش عمده ای نداشته باشد دور از منطق به نظر می رسید.

در این دوران، برای نیل به تغییرات اجتماعی دو روش مهم و متفاوت مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت. نخستین روش مبتنی بر تجدید سازمان جامعه از طریق روش های سوسیالیستی بود. روش دوم بر آن بود تا تغییرات اجتماعی در نظام سرمایه داری را از راه اصلاحات اجتماعی پدید آورد.

در این روش هدف آن بود که شرایط موجود را از طریق دخالت دولت در اقتصاد اصلاح کند. با اعمال برنامه های اصلاحات اقتصادی امکان حفظ سرمایه داری از طریق بهبود شرایط زندگی برای طبقات کم درآمد و به ویژه توده ها  فراهم می آمد واین دقیقا پیشنهاد اقتصاددانان پیرو مکتب نهادی یا نهادیون را تشکیل می دهد.

نهادگرایی اولیه

در اوایل قرن بیستم، مکتب جدیدی به خصوص در آمریکا به وجود می‌آید که در تاریخ اقتصاد به عنوان «نهادگرایی اولیه» معروف است. نهادگراهای جدید در سی یا چهل سال اخیر به وجود آمدند. نهادگراهای اولیه پیروان مکتب تاریخی اقتصادی هستند که در آلمان و انگلستان قرار داشت و با فرمالیزه شدن و ریاضی شدن اقتصاد مخالف بود.

در آن موقع اقتصاد را علمی مربوط به چند قضیه می‌دانستند که نتایج را می‌توان از آن قضایا استنباط کرد و به زمینه‌های تاریخی کمتر توجه می‌شد و علم اقتصاد محدود به چند فرض و قضیه و نتایج ماحصل از قضیه‌ها بود. ساختار علم اقتصاد به تدریج که رشد می‌کرد به این سمت و سو گرایش  پیدا کرد.

آن زمان اعتراضی نسبت به فرمالیزه شدن اقتصاد تحت عنوان «مکتب تاریخی اقتصاد» و یا نهادگراهای اولیه  شکل  گرفت. نهادگراها معتقد بودند این نتایج  تاریخی  که مورد توجه  قرار نمی‌گیرند از اهمیت بالایی برخوردارند و در عملکرد اقتصاد، نهادها جایگاه مهمی دارند. نهادگراهای اولیه نفوذ زیادی در علم اقتصاد پیدا نکردند. اقتصاد به ویژه در بین دو جنگ جهانی و بعد از جنگ دوم جهانی که در واقع زمان اوج گرفتن اقتصاد نئوکلاسیک است، بیشتر به سمت ریاضی واتکا به فرضیه‌ها و قضیه‌ها و فرمالیزه شدن گرایش پیدا کرد. علم اقتصاد در چارچوب این قضیه‌ها رشد زیادی پیدا کرد.

پس از جنگ دوم جهانی از نیمه دوم قرن بیستم علم اقتصاد به سمت ریاضی، اقتصاد سنجی و هرچه دقیق‌تر کردن فرضیه‌های آدام‌اسمیت بدون توجه به نهادهایی که آدام اسمیت آنها را برای رشد اقتصاد ضروری می‌دانست، گرایشی عمده داشت. به تدریج از دهه‌های 60 و 70 میلادی، برخی از اقتصاددان‌ها که آموزش دیده مکتب نئوکلاسیک بودند، به نهادها توجه می‌کنند.

نهادگرایی قدیم و جدید

‌با اذعان به این امر که نهادها خود در گذر زمان تغییر می کنند و غالباً به عوامل اقتصادی، حساسیت نشان می دهند پس می توان بین نهادگرایان قدیمی و جدید و اندیشه هایشان تفاوتی قائل شد. نزدیک به یک سده است که از عمر مکتب نهادگرایی می گذرد. در طول این سالها، مکتب نهادگرایی دستخوش تحولات و گرایشات وسیعی شده است. نگاه های متفاوت به مقوله هایی چون نهادها، تغییرات نهادی، کارایی، ‌ایدئولوژی و… به  ظهور و پیدایش مکتب عمده
نهادگرایی قدیم و جدید، انجامیده است.

مکاتب نهادگرایی قدیم و جدید، به واسطه بی اعتنایی اقتصاد نئوکلاسیکی متعارف نسبت به نهادها، ظهور یافته اند. موضوع تأثیر نهادها در شکل دهی رفتار و عملکرد اقتصادی، اعتقاد اصلی هر دو مکتب نهادگرایی قدیم و جدید است. نهادگرایان قدیم، رویکرد نئوکلاسیکی در تأکید بر انسان معقول اقتصادی را رها کرده اند و در مقابل به بررسی رفتار اقتصادی در فضایی فرهنگی روی آورده اند، اما نهادگرایان جدید و یا لااقل نسبت قریب به اتفاق آنها،‌ نه تنها رویکرد متعارف نئوکلاسیکی - که برپایه الگوی انتخاب عقلایی بنیان گذاشته شده است - را رها نکرده اند،‌ بلکه آنرا گسترش داده و یا به عبارتی جرح و تعدیل نموده اند.

از نمونه های دیگر افتراق می توان،‌ اعتقاد به فلسفه کل گرایی و نفی صوری گرایی در نهاد گرایی قدیم و در مقابل آن فردگرایی روش شناسانه و صوری گرایی وسیع تری را نام برد که در نهادگرایی جدید وجود دارد. با تمامی این اوصاف،‌ در نگاهی کلی، ‌تفاوت بنیادین این دو مکتب در تمایل نهادگرایان جدید به بررسی چگونگی توسعه و عملکرد نهادها نهفته شده است.

نهادگرایان جدید از زاویه کارآیی و مناسبات صرفه جویانه به نهادها می نگرند، زیرا به اعتقاد آنها افراد معقول در رفتارخود اقتصادی عمل می کنند. این درحالی است که نهاد گرایان قدیم تمایل دارند تا در نگاه خود به نهادها، بسیاری از عوامل دیگر سیاسی واجتماعی را دخیل سازند.

کد خبر 1646585

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha