به گزارش گروه فرهنگ و ادب مهر ، پديد آورنده ي كتاب شاهزاده ي شير و راز گل سرخ در نشست خبري نخستين جشنواره ي بينالمللي كتاب كودك و نوجوان ايران در كرمان گفت : من داستانهاي خود را برپايه ي الهام گيري ازواقعيت ها خلق مي كنم ، زيرا معتقدم جامعه ي ما احترام خاصي براي عوامل واقعي و واقعيات قائل است. اگرچه كه واقعيت هميشه داستان جذابي را سبب نشده و نمي شود. اما اكثر واقعيتها اتفاقاتي هستند كه در حول و حوش يك حقيقت انساني رخ ميدهند. بنابراين سعي ميكنم با برداشتن حقيقت انساني، داستاني را كه حول و حوش آن شكل گرفته است، بدون آنكه حقيقت لطمه ببيند، خلق كنم.
وي افزود : تجربه به من نشان داده است اگرخط داستان درمحيط و زمان جالبي شكل گيرد و بيان شود، بچهها را جذب ميكند، چراكه در اين حالت بچه ها درعين اين كه داستان را گوش مي كنند، ازمحيط و زمان نيز فراگيري ميكنند. برهمين اساس معتقدم يك داستان در يك محيط و زمان خاص مي تواند جذاب باشد و دو محيط و زمان ديگر چنين وضعيتي را پيدا نكند. بنابراين به نظرم هر نويسنده اي بايد قبل از نوشتن، مقدار زيادي تحقيقات تاريخي كند.
دوناجوناپلي در پاسخ به خبرنگاري درزمينه ي كم علاقگي كودكان و نوجوانان به مطالعه دردنياي كامپيوتري ، سينمايي و تلويزيوني گفت : اين يك مشكل جهاني است ، مشكل اين است كه دردوره ي جديد، بچه ها بيشتر و بيشتر با اشيا و دستگاه ها مثل تلويزيون و كامپيوتر تنها هستند. اگر افرادي دورهم جمع شوند به صورت طبيعي تعريف كردن وخواندن كتاب براي بچه ها آغاز ميشود و در اين شرايط بچهها به كتاب خواندن علاقمند ميشوند.
اين نويسنده ي كودكان گفت : من مخالف وسايلي همچون تلويزيون، سينما و كامپيوتر نيستم و معتقدم سينما و تلويزيون هر يك هنرند؛ اما كتاب فرق مي كند و تعريف كردن داستان چيز ديگري است. وقتي كتاب خوانده مي شود، ظاهرا ارتباط يك طرفه است؛ اما درهنگام خواندن هر كتابي، ذهن از كلمات تصويري ميسازد كه اين جابه جايي ادراك درپرورش هوش بچه مؤثر است. مضاف براين كه وقتي داستاني خوانده ميشود ما با بخشي ازجهان پيرامون آشنا ميشويم وهمين آشنايي احترام ما را به جهان اطراف بيشتر مي كند.
او در زمينه ي ميزان آشنايي خود با ايران و فرهنگ ايراني گفت : من در درجه ي اول ايران را انتخاب نكردم ، بلكه اين ايران بود كه داستان مرا انتخاب كرد. من فقط ميخواستم يك داستان براساس افسانه ي « ديو و دلبر» بنويسم و بعد ازمطالعه ي داستانهاي قديمي و قديمي تر اين داستان، متوجه شدم كه اين ديو يا زشت رو، شاهزاده اي ايراني بوده كه توسط يك جن بدجنس به شيرتبديل شده است، بنابراين مجبور شدم داستان را در زماني تعريف كنم كه در ايران شير وجود داشت و مردم هنوز اعتقاد عميقي به جن و پري و جادو داشتند.
اين نويسنده ي آمريكايي گفت : همه ي ما نويسندگان نگراني و آرزوهاي يكساني درمورد ادبيات كودكان داريم . ما همه تحت فشارهاي مشترك هستيم. سياستمداران تصور ميكنند كه نويسندگان كودك و نوجوان نيز بايد ازخط و مشيهاي آنان تبعيت كنند. درحالي كه ما نميخواهيم به بچه ها خط و مشي بدهيم .
نظر شما