در پسزمینه، عمارتهایی رفته رفته از زمین میروید و سر به آسمان میکشد. رنگ آسمان به سرخی میگراید و دایره خورشید میرود تا غروب کند. بازیگران از جای جای صحنه وارد میشوند و هر یک بیآنکه توجهی به دیگری داشته باشند از صحنه میگذرند. همراه آنان صدای گذر ماشینها، هواپیماها و قطارها.
به گزارش خبرنگار مهر، مردی سرگشته، خیره به خورشیدی که غروب میکند، به صحنه میآید. باد میگذرد و لباس و دستار مرد را به بازی میگیرد. مرد کلامی را واگویه میکند: «روزگارمان به گذر تندباد میماند و ما سرگشته و طوفانزده، بازیچه دستان باد...»
گذر باد شدت میگیرد و رفت و آمد مردمان نیز. باد، ابرهایی تیره را با خود به آسمان پس زمینه میآورد. رعد میگذرد، یکی پس از دیگری و رفته رفته، صدای رعد به انفجار تبدیل میشود و صدای ماشینها و هواپیماها به صدای تانکها، نفربرها و جتهای جنگی بدل میشود. اشخاصی سیاهپوش از دل ابرها بیرون میزنند. صورت خود را با ماسکهای جنگی پوشاندهاند و در دست هر کدام ریسمان و زنجیری است که با آنها مردمان را شلاق زده و به زنجیر میکشند. مرد سرگشته از هر سو توسط سیاهپوشان محاصره شده و دست و پایش به زنجیر کشیده میشود.
میگوید: «خورشید تابان را چه شده که روزمان چنین تیره گشته است! ماه درخشان کجاست؟ ستارههای فروزان کجایند که شب چنین وحشتانگیز و تیرهگون حکم میراند...»
با شدت گرفتن صداها، بندهای بسته شده بر دست و پای مردمان آنان را با سرعت بیشتر به این سو و آن سو میکشد و در پی انفجاری عظیم همه به زانو در میآیند. در پرتو تابش نورهای پیاپی، مردمان دستها را به آسمان بلند میکنند و هر کس با ذکری، زبان به استغاثه میگشاید. مرد سرگشته از میان جمع برمیخیزد و تلاش میکند تا خود را از بندها برهاند و به بلندترین ارتفاع صحنه بکشاند. مردمان او را در حلقه خود میگیرند. اکنون، همه، مرد سرگشته را میمانند و مرد سرگشته گویی همه است.
در این حال مرد میگوید: «کجاست آنکه نشانی ماه و ستاره را میداند؟! گشاینده بندهاست و درمان درد ستمدیدگان از جفای ظلم زمانه. کجاست کسی که داد بستاند از بیدادگران!»
مردی نورانی با چهرهای متبسم
پرتو نوری، ملایم و آرامبخش از نقطهای نامعلوم بر صحنه میتابد. صداها جای خود را به نوایی روحانگیز میدهد. سیاهپوشان، گریزان از پرتو نور، صحنه را ترک میکنند. آوای خوش پرندگان صحنه را در برمیگیرد و در دوردست شاهد مردی نورانی با محاسن سفید و چهرهای متبسم و آرام هستیم که نهالی را در نقطهای بلند از صحنه میکارد. مرد همین که از کار خود فارغ میشود برخاسته و دست رو به آسمان بلند میکند. با حرکت دست او نهال به آرامی رشد کرده و بارور میشود. پرندگان از همه سو به سمت نهال بارور هجوم آورده و همزمان صدای آنان اوج میگیرد. در همین حال، مردمان سرگردان نیز همه رو به سوی نهال میکنند. مرد سرگشته نیز.
مرد میگوید: «عمری است به بلندای تاریخ تیرهگون بشر، کسی را میجویم که آمدنش را تمامی ادیان زمین وعده دادهاند، عمری است صفحه به صفحه، کتاب تاریخ بشر را و کوچه به کوچه، زمین و زمان را در پی ردپایی از او زیرورو کردهام. همهجا نشانی از اوست اما او نیست!»
پس از آن، نورها رنگ باخته و سیاهپوشان بار دیگر به صحنه میریزند، اما چیزی نمیگذرد که از نقطهای دیگر، پرتو نوری دیگر نمایان میشود. و باز تابلوی مرد محاسن سفید و کاشتن نهال تکرار میشود و همگان را به سوی خود میخواند.
مرد این بار گفت: این بازی اوست با من! همین که ردپایش را در جایی گم میکنم! از جایی دیگر صدایم میزند. و من، شیدا و سرگشته، هرولهکنان بهسویش روان میشوم... به پسکوچههای تاریخ. به هر کجا و هر زمان، به هر جایی که نشانی از او باشد. من سراسیمه او را خواهم جست و در اشتیاق یافتنش بار دیگر تاریخ را زیرورو خواهم کرد، از امروز تا هر زمان و هر کجا که ردپایی از او باشد...
طنین صدای او در صحنه میپیچد. نور به یکباره محو میشود و تاریکی صحنه را دربر میگیرد. نوای استغاثه همچنان ادامه دارد. نواها رفته رفته به ندبه تبدیل میشود. چه بسا فرازهایی از دعای ندبه باشد... .
ترس از حضور شخصت اول
نمایشی که این روزها کورش زارعی به روی صحنه برده، چشمان زیادی را خیره میکند. نمایش وعده موعود که هر لحظه ممکن است شخصیت اصلی آن در سالن حضور داشته باشد.
زارعی سعی کرده این بار، نمایش جذاب و متناسب با مسائل روز جامعه را به روی صحنه ببرد و با مدد از هنرمندان برجسته عرصه تئاتر آئینی به تماشاگران القاء کند که خودشان را نزدیک به امام زمان(عج) ببینند و همراه ایشان باشند.
وعده موعود با سایر نمایشهای آئینی کورش زارعی تفاوت بارزی دارد. در این نمایش پیرامون شخصیتی کار شده که چه بسا هر لحظه در میان جمعیت حضور داشته باشد و به تماشای آن بنشیند.
زارعی میگوید: ما درباره شخصی کار میکنیم که همیشه راجع به آن در جامعه ما صحبت میشود، کنار ماست و ممکن است وارد سالن شود و نمایش را ببیند. بنابراین برخی از اوقات من میترسم که نکند خدای نکرده نتوانسته باشیم رضایت ایشان را جلب کنیم. این احساس همیشه در من بوده که او میداند ما چه کار میکنیم و این خیلی ترسناک و خطرناک است. البته در طول نمایش حمایت ایشان را در کنار خودمان احساس کردیم.
همه هنرمندان و فعالان عرصه تئاتر آئینی که اندکی با کورش زارعی آشنایی دارند میدانند که این هنرمند تئاتر و سینما دو آرزوی بزرگ داشت که به یکی از آنها رسیده است. تولید اثر فاخر و جذاب درباره امام زمان(عج) یکی از آرزوهای زارعی بود که در رویاهای او سیر میشد و اکنون با خوشحالی از تحقق این آرزوی شیرینش برای ما میگوید.
زارعی آرزو دارد روزی بتواند با عنایت حضرت امام زمان(عج)، بخشی از زندگی سراسر رنج و مشقت حضرت زینب(س) را به تصویر بکشد؛ بانویی که اسطوره صبر و استقامت است و از کودکی تا لحظه مرگ رنجها و غمهای زیادی دیده و آن همه مصیبتهایی که در جریان عاشورا مشاهده کرده را به زیبایی تعبیر میکند: «ما رایت الا جمیلا».
کاری متفاوت
نمایشنامه این اثر آئینی حدود 5 سال پیش توسط حسین فدایی حسین نوشته شده بود اما با توجه به تغییر شرایط و شبهات زیادی که در عرصه مهدویت ایجاد شده و نیازمندیهای جدید مخاطبان، این نویسنده حدود 20 روز در کنار کارگردان و بازیگران وعده موعود بود و پس از دریافت نظرات و پیشنهادات آنها، متن نمایشنامه را اصلاح کرد تا اثری تولید شود که چشمان مخاطبان لحظهای از آن بر نگردد.
این اولین اثر آئینی کورش زارعی است که در ایام غیرسوگواری به روی صحنه رفته و میزبان دلهای متشاقان امام زمان(عج) است.
از نظر او این اثر تفاوت کار در فضای سوگواری و غیرسوگواری در نمایشهای آئینی را نشان داد و ثابت کرد که میتوان با تفکر، سبک و روش جدید به این گونه نمایشها پرداخت و در طول سال روی صحنه برد، چراکه نمایشهای آئینی مختص سوگواری نیستند و میتوانند در حوزههای مختلف تولید و در سراسر کشور اجرا شوند.
زارعی در مورد جذابیتهای این نمایش میافزاید: ما این نمایش را به گونهای اجرا میکنیم که مخاطب در شرایط فعلی خودش را ببیند، از این رو نمایش را به سمتی هدایت کردیم که بشریت و انسان امروزی در سرگردانی و سرگشتگی است و هر روز حلقه بیعدالتی، جنگ، قتل و هجمهها تنگتر میشود و در این شرایط انسان بیش از هر زمان دیگری به دنبال منجی و موعود میگردد.
میگوید: این احساس خلاء و صحنههایی که در نمایش رقم خورده باعث شده اتفاقات متنوع و جدیدی به وجود آید که جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد.
در نمایش وعده موعود هم شرایط خفقان دوران تولد امام زمان(عج) و جانشینی ایشان و هم مسائل روز و مظلومیت این امام حاضر را به گونهای بازگو کردیم که تماشاگر احساس نیاز بیشتری به منجی پیدا میکند.
در شکلهای مختلف اجرا هم تمهیداتی به کار برده شد که وقتی صحنهها در کنار هم قرار میگیرند جذابیت خوبی برای تماشاگران داشته باشد تا وقتی یک ساعت و نیم این نمایش را نگاه میکنند خسته نشوند، به گونهای که در بسیاری از مواقع تماشاگر تصور میکند برای دیدن این نمایش شاید 50 دقیقه در سالن حضور داشته است.
این ویژگی نمایش وعده موعود حکایت از مخاطب شناسی دست اندرکاران آن دارد که مورد استقبال مخاطبان در سنین مختلف قرار گرفته است.
مخاطبشناسی مهمترین مسئله
به اعتقاد زارعی، مهمترین مسئلهای که هنرمند باید در عرصه هنر به ویژه هنر نمایش به آن اشراف و توجه داشته باشد مخاطب شناسی است.
وی یکی از مهمترین مشکلات کنونی تئاتر را مشکل مخاطب شناسی میداند و میگوید: ما پتانسیل و سرمایه عظیمی به نام مخاطب داریم که نمیتوانیم از آن به خوبی استفاده کنیم، در حالی که باید با مخاطب ارتباط برقرار کنیم و اگر نمایشی تولید شود که تمام بزرگان تئاتر در مقابل آن سر تعظیم فرود آورند ولی این اثر نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، خالق این اثر در واقع باخته است.
این از برجستگی تولیدات نمایشی فاخر است که مخاطب پا به پای نمایش پیش برود و بدون اینکه خسته شود به جلوههای نمایش با دقت نگاه کند، در حالی که این مهمترین رکنی است که بسیاری از هنرمندان از آن غافل هستند.
زارعی میگوید: ما شعار هنر برای هنر میدهیم و اثری تولید میکنیم که فقط خودمان آن را میبینیم و چه بسا مردم هیچ ارتباطی با این اثر برقرار نمیکنند.
هنرمند باید فرزند زمانهاش باشد و بداند که چه مشکلی دست و پای مردم را بسته است که بتواند یا آن مشکل را درمان کند و یا راه علاج آن را ارائه کند. هنرمند باید تسلی خاطر مخاطب باشد تا تماشاگر، با اندیشه از سالن خارج شود و با خودش تامل کند.
از نظر کارگردان نمایش وعده موعود کمرنگ شدن اعتقادات و پایبندی به دین در بین جوانان درد بزرگی است که هنرمند باید در قالب تولید اثر هنری که میتواند جذابیتهای نمایشی و اجرایی داشته باشد، یا این درد را درمان کند و یا نقش تسکیندهنده را ایفا کند.
هجمههای فرهنگی در عرصه مهدویت آنقدر زیاد است که اگر به آنها با شیوههای جذاب پاسخ داده نشود ممکن است منجر به بیاعتقادی و بیدینی در جامعه و از دست رفتن قشر و سرمایه جوان شود.
زارعی با بیان اینکه امام زمان(عج) مظلومانه در کنار ما زندگی میکنند، میگوید: اینکه از سوی جوان شیعی سئوال شود که مگر امام زمان(عج) وجود دارد؟ یا چرا پنهان هستند؟ نشان میدهد که شبهات و هجمههای ضداعتقادی دامنگیر جامعه و جوانان شده است و مسئولان فرهنگی باید این مسئله را جدی بگیرند. از طرفی دیگر هنرمند هم باید جسور باشد و آنچه را که در جامعه میبیند هوشمندانه و به درستی مورد بررسی قرار دهد و راهکارهای جذاب پیشگیرانه را اجرایی کند.
این نمایش بهانهای شد تا کارگردان باسابقه تئاتر آئینی که سرپرستی گروه تئاتر آئین را برعهده دارد دغدغههای خود را از کارهای نکرده مسئولان و ضعف در پرداختن به زوایای مختلف مهدویت با استفاده از ابزارهای نفوذپذیر و کارا بیان کند.
انتقاد از بیحرکتی مسئولان
به اعتقاد زارعی وقتی مسئولان دعای «اللهم عجل لولیک الفرج» را زمزمه میکنند باید برای تحقق این دعا قدم بردارند. ما میتوانیم زمانی ادعای میزبانی از امام زمان(عج) را داشته باشیم که زمینه ظهور را فراهم کنیم و عاشقانه منتظر وجود بابرکت ایشان باشیم، اما با این بیحرکتیها و ساکن بودنها ظهور ایشان به سرعت اتفاق نمیافتد.
وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری، مشکل اصلی جامعه را مشکل اعتقادی میداند و میگوید: مسئولان به جای اینکه سر و کله هم بزنند به فکر حل معضلات و مشکلات فرهنگی جامعه باشند ولی کو گوش شنوا که به رهنمودهای رهبری توجه کند.
فکر نکنیم با نصب چند بنر و چراغانی کردن خیابانها و پخش شیرینی و شکلات برای آماده سازی ظهور امام زمان(عج) کاری انجام دادهایم. گرچه اینها هم لازم است اما باید قدمهای جدیتر و موثرتری برای شناخت بیشتر امام زمان(عج) برداریم تا بستر فکری و رفتاری جامعه برای ظهور ایشان مهیا شود.
یک لحظه فکر کنیم
زارعی نمایش وعده موعود را مشق کوچکی برای رضایت امام زمان(عج) تعبیر میکند و میگوید: ما نسبت به جامعه و مردم احساس تکلیف میکنیم و میخواستیم با اجرای این کار یک لحظه مردم و جوانان را به فکر وا داریم.
وی میگوید: قرار بود این نمایش در گذشته اجرا شود و حتی بخشی از کارهای آن انجام شد ولی به خاطر عدم حمایت کافی روی زمین مانده بود. اکنون حمایت حوزه هنری استان قم ما را بر آن داشت که این نمایش را از 14 تا 28 تیرماه به مدت 15 شب در مجتمع فرهنگی نور روی صحنه ببریم.
در این نمایش هنرمندانی همچون محمدرضا آزاد، علی فرحناک، سید حمید لاجوردی، حسن اردستانی، جواد پیروزی، ماشاءالله کوهستانی، مهدی رکنی، محمد یوسفی، سید مهدی میرغیاثی، جواد زرنوش و کورش زارعی به هنرنمایی میپردازند.
روحالله کریمی
نظر شما