به گزارش خبرگزاری مهر، در این کتاب نظریه غزالی و اظهارات پراکنده وی با محوریت چگونگی معقول بودن گزارههای دینی بازسازی شده است. پس از بیان معانی گوناگون معقولیت و حیطههای گوناگون معقولیت که عمدتا به دو معقولیت استدلالی و غیراستدلالی قابل تقسیم است فقراتی از سخنان و روش غزالی که با حیطههای معقولیت عنوان شده در کلیات قابل انطباق است گردآوری شده است.
در مقام داوری و جمع بندی در میان اظهارات به ظاهر متناقض غزالی ابتدا این اظهارات را با توجه به عامل زمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان روشن شد که اظهارات غزالی قبل از تحولات روحی و فکری صرفا در مقام نقد و نقض روشن جویندگان مختلف حقیقت بودهاست و وی در تمامی دوران حیات فکری خود (چه قبل از خروج از نظامیه و چه بعد آن) تنها یک روش را در وصول به حقیقت کاملا کارآمد می دیده است که همان روش صوفیه است.
اینکه غزالی در آخرین آثار خود نیز روش های مختلف و متنوع جویندگان حقیقت همانند روش استدلالی و یا حتی تقلید کورکورانه عوام را البته با شرایطی معتبر و مکفی می داند ناشی از یک آموزه بسیار مهم در میان صوفیه یعنی به رسمیت شناختن تیپولوژی و تفاوت میان انسانهای گوناگون است. در جمع بندی غزالی گزارههای دینی را معقول می داند، اما این معقولیت مراتب و درجاتی دارد که ناظر به تفاوت انسانهاست، اگرچه کاملترین نوع توجیه گزارههای دینی مبتنی بر ادراکات و مکاشفات صوفیانه است.
در فصل اول با عنوان کلیات در ابتدا معانی معقول و سپس سؤال اساسی و اصلی در بحث معقولیت گزارههای دینی با توجه به معنای اختیار شده از میان معانی معقولیت طرح شده است. تا انتهای کتاب تلاش نویسنده برای پاسخ به این سؤال بر اساس تئوریهای گوناگون و نظر غزالی است. ایمانگرایی بهعنوان اولین تئوری مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگی متمایزکننده ایمانگرایی از سایر تئوریها در این است که معقولیت پیشینی و یا خارجی را شرط معقول بودن گزارههای ایمانی نمیداند. پس از ایمانگرایی سایر تئوریها را به دو دسته معقولیت استدلالی و معقولیت غیراستدلالی تقسیم نمودهایم.

در فصل دوم در تناظر با بخش اول کلیات، معانی عقل و معقول و کابردهای این الفاظ در نزد غزالی طرح شده است. در فصل سوم آنچه از سخنان و سلوک غزالی که در تطابق با ایمانگرایی است، مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه منطقاً ایمانگرایی با عقلگرایی قابل جمع نیست ولی اجالتاً از این تناقض صرفنظر کردهایم و در فصل چهارم فقراتی از صحبتهای غزالی را که با عقلگرایی مطابق است را آوردهایم. پذیرش بنیانانگاری و جزمگرایی در غزالی که به معنای پذیرش معقولیت استدلالی است فصل پنجم را تشکیل میدهد.
در فصل ششم مخالفت غزالی با فلسفه و کلام را بررسی نمودهایم تا روشن شود مخالفت غزالی با فلسفه و کلام به معنای مخالفت او با معقولیت استدلالی نمیباشد. از آنجا که مخالفت ابنرشد با غزالی در حمایت از فلسفه ارسطویی مشهور است، در این فصل اشارهای نیز به ابنرشد شده است و تفاوت تئوری او با غزالی در پذیرش معقولیت استدلالی نشان داده شده است. در فصل هفتم ماهیت نگرش صوفیانه غزالی و انطباق آن با تجربه دینی و رابطه آن با تجربه عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است. فصول هشتم و نهم، فصول جمعبندی و نتیجهگیری هستند. آنچه از اظهارات غزالی که در فصول قبل بدون توجه به عامل زمان و تغییر و تحولات فکری وی بیان شده بود، در فصل هفتم با ملاحظه تحولات فکری غزالی بررسی میشود.
در این فصل روشن شده است که غزالی در هیچ مقطعی فیلسوف و یا متکلم و یا باطنی نبوده است. بنابراین هر چه از اظهارات وی در تأیید این فرق عنوان شده صرفاً در مقام بیان و تشریح مدعیات ایشان به قصد نقد است، همانند آنچه وی در مقاصدالفلاسفه در تشریح فلسفه ارسطویی انجام داده است. غزالی از ابتدا تا انتهای زندگی خود تنها جز یک دسته و گروه قرار گرفته و آن صوفیه است و اظهارات به ظاهر متناقض وی همانند پذیرش معقولیت استدلالی بنیانانگارانه و ایمانگرایی در آنِ واحد حتی در روزهای آخر عمر او با توجه به یک آموزه مهم صوفیه و آن به رسمیت شناختن تفاوت شاکله انسانها در ادراک حقیقت قابل درک است. این مسئله یا تیپولوژی در فصل نهم مورد بررسی قرار گرفته است. در انتهای فصل نهم نیز نگاه مختصری داریم به برخی آثار غزالی شناسان و مقایسه دستاورد تحقیق ایشان با آنچه ما بدان رسیدیم.
«معقولیت گزارههای دینی (بازخوانی نظریه غزالی)» شهاب جعفری ندوشن با دیباچه یوک علیزاده به همت انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) در سال جاری به بهای 40000 ریال منتشر شد.
نظر شما