معیارهای علمی و فرهنگی همسران
بخشی از ویژگی هایی که برخورداری از آنها برای ثبات و ماندگاری زندگی مشترک ضروری است و سعادت زن و شوهر را تامین می کند، ناظر به معیارهای علمی و فرهنگی است. مقصود ما از معیار علمی، برخورداری همسران از سطح و نصابی معقول در سطح تحصیلات کلاسیک است و مردمان از معیار فرهنگی مقتضیات محیطی و خانوادگی آنان. ااینک به بررسی این ویژگی ها می پردازیم.
علم و سطح آگاهی
تاکید بر ارزش و جایگاه علم از آموزه های افتخار آفرین اسلام است. به گونه ای که به اذعان بسیاری از اندیشه وران در هیچ دین و آیینی به اندازه اسلام به علم آموزی تاکید نشده است. به استناد آموزه های کتاب و سنت، مرزهای جنسیت، جغرافیا و زمان برای فراگیری علم برداشته شده و صدها آیه و روایت به ستایش علم و عالمان اختصاص یافته است.
خداوند نیز گفتار قرانی اش را با وازه "إقرَا" آغاز کرده و به قلم و آنچه می نگارند، سوگند خورده است. تا آنجا که یکی از اهداف آفرینش، علم و آگاهی معرفی شده و اعلام شده که خواب عالم برتر از عبادت عابد است و نگریستن به چهره و درب خانه عالم، عبادت است و افزون به فرشتگان، تمام هستی برای جوینده علم، دعا و استغفار می کنند و فرشتگان بال های خود را به یمن حضور آنان در مجلس علم آموزی می گسترانند و سرانجام آنکه نعمت های بهشتی بر اساس مراتب علمی اشخاص در اختیار آنان قرار می گیرد.
علم و آگاهی مورد نظر کتاب و سنت مفاهیم و مصادیقی دارد که علوم و دانش های دینی و بشری را در بر می گیرد. از این جهت بخشی از حوزه معنایی، آن را علم با معنای امروزین تشکیل می دهد.
مقصود ما از شرط "علم و آگاهی" همین معنای مصطلح امروزین است؛ یعنی در شرایط کنونی دختر و پسری که قصد ازدواج دارند، باید افزون بر برخورداری از توانایی نوشتن و خواندن، از سطح قبولی از علم و آگاهی برخوردار باشند.
نزدیک بودن سطح تحصیل آثار مثبتی دارد، از جمله تقویت پیوند معنوی و توفیق بیشتر در تربیت فرزندان.
- تقویت پیوند معنوی و فکری میان زوجین
ازدواج بیش از آنکه پیوند دو جسم و بدن باشد، پیوند دل ها، روح ها و اندیشه هاست و زن و شوهر - به استثنای ماه های اول زندگی که تحت تاثیر جاذبه های جنسی هم هستند - با کم رنگ شدن جذبه ها و جاذبه های جنسی به تدریج به جنبه های روحی و فکری و شخصیتی یکدیگر روی می آورند. یکی از مهمترین ابعاد شخصیت هر انسان را بعد فکری او تشکیل می دهد.
از سوی دیگر نمی توان انکار کرد که میزان سطح آگاهی و سال های ارتباط مستقیم و مستمر با درس و کتاب، در جهت دادن، تقویت و ارتقای شخصیت فکری تاثیر دارد. دختران و پسرانی که سطح علم و آگاهی هم سطح یا نزدیک به هم دارند، وقتی به ساحت فکری یکدیگر روی می آورند، به خاطر نزدیک بودن سطح اندیشه و افق دید، احساس هم سنخی رضایت بخش به آنان دست می دهد و در کنار برخورداری بیشتر از لذت زندگی مشترک، روز به روز به استحکام زندگی زناشویی افزوده خواهد شد.
آنان وقتی در خلوت خود، در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی گفتگو می کنند در می یابند که اندیشه های هر یک برای دیگری قابل فهم و هضم است، هر چند ممکن است لزوما دیدگاه های آنان برابر نباشد، حال اگر قضیه عکس شود یعنی افق فکری آنان به خاطر تفاوت زیاد سطح آگاهی سازگار نباشد، ممکن است زندگی مشترک آنان با چالش هایی روبرو شود.
- توفیق بیشتر در تربیت فرزندان
از اصول اولیه تعلیم و تربیت نبود تناقض و اختلاف میان آموزش ها است، به این معنا که نباید آموزه های تربیتی، آموزه های دیگر را نقض کند.
بر این اساس، وجود تناقض و اختلاف میان دیدگاه همسران، در عمل تعلیم و تربیت فرزندان را از کارایی مناسب می اندازد.
فرض کنید معلمی در سر کلاس، ضرورت رعایت حجاب کامل را به دانش آموزان گوشزد کند؛ اما در برابرمعلمی دیگر در کنار رعایت نکردن حجاب اسلامی، حجاب اسلامی را مربوط به عصر پیامبر (ص) بداند و به دانش آموز بگوید امروز حجاب ضرورتی ندارد. آیا دانش آموزان مخاطب این دو معلم، سردرگم نخواهند شد؟
فرض کنید معلمی به خاطر مطالعات گسترده پیوسته دانش آموزان را به مطالعه، تحقیق و پژوهش توصیه کند و معلم دیگر که خود به این امر علاقه ای ندارد و عمر خود را پیوسته برای برنامه ها و سرگرمی های تلویزیون صرف می کند، دانش آموزان را به دیدن فیلم ها، مجموعه ها و سرگرمی های تلویزیونی تشویق کند، آیا این دو رفتار سردرگمی دانش آموزان و ضایع شدن تلاش تحسین برانگیز معلم نخستن نخواهد شد؟
حال و وضع پدر و مادری که با سطوح مختلف علمی و با فاصله زیاد افق فکری، وظیفه تربیت فرزندان را به عهده گرفته اند، نیز چنین است به ویژه آن که فرزندان در سالهای اولیه زندگی بیشتر از هر عالم دیگر، تحت تاثیر تربیت والدین قرار دارند و این تاثیر پذیری تا سال های جوانی استمرار می یابد.
افزون بر ضرورت هم سطحی معنوی و دینی، هم سطحی فکری والدین نیز در توفیق تربیت شایسته فرزندان موثر است.
بی اعتبار شدن جایگاه والدین از دید فرزندان، عدم ثبات شخصیت و رفتارهای دوگانه فرزندان از جمله پیامدها و نتایج عدم همسطحی آگاهی و علم والدین است. شاید از روایاتی که درباره صفات همنشین و زیان همنشین عالم با جاهل رسیده است، نیز بتوان لزوم هم سطحی در اندیشه و آگاهی زن و شوهر را استفاده کرد.
نظر شما