به گزارش خبرنگار مهر، آن روزهای شور و شعور یادش بخیر! آن روزهای ایثار و حماسه یادش بخیر! آن روزهای سنگر و فتح و شهادت یادش بخیر!
آری همان روزها همان روزهایی که آهنی و ناصری، رحیمی و شهاب، فایده و کاوه و.... شعر عشق سرودند و فریاد جاودانگی سر دادند، یادش بخیر.
حالا از آن روزهای بی سیم وخاکریز و تانک و نفربر به اندازه 32 سال فاصله گرفته ایم و به گفته مقام معظم رهبری" امروز کار آن عده ای که به میدان جنگ رفتند و در هشت سال جنگ نابرابر حماسه آفریدند، چه شهدایشان، چه ایثارگرانشان و چه رزمندگانشان دیگر تمام شد آنها کار خودشان را کردند.
پس از پایان کار آنها، کار یک خیل عظیم دیگر آغاز می شود حالا بعد از جنگ نوبت ماست که دیگر مسئله اش هشت سال نیست، هشتاد سال هم اگر طول بکشد جا دارد".
تجاوز سراسری ارتش رژیم عراق از زمین، هوا و دریا به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور 59 حادثه مهمی است که بررسی ابعاد آن برای نسل حاضر و آینده تاریخ بسی حائز اهمییت است.
استکبار جهانی که نظام نوپای جمهوری اسلامی را بر نمی تابید با انواع توطئه ها به مقابله با آن پرداخت به طوری که بیش از 44 کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم از رژیم وابسته عراق و صدام حمایت شد.
دشمنان ما علی رغم در اختیار داشتن ابزار تکنولوژی و متخصصان مجرب، در برابر ایثار و پای مردی رزمندگان و مردم سلحشور ایران اسلامی سر تسلیم فرود آوردند و حاکمیت ایمان و اعتقاد را در زندگی یک ملت آگاه و سراپا شور و حماسه نظاره کردند.
مردم خراسان جنوبی نیز با کارنامه ای درخشان در هشت سال دفاع مقدس حضوری فعال و چشم گیر داشتند.
خراسان جنوبی با اعزام بیش از 30 هزار رزمنده و حدود هزار و 700 شهید در دوران دفاع مقدس کارنامه درخشانی دارد.
به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس به سراغ یکی از رزمندگان خراسان جنوبی که سابقه 36 ماه حضور در جبهه را داشت رفتیم تا از خاطرات دوران جنگ برایمان بگوید.
سرهنگ رضا برازنده مقدم که هم اکنون معاون اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس است متولد سال 1343 و سابقه 36 ماه حضور در جبهه را دارد.
برازنده مقدم در بازگویی یکی از خاطرات دروان حضور خود در جبهه می گوید: هنوز شیرینی و حلاوت پیروزی انقلاب و رهایی از یوغ رژیم پهلوی در کام مان بود و برای آبادانی کشورمان در ذهن رویاها داشتیم که دشمنان این آب و خاک جنگی نابرابر را برما تحمیل کردند.
ایجاد خلل در تمرکز و آریش دشمن مهم ترین هدف عملیات "فریب"
وی گفت: همه جا را شور و حال دفاع از اسلام و انقلاب فرا گرفته بود آنها که زودتر پا در رکاب نهاده بودند رجعت پیکر پاکشان حال و هوای شهرها را کربلائی کرده بود.
او ادامه می دهد: مانده دیگر جایز نبود وقت رفتن به جبهه بود پس از ثبت نام در بسیج برای گذراندن آموزش های نظامی در سال 1361 به پادگان منتظان شهادت معرفی شدم پس از یک دوره آموزشی 45 روزه به تیپ 21 امام رضا(ع) در اهواز اعزام شدم و پس از آموزش در این پایگاه به عنوان آر پی جی زن به خط مقدم اعزام شدم.
این رزمنده بیرجندی افزود: عملیات رمضان در شب 23 تیر ماه مقارن با 21 ماه مبارک رمضان با رمز یا صاحب الزمان ادرکنی آغاز شد و محور اصلی عملیات ایستگاه حسینیه واقع در غرب جاده اهواز- خرمشهر بود.
طرح عملیات این گونه بود که می بایست گروهان ما و چند یگان دیگر در منطقه شلمچه دست به عملیات فریب می زدیم تا تمرکز دشمن را برهم زنیم.
او می گوید: دشمن بعثی در این منطقه به کمک مستشاران نظامی شوروی سابق برای جلوگیری از رسیدن رزمندگان اسلام به شهر بصره استحکامات و موانع بسیاری را ایجاد کرده بود که اصلی ترین این موانع کانال آبی به طول 30 کیلومتر، عرض یک کیلومتر و عمق دو متر بود.
برازنده مقدم گفت: این کانال در شمال شرق شهرهای بصره و تنومه قرار داشت که با احداث سنگرهای کمین وتیربار و همچنین میدان های مین مانعی سخت در پیش رزمندگان تدارک دیده بود.
عملیات فریب قبل از عملیات اصلی آغاز گردید ولی به دلیل خیانت منافقین به عنوان ستون پنجم ارتش بعث عراق و آگاهی نیروهای عراقی خیلی زود در محاصره گرفتار شدیم به طوری که ارتباط ما با عقبه به طور کلی قطع شده بود و هیچ راهی برای ارسال مهمات و آذوقه برایمان نبود . حالا فقط ما بودیم و خدا و دشمن بعثی.
چهار روز محاصره کامل/ دست خدا در دفاع مقدس پیدا بود
این رزمنده بیرجندی بیان داشت: تنها راهی که در تصور مان بود مقاومت تا آخرین رمق بود ما برای دفاع از دین خدا آمده بودیم و خدا خود شاهد بر احوال ما بود، از فرط گرمای بالای 40 درجه تابستان تشنگی بر همه مستولی شده بود به گونه ای که از شدت تشنگی مدام در اطاف خود سراب می دیدم.
چهار روز بود که در محاصره کامل بودیم برخی از نیروها شهید و مجروح شده بودن برخی هم از فرط تشنگی نای تحرک نداشتند و از جمع نیروها تنها 20 نفر سالم مانده بودیم.
برازنده مقدم می گوید: علی رغم آنکه دشمن از هر طرف بر ما اشراف داشت اما تحرکات خود را در وسعت پنج کیلومتری که در اختیار داشتیم به گونه ای سامان دادیم که دشمن نه پی به توان ما ببرد و نه بر تعداد ما آگاهی یابد.
از شدت عطش در آن گرمای سوزان چشمانمان یارای دیدن نداشت و در آن لحظات سخت روضه ظهر عاشورا را به خاطر آوردیم و لبان خشکیده یاران اباعبدالله(ع). در آن جا بود که بهتر از هر زمان و مکان با تمام وجود لمس می کردیم بر مولای مان حسین(ع) با لب عطشان چه گذشته است.
دشمن برای اسارت ما تلاش بسیار کرد و ما در آن لحظات فقط از خدا کمک می خواستیم ما در مقابل دشمن دست تسلیم بالا نبرده بودیم و نمی خواستیم در برابر قهر طبیعت و در مقابل چشمان دشمن سر فرود آوریم.
برازنده مقدم می گوید: فکری به ذهنم خطور کرده بود که اگر موفق می شدم چیزی جز لطف خدا نبود، از آنجا که منطقه شلمچه بین رود کارون و دجله قرار داشت با خود اندیشیدم اگر زمین را بکنیم در فاصله کوتاهی به آب خواهیم رسید، پس بلافاصه با سر نیزه شروع به کندن زمین کردم و گو دالی به عمق نیم متر حفر کردم.
نیم ساعتی که گذشت آب از کف گودال شروع به جوشیدن نموداملاح فراوانی در آبی که کف گودال جمع شده بود وجود داشت. چفیه ام را را روی کلاه آهنی خود گذاشتم و با کلاه دیگری آبها را روی چفیه ریختم تا کمی از املاح آن گرفته شودو بتوان رفع تشنگی کرد.
وی اضافه کرد: همین لطف خدا باعث شد چهار روز در مقابل دشمن مقاومت کنیم و در غروب چهارمین روز بود که آتش باری توپخانه لشکر پنج نصر بر روس مواضع دشمن بعثی حلقه محاصره را شکست و طلوع زندگی دوباره را برای ما بشارت داد و ما علاوه بر نجات خود از چنبره فولادین دشمن همرزمان مجروح و پیکر یاران شهید خود را به عقب منتقل کردیم.
در وادی عشق حق بود زهر، شکر عاشق نکند زسختی راه حذر
باید ببری رنج که گنجی بینی کی بی سفر و خطر کس دید گهر؟
اگر تا حالا به جنگ، شهید، جانباز، آزداه، خانواده شهید، گلزار شهدا و ... فکر نکرده اید لحظه ای درنگ کنید، شاید آسایش و آرمش امروزمان، نمرهA گرفتنمان، مدرسه و سینما رفتن، پست و مقام خوب داشتن، زن و بچه و زندگی داشتن و خیلی چیزهای دیگر را مدیون کسی یا کسانی باشیم. پس لحظه ای درنگ و فکر کنیم.
...................
فاطمه زیراچی
نظر شما