۲۰ مهر ۱۳۹۱، ۹:۴۸

به بهانه روز حافظ/

"خرابات" در شعر حافظ/ تعابیر متفاوت از خرابات

"خرابات" در شعر حافظ/ تعابیر متفاوت از خرابات

بوشهر - خبرگزاری مهر: یکی از کلیدی ترین واژگان حافظ شیرین‌سخن "خرابات" است و در اینکه وجه تسمیه خرابات چیست نظرات بسیار متعددی ابراز شده که در اینجا به برخی نظرات اشاره می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ است، شاعری بزرگ که در کشور ما ایران و حتی در بسیاری از کشورهای دیگر جایگاهی ممتاز دارد و کمتر شاعری بوده که توفیق آن را داشته باشد که بتواند در میان خاص و عام اینگونه محبوبیت کسب کند.

یکی از کلیدی ترین واژگان حافظ شیرین‌سخن "خرابات" است. در اینکه وجه تسمیه خرابات چیست، نظرات بسیار متعددی ابراز شده است که در اینجا به برخی نظرات اشاره می‌شود.

در دیدگاه محمود شبستری که در گلشن راز عنوان شده است، خرابات جایگاهی است که خراباتی همه چیز را ترک گوید جز توحید را، یعنی محلی است که در آن عارفان به فقر و فنای از خود نمی‌رسند و در حقیقت به مقام تجرید  و تفرید نائل می‌آیند.

بهاءالدین خرمشاهی نیز در حافظ‌نامه آورده است که خرابات جمع خرابه است و خرابه‌های بیرون شهر، خلوتگاه رندان بوده است. به تدریج خرابات به معنای میخانه به کار رفته اما در کلام حافظ خرابات معنی عمیق‌تری دارد و نزدیک به معنی دیر مغان، که در آن از ریا و تزویر اهل ظاهر نشانی نیست، به کار رفته است.

درباره لفظ خرابات که آیا جمع خرابه است یا از خور(خورشید) مشتق شده و ربطی به اماکن شعائر مهر پرستی دارد یا نه، محققان دو دسته‌اند و دو رای دارند. گروهی از جمله علامه قزوینی و استاد فروزانفر و دکتر عباس زریاب خویی آن را از خرابه می‌دانند و برآنند که علی‌الظاهر این گونه فسق و فجورها در محلات پست و پائین شهر و دور از انظار و در اماکن مخروبه صورت می‌گرفته است چنان که در حال حاضر هم این رسم هنوز برقرار است.

عده ای دیگر از جمله شادروانان بهار و همایی بعید نمی‌دانند که اصل خرابات، خورآیاد باشد. ولی قول سومی هم وجود دارد و آن گفتار امام محمد غزالی است که بدان که در زاویه نشستی برای ان که تا مردمان تعظیم کنند، جهلی بزرگ است که اقل درجات آن است که بدانند که از کار وی هیچ چیز به دست خلق نیست و بداند که اگر بر سر کوه رود، عیب‌جوی بگوید که نفاق می‌کند و اگر در خرابات رود که دوست و مرید وی است، گوید که راه ملامت می‌رود تا خویشتن از چشم مردمان بیفکند و آن‌چه از بیت‌های خرابات گویند، هم فهم دیگر کند.

مثلا چون گویند: هر کو به خرابات نشد بی‌دین است/ زیرا که خرابات اصول دین است

نهانوی در "کشاف اصطلاحات الفنون" می‌گوید که الخرابات در لغت به معنای شرابخانه است و در اصطلاح صوفیه عبارت است از خراب شدن صفات بشریه و فانی شدن وجود جسمانی و روحانی و خراباتی مرد کامل که او از معارف الهیه بی‌اختیار صادر شود.

معانی چندگانه خرابات و میخانه و میکده

با این توصیفات خرابات و میخانه و میکده در فرهنگ حافظ معانی دوگانه می‌یابد. از طرفی مکانی است که در ان باده انگوری سبب مستی و شادی باده نوشان می‌شود که ساقی یا پیر مغان مقسم آن است و از جانب دیگر خانقاه است که تحت سرپرستی پیر عارف منتهی و مرشد کامل اداره می‌شود و این پیر با ارشادات خود سبب سرمستی شاگردان و سالکان طریقت می‌شود و این ارشادات پیوسته به باده تعبیر می شود.

دولت‌مردان برای ظاهر‌الصلاح نشان‌دادن خود و با ریا و تزویر و عوام‌فریبی با شراب‌خواران مبارزه می‌کردند و از جانب دیگر با گروه عارفان و خانقاه‌نشینان که اسلام حقیق و توحید واقعی را ارائه می کردند. این ریاکاران حکومت مدار که دین‌داری را تنها جهت عوام‌فریبی می‌خواستند با این گروه که می‌توانست در اگاهی مردم و رسوا کردن آنان نقشی موثر داشته باشد، به شدت برخورد می‌کردند.

به همین دلیل حافظ جلوه‌های دوگانه خرابات و میخانه را در فضاسازی‌های مختلفی به کار می‌برد:

خرابات به معنای میکده

منظور از آن میکده است و در آن شیخ و واعظ که از نظر حافظ رسالتی جز عوام‌فریبی و تقویت دستگاه حاکمه ندارند، مورد سرزنش قرار می‌گیرند:

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد                      که خاک میکده عشق را زیارت کرد

مقام اصلی ما گوشه خرابات است                      خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز                  نظر به دردکشان از سر حقارت کرد

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ                    اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

یا: گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر            مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد

شیخ و وعظ را با وجودی که به طمطراق و تکبر تمام به عوام‌الناس فخر می‌فروشند و باده‌نوشان را تحقیر می‌کنند و با موازات آن چهره‌ کریه حاکمان را تنزیه می‌کنند و آنان را موجه جلوه می‌دهند، مورد سرزنش قرار می‌دهد.

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم            این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو        خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم

خرابات به معنای جایگاه سیر و سلوک

مقصود از آن خانقاه و جایگاه سیر و سلوک است که در انجا سالکان از باده معرفتی که شیخ و مرشد به آن‌ها می‌دهد، سرمست می‌شوند:

آن کس که منع ما ز خرابات می‌کند                    گو در حضور پیر من این ماجرا بگو

جان پرور است قصهٔ ارباب معرفت                   رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو

حافظ گرت به مجلس او راه می‌دهند                   می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو

یا: در ره عشقنشد کس به یقین محرم راز             هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف                   هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

تقابل حافظ با عوام‌فریبی و خرافه‌پروری

حافظ گاهی علاوه بر این دو موضوع با استفاده از شیوه ملامتی‌گری مقاصد عدیده دیگری را نیز مطرح می‌کند. هنگامی که می‌بیند صوفیان هم عصر او چطور با عوام فریبی زمینه موجه‌نشان‌دادن چهره خود و حاکمان را فراهم کی‌آورند و با شطح و طامات به خرافه پروری می‌پردازند و ادای عارفان حقیقی را در می‌آورند، خرقه و لباس عبادت آنان را جز شایسته خرابات نمی‌بیند و از سردرد فغان بر می‌آورد که:

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم       شطح و طامات به بازار خرافات بریم

خوب می‌داند که همنشینی با چنین صوفیانی جز بر باد دادن حاصل یک عمر عبادت و شب‌زنده داری نسیت. با این ادبیات غرا عابدان و صوفیان ریاکار را مورد حملات خود قرار داده است و شلاق شماتت را بر سر آنان فرود می‌آورد.

در خرابات مغان گر گذر افتد بازم            حاصل خرقه و سجاده روان در بازم

ز کوی میکده دوشش به دوش می‌بردند           امام شهر که سجاده می کشید به دوش

گاهی نیز خود را ملبس به لباس زاهدان می‌کند تا بتواند زاهد بی‌عقلی را تجسم ببخشد و معتقد است که آب خرابات یا شراب از دو جهت سبب تباهی زاهد می‌شود. یکی از آن جهت که این زاهدان عوام‌فریب خود شراب‌خوار پنهانی اند و از طرف دیگر علیه شرابخواری تبلیغ می‌کنند و فتوا صادر می‌کند:

خرقه‌ی زهد مرا آب خرابات ببرد                 خانه عقل مرا اتش میخانه بسوخت

با اندکی تامل در دیوان ارجمند او عمق فاجعه زر و زور و تزویر آشکار می‌شود که مسجد را خانه ریا کرده و با خانقاه و عبادت‌گاه عارفان حقیقی چه رفتار ناشایستی داشته‌اند.

بود ایا که در میکده‌ها بگشایند            گره از کار فرو بسته‌ی ما بگشایند

اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند       دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند

حافظ خود را پیر غلام پیر مغان دانسته و این امری ازلی می‌داند و معتقد است که زاهد قادر به درک این لطیفه نیست و نمی‌داند که تقدیر و سرنوشت انسان از روز ازل رقم خورده و ترش‌رویی زاهد عبوس نمی‌تواند این مسیر از قبل مشخص شده را تغییر دهد.

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود                    سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است               بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو                 راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود

خدا را یار و و یاور خرابات می‌داند و زاهدان ریایی و قدرتمندان را بر اساس آیات قرآنی" اولئک کالانعام بل هم اضل" می‌دانند: ای گدایان خرابات خدا یار شماست/ چشم انعام مدارید ز انعامی چند.

ساحت مقدس خرابات

او ساحت خرابات را مقدس‌تر از آن می‌داند که آلودگان بتوانند در آن حضور یابند بلکه بایستی در این محیط ملکوتی با طهارت وارد شد:

دوش رفتم به در میکده خواب آلوده            خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده

آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش             گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده

شستشویی کن و آن گه به خرابات خرام         تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

این رند جهان‌سوز به منظور خراب کردن نقش خودپرستی و خودخواهی‌های بی حد و مرزی که در واعظان و اهدان ریاکار و مزور می‌بیند به می‌ خواری می پردازد:

به می‌پرستی از ان نقش خود زدم بر آب          که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن

به نقل قول از پیر میکده که بدون شک عارف وارسته و مرد کامل منتهی است، تنها راه نجات خود را در رازپوشی می‌داند.

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات/ بخواست جام می و گفت راز پوشیدن

که البته این "رازپوشی" ایهام دارد به راز دیگران را پوشیدن و بر اساس " ان الکرام اذ امروا باللغو مروا کراما" در خصوص سعه صدر داشتن در مقابل لغزشهای دیگران و از جانب دیگر می‌تواند اشاره‌ای به پوشیدن اسرار الهی مطابق با: هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند

............................
دکتر عبدالله رضائی

کد خبر 1717249

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۱۲:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۵
      0 0
      اطلاعات کافی و جامع بود و تشکر و سپاس
    • عباس IR ۱۱:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
      0 0
      در صحنه شطرنج زمان مات شود /آنکس که اسیر شطح و طامات شود
    • IR ۱۶:۳۲ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۸
      0 0
      خوب ومختصر