به گزارش خبرنگار مهر، امروز تابوت نور بردستان عاشق مردم دیار بلوطهای هزار ساله تشییع شد. امروز مردمان سرزمین من، پیکر بزرگ مردی را بر دوش بردند که هیچگاه دستهای پینه بسته مردمان سرزمینش را از یاد نبرد.
امروز شروه های زنان و مردان کهگیلویه و بویراحمد به آسمان رسید و آسمان در فراغ عالمی ربانی خون گریه کرد. مردی از جنس آسمان که با دردها و زخمهای مردمانش بیگانه نبود.
حال و هوای شهر غم گرفته بود و خیل عظیم چشمهای منتظر، چشم براه دیدار یار بودند، نگاری که ماهها بود انتظارش را می کشیدند و حالا پس از روزها دوری به خانه بازگشت.
این خیل عظیم عاشق در سوگی عظیم می گریند. در سوگ مبارزی که پا به پای استادش بنیان گذار انقلاب، با ظلم و بیداد مبارزه کرد و دردها کشید و رنج ها دید تا نهال انقلاب در جنوب به بار بنشیند.
در دوران دفاع مقدس هم فرزند بزرگوارش را در راه معبود به پیشگاه حضرت حق تقدیم کرد تا بار دیگر عشقش به انقلاب و اسلام ثابت شود.
اما امروز در پای دنا، بزرگ مردی دنا دل، با مردمان سرزمین حماسه ها وداع کرد.
امروز همه آمده بودند، زن و مرد، پیر و جوان ، طلبه و دانشجو، شهری و روستایی تا پدرمعنویشان را که عارفانه زیست و در غم و شادیهایشان شریک و همراه بود، به خاک نه به یاد بسپارند.
آقا ببخشید اگر نشد خیابانها را آذین ببندیم، آخر دلمان شکسته است، می گویند این آخرین دیدارمان است. حق بدهید اینجور سوگوار باشیم و از زمانه گلایه مند.
آقا ببخش اگر اینبار با گریه و شروه به استقبالت آمدیم، دلمان بدجور هوای دیدنتان را کرده بود و دیگر طاقتمان سر آمده بود. آقا به خانه خوش آمدی.
"وقتی که شما نیستی دنیا چیزی کم دارد، مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک واژه ، یک ماه ... من فکر می کنم در غیاب ِ شماهمه خانه ها خالیست،همه پنجره ها بسته است.
آقا به خدا می سپارمت....
نظر شما