به گزارش خبرنگار مهر، بعد از مدتها جدایی اینجا باز کنار هم می نشینند. اما دیگر به روی هم نگاه نمی کنند و نگاهشان را از هم می دیدند. اینجا پایان تمام آرزوهایی است که به خاطرشان سر سفره عقد بله گفتند. آن روز غرق شادی بودند. همسر رویایی خود را پیدا کرده بودند . اما خیلی زود خنده بر روی لبانشان خشک شد. روزهای اول مشکلات کوچک بود اما کم کم لحظات آرامش زندگی مشترک آنها را به جنگ و دعوا تبدیل کرد و سرانجام کار به دادگاه خانواده کشید.
این خلاصه ای از سرگذشت دهها زوجی است که هر روز به مجتمع قضائی خانواده در ضلع شمال شرق میدان ونک می آیند. وقتی با آنها صحبت می کنی یک جمله مشترک دارند " با هزار آرزو ازدواج کردیم اما نمی دانستیم کار به اینجا کشیده می شود."
تفکیک جنسیتی خودخواسته
در راهروهای دادگاه تفکیک جنسیتی را به راحتی می توان دید. اینجا کسی این کار را اجبار نکرده اما مراجعه کنندگان خود این قانون را وضع کرده اند. مردان در کنار هم می ایستند و زن ها هم در صحبتهای خود از مشکلات همسرانشان می گویند. برخی ها اول راه هستند و برخی از زوج ها چند ماهی است اینجا پاتوقشان برای درد و دل شده است.
مردانی که به خاطر مهریه یا نفقه زندان رفته اند با غرور حرف می زنند و مثل یک وکیل به تازه واردهای این راه پر پیچ و خم مشاوره می دهند.
چهره ها جوان شده اند
چهره افرادی که برای طلاق به دادگاه آمده اند با پنج سال قبل خیلی فرق کرده است. آن زمان زوج های میانسال اغلب مراجعه کنندگان این دادگاهها بودند. اما الآن اغلب زوج جوان را در راهروها می بینیم که بیشتر آنها هنوز به 25 سال هم نرسیده اند.
زندگی مشترک آنها یک سال هم دوام نداشته و خیلی زود به پایان راه رسیده اند. دیگر بزرگان فامیل هم پا در میانی را فراموش کرده اند و آنها نیز وارد این دعواها شده اند.
سرنوشت فرزندان طلاق
صحنه ای بیش از همه آزارت می دهد، دیدن بچه های خردسالی است که فارغ از تمام دغدغه های دادگاه غرق دنیای کودکی خود هستند. خوشحال از دیدن مامان و بابا در کنار هم در راهروها بازی می کنند. گاهی نیز دوستی برای بازی های خود پیدا می کنند. دوستانی که تا چند روز دیگر با هم یک وجه مشترک پیدا می کنند. بچه های طلاق.
وقتی وارد شعبه می شوی از تعجب شوکه خواهی شد. پدر و مادرانی را می بینی که به راحتی آینده فرزندان خود را تباه می کنند. بعد هم مدعی هستند برای اینکه آینده بچه شان تباه نشود درخواست طلاق داده اند.
اعتیاد، بیکاری، خیانت، خشونت و ناتوانی جنسی از مهمترین دلایل زنان برای درخواست طلاق است. اما در مقابل مردان فقط یک جمله می گوید ، همسرم برای مهریه درخواست طلاق داده است.
رویه قضائی نداریم
امیر 26 ساله است. با درخواست همسرش برای مهریه به دادگاه آمده است. دو سال است پله های دادگاه خانواده را بالا و پائین می کند و از نبود وحدت رویه در بین قضات گله دارد. او می گوید: بعد از 6 ماه زندگی مشترک همسرم خانه را ترک کرد و مهریه اش اجرا گذاشت. همان ابتدا درخواست اعسار داده و چهار شاهد و فیش حقوقی خود را به دادگاه معرفی کردم. در جلسه دادگاه نیز همسرم نتوانست مدرکی ارائه دهد که وضع مالی من خوب است. قاضی پس از بررسی وضعیتم 90 سکه به عنوان پیش قسط و ماهیانه یک سکه طلا به عنوان اقساط تعیین کرد. با دیدن حکم دادگاه شوکه شدم. من اگر کل حقوقم را می دادم نمی توانستم ماهیانه یک سکه بدهم. در مهلت قانونی به حکم اعتراض کردم که پس از بررسی در دادگاه تجدیدنظر پیش قسط به نصف کاهش پیدا کرد. چند ماه بعد با افزایش چند برابری قیمت سکه دوباره تقاضای اعسار دادم که قاضی همان ماهی یک سکه طلا را حکم داد. این درحالی است که دوستم با حقوقی دو برابر من به 15 سکه پیش قسط و ماهیانه یک نیم سکه محکوم شده است. وقتی به این موضوع اعتراض کردم به من گفتند تشخیص این موضوع با قاضی است و هیچ روند مشخصی ندارد.
وی افزود: درخواست دادم قاضی پرونده ام تغییر کند اما قبول نکردند. حالا هم باید شش ماه منتظر باشم تا بتوانم اعتراض دوباره کنم. گرچه می دانم هیچ تغییری در حکمم ایجاد نمی شود.
طرفداران رئیس قوه قضائیه
رضا یکی دیگر از محکومان پرداخت مهریه است. او همسرش مهریه 1365 سکه طلا را اجرا گذاشته و او به دنبال راهی برای کاهش آن است. رضا می گوید: همسرم یک هفته بعد از عروسی جهیزیه خود را جمع کرد و رفت. او از ابتدا فقط به دنبال گرفتن مهریه بود. تا چندی قبل تهدید می کرد مرا به زندان می اندازد. اما بعد از بخشنامه جدید رئیس قوه قضائیه در مورد محکومان معسر کمی آتشش کمتر شد.
مردان از طرفداران رئیس قوه قضائیه هستند و می گویند بعد از بخشنامه آیت الله لاریجانی تیر خیلی از زنان به سنگ خورد. زنانی که فقط به دنبال دریافت مهریه بودند دیدند دیگر راه به جایی ندارند.
حمید که سن و سالی از او گذشته است معتقد است، این بخشنامه باعث شد زندگی ها استحکام بیشتری پیدا کند. دیگر زندان به عنوان حربه ای برای آزار و تهدید مردان قابل استفاده نیست.
قانون از ما حمایت نمی کند
اما از سوی دیگر زنان هم به قوانین اعتراض دارند و می گویند قوانین خانواده از مردان بیشتر حمایت کرده است. آنها حق خود را از دست رفته می دانند. لیلا 20 ساله که فقط هفت ماه زندگی مشترک را تجربه کرده است می گوید: زنان هیچگاه نمی توانند از خود دفاع کنند. تنها وسیله دفاعی ما مهریه است. در حال حاضر مهریه هیچ ضمانتی ندارد و ما برای طلاق باید ان را ببخشیم.
وی ادامه می دهد: زنان اگر مهریه می خواهند طلب حقشان را می کنند. بعد از طلاق با هزار مشکل روبرو هستیم و باید یک ضمانت مالی خوب داشته باشیم.
نرگس وقتی فهمید همسرش او را در ازدواج فریب داده برای طلاق به دادگاه آمد. او مدافع سرسخت دریافت مهریه است و می گوید: همسرم قبل از ازدواج با من یک بار ازدواج کرده و این موضوع را به من نگفته بود. من با هزار امید و آرزو پا در خانه او گذاشتم و حالا اینده ام تباه شده است. این مرد که به راحتی با آینده یک دختر بازی می کند را باید تنبیه کرد. تنها وسیله تنبیه ما زنان هم دریافت مهریه است. البته مردان الآن زرنگ شده اند و راه های زیادی را برای پرداخت نکردن مهریه پیش رو دارند. همسرم من وضع مالی خوبی دارد اما تمام اموالش به نام مادرش است و من نتوانستم هیچ ملکی را از او توقیف کنم.
وی ادامه می دهد: قوانین نباید فقط به نفع مردان باشد و حقوق زنان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
زنگ خطر به صدا درآمد
به گفته سخنگوی کمیسیون قضائی کشور زنگ هشدار درباره طلاق در جامعه به صدا درآمده است و بررسی پرونده های طلاق نشان می دهد ، اغلب زوج هایی که برای طلاق به دادگاه آمده اند کمتر از شش ماه با هم زندگی کرده اند.
بر اساس آمار در شش ماه نخست امسال بیش از 70 هزار طلاق در ایران رخ داده که نسبت به سال قبل افزایش یافته است. به نظر می رسد در این زمینه نیاز به کارهای فرهنگی و آموزشی دیده می شود. جوانان قبل از ازدواج باید آموزش های لازم برای نقش پذیری در زندگی مشترک را ببینند و با آگاهی کامل وارد مرحله جدید زندگی خود شوند. در کنار این آموزش ها به نظر می رسد برخی قوانین نیز باید مورد بازنگری قرار گیرد.
***************************************************************
گزارش محمد غمخوار
نظر شما