به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «پایان شاد» شامل داستانهایی از 3 نویسنده روس با هدف بررسی فروپاشی و تحول در آینه ادبیات معاصر روسیه، دیشب سهشنبه 16 آبان با حضور امیرعلی نجومیان، بلقیس سلیمانی، زهرا محمدی، مترجم کتاب و علیاصغر محمدخانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
بلقیس سلیمانی در این نشست گفت: وقتی این کتاب را خواندم، دچار نوعی سرخوردگی شدم. وقتی میگوییم روسیه فیلسوف ندارد، در عوض میگوییم نویسندگانی چون تولستوی، داستایوفسکی، چخوف و ... دارد. روسیه صنوف مختلف فکری ندارد اما به جایش میگوییم نویسندگان بزرگی دارد. حالا کسی که آثار داستایوفسکی، چخوف، تولستوی و چنین نویسندگانی را خوانده باشد، وقتی با داستانهای کتاب «پایان شاد» روبرو میشود، از خود میپرسد خدایا، این نویسندگان روی شانهها که ایستادهاند؟
وی افزود: از فخامت ادبیات معاصر کم شده و شأنش پایین آمده است. پستمدرنها میگویند اتفاقا کار خوبی میکنیم که غول و نویسنده شاخص نداریم و نه تنها ادبیات که همه هنرها باید به مردم برگردند. یکی از ویژگیهای آثار پست مدرن این است که نخبهگرا نیستند و دنیای امروز هم به این سمت میرود که تنوع و تکثر را تجربه کند. امروز به جای اینکه شاهد قلههای رفیع باشیم، شاهد تپهماهورهای زیادی هستیم در صورتی که ادبیات جهان در قرن 19 و اوایل قرن 20 قلههای زیادی داشت.
نوشته کتاب «روز خرگوش» ادامه داد: عدهای میگویند دنیای امروز معرفی شده و ادبیات هم شان روحانی و قدسیاش را از دست داده است. برای همین هم هست که فراوان تولید میشود تا مصرف شود. شما در این دوران این سریال را دیدید، به سراغ سریال بعدی میروید، این فیلم سینمایی را دیدید به سراغ بعدی میروید و ... کتاب هم همینطور است و مدام تولید میشود. خوانندهها دیگر کلاسیک نیستند. نویسنده هم دیگر کلاسیک نیست و اشکال امثال من هم این است که هنوز در آن فضای کلاسیک نفس میکشیم و هنوز نتوانستیم کالا بودن ادبیات را بپذیریم. ادبیات روسیه هم از این موضوع مصون نیست.
سلیمانی گفت: از طرفی میگویند امروز، روزگار سطح است. در آثار قدیم اثر و خواننده میخواستند به کنه و عمق پی ببرند، ولی امروز این رویه به موزهها واگذار شده و قرار نیست کسی از طریق ادبیات ابعاد وجودی انسان را کشف کند. دیگر «برادران کارامازوف» نوشته نمیشود تا فروید ایده پدرکشی را با استفاده از آن به موضوع تز خود تبدیل کند. وقتی که جهان امروز را به این شکل دیدم، دیگر خواندن داستانهای کتاب «پایان شاد» من را آزار نمیداد.
این نویسنده در ادامه گفت: تورگینیف میگفت همه ما از زیر شنل گوگول متولد شدهایم. توماس مان میگوید: دلیل این حرف تورگینیف این است که سنت، به شدت در ادبیات روسیه پا برجاست و هر نویسنده جا پای نویسنده دیگری گذشته است. قوت سنت در ادبیات روسیه را میتوان در ارائه 3 تیپ داستانی دید. کتاب «انقلاب و نویسندگان» ترجمه علی اصغر حداد که توسط نشر نی منتشر شده، در همین زمینه منتشر شده و کتاب فوقالعاده جالبی است. این کتاب تاریخ مغفول نویسندگان را در دوران انقلاب بلشویکی، دوران یخبندان و عصر فروپاشی نقل میکند.
نویسنده کتاب «به هادس خوش آمدید» گفت: در ادبیات داستانی روسیه میتوان 3 تیپ را دید: اول نیهیلیستهای روس، دوم زنان فاسد و در عین حال نجیب و سوم هم آدمهای روشنفکر که در رویارویی با زندگی میشکنند و نمیتوانند با دنیا ارتباط برقرار کنند. دنیا هم حرف آنها را نمیفهمد. این سه تیپ مرتبا در ادبیات روسیه تکرار میشوند. در کتاب «پایان شاد» به نظر میرسد یک انفصال بین این سنت، گذشته و امروز روسیه ایجاد شده است. ما خیلی اطلاعاتی از دوران یخبندان در دسترس نداریم ولی توقع داریم وقتی فروپاشی صورت میگیرد، نویسندگان این فروپاشی را به ما نشان بدهند.
سلیمانی همچنین گفت: 6 داستان کتاب «پایان شاد» مانند داستانهای چخوف هستند و روی شانههای او ایستادهاند. این داستانها درباره آدمهای متوسط و کارمند جامعه هستند.
نظر شما