به گزارش مهر، طنز هنری است از آن فرهیختگان و فرزانگان که شادابی را به جامعه منتقل می کند و کرمان در این عرصه می درخشد. اما گویی کرمانیان استعداد شگرفتی در طنرپردازی دارند به گونه ای که در گفتمان عادی کرمانی ها نیز طنز نقش بسیار زیاد دارد و حتی در زمان محاصره کرمان توسط آقا محمد خان نیز مردم کرمان با رفتن بر روی باروهای شهر با طنز روحیه سربازارن قاجار را تضعیف می کردند.
این روحیه طنز پردازی اما این روزها موجب شده بهترین شاعران طنزپرداز ایران از کرمان سر بردارند و این شده که جشنواره دولخ کرمان به کلکسیونی از ادبیات طنز فارسی بدل شده است.
قلقلک ارواح اعیان و والا
سیدعلی موسوی گرمارودی شاعر معاصر، طنز و زیرمجموعههای آن را قلقلک دادن ارواح اعیان و والا به قصد آگاه کردن شادمانه آنها از موضوعی می داند.
وی در تعریف هزل و زیرمجموعههای آن از قلقلک ارواح اشخاص معمول و میانه برای آگاه کردن شادمان یا صرفاً برای خنداندن آنهاسخن می گوید که گاهی از حدّ قلقلک درمیگذرد و نیشگون میشود و پوست را میآزارد و حتی کبود میکند ولی هجو و همه زیرمجموعههای آن، تازیانه است و فقط « پوست کلفتها» از آن احساس قلقلک میکنند.
بی گمان هوشمندان و هوشوراناند که تنها از طنز به لذت و شادمانی میرسند و هر چه از آن فروتر رویم با افرادی دارایِ ضریب هوشی کمتر روبه رو خواهیم بود.
به تعبیر موسوی گرمارودی طنز، از آنِ فرزانگان و فرهیختگان است. کسانی که به قول عثمان مختاری: روح از بذله نغزِ آنان هر لحظه شرف مییابد و هزل، برای مردم میانه و معمول است هر چند سعدی گفته باشد: الهزل فی الکلام کالملح فی الطعام و هجو، موجب شادی فرهیختگان.
فاصله طنز خواجوی کرمان تا نیک نفس کرمانی
-چون گشت سوار آنکه به هنگام سواری/جولانگه که پیکر او عالم بالاست/ زد پاشنه بر استر و از جای برانگیخت/ زان سان که ازو استرک خسته امان خواست/استر چو به تنگ آمد ازو،بانگ برآورد /گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.
-به نام خداوند دولخ گران/ نمکدان طناز شیرآوران/ خداوند لبخندها و خنده ها/ کشاننده ترمز بنده ها/ نگهدار ماشو و کل فاطمه/ خداوند خورشید یعنی همه/ خداوند موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است.
دو قطعه شعر ذکر شده در ابتدای کلام، فاصله ای است از جنس شعر طنزبین خواجو( 753-689 قمری) تا حمید نیک نفس.
سیدعلی میرافضلی شاعر و نویسنده رفسنجانی آغازگر حرکت طنز کرمان را شیخ محمد قارانیسیرجانی معروف به پیغمبر دزدان(نبی السارقین) دانسته که نامه و شعرهایش را باستانی پاریزی منتشر کرده و نیزحکیم قاسم ادیب کرمانی(1308-1238 ش) اما وی معتقد است ادیب به دلیلآنکه طنزش بیشتر معطوف و متکی به فرهنگ و اصطلاحات مردم کرمان بود،نتوانست در سطحملی جایگاه درخوری پیدا کند.
این برنده کتاب شعر سال 83 کرمان خود دغدغه عشق را در این شعر مطرح می کند: رانندگان تاکسی و روزنامهها/و طوطیان شاد شکرخا را/چیزی بجز جویدن اخبار آب و نان/و ارزش سهام و دلار و ازین قبیل/ارضاء نمیکند؛/ما و دلی/ که زمزمه عشق دارد و/در هر دقیقه، دغدغهاش دستهای توست/ما و دلی/ که از همه تیترهای داغ/غیر از همین دو چیز، تقاضا نمیکند.
وی می گوید: دیگر شاعر بزرگ این دیار یعنی عماد فقیه( متوفی773 ق) که همعصر خواجو و حافظ بود نیز رباعیاتی دارد که طنز ملیحی در آن به چشم می خورد: با ما فلک ار جنگ ندارد عجب است/ ور بر سر ما سنگ نبارد، عجب است/ قاضی که خرید باده و وقف فروخت/ در مسجد اگر بنگ نکارد عجب است.
میر افضلی، ملا باقی کرمانی(متخلص بهسخی)،از شعرای دوره صفویه را هم در همین سلک ذکر کرده که رباعیای با مایههای ملایم طنز دارد در باب فقر و فلاکت خود و در آن،وسعت فقر خود را با عظمت غنای خداوند مقایسه کرده است:
عمری است که تیر فقر را آماجمبر تارک افلاس و فلاکت تاجمیک شمّه ز حال خویش ظاهر سازمچندان که خدا غنی است من محتاجم.
گرچه میر افضلی معتقد است طنز به مفهوم واقعی آن، نمود و بروز چندانی در شعر قدیم کرمان ندارد و آنچه هست،سرمایه قلیلی است که بیشتر در گروهمطایبات و هزلیات جای میگیرد اما برخی دیگر از بزرگان طنز استان کرمان سابقه شعر طنز در این دیار پهناور را به پیش از خواجوی کرمانی برده و از سابقه درخشان آن می گویند.
علاوه بر بزرگان ذکر شده استان کرمان مفاخر بزرگ طنز نویسی همچون هوشنگ مرادی کرمانی، دکتر باستانی پاریزی، احمد رضا احمدی و کیومرث منشی زاده و.. را دارد که در این ره طی طریق نموده اند.
اقبال جوانان کرمانی به شعر طنز
امروز اقبال عمومی و به خصوص استقبال بی نظیر جوانان کرمانی از شعر طنز در جامعه به نحوی زیادی است که مسئولین استانی را به برگزاری جشنواره کشوری خارستان و چهار دوره شب شعر دولخ وادار کرده است آنگونه که دولخ چهار تمام صندلی های خانه شهر کرمان را اشغال کرد و علاقمندان را وادار نمود تا ساعت های زیادی ایستاده و تمام قد محو تماشای شاعرانی شوند از سراسر استان کرمان و دیگر استان ها به دولخ آمده بودند شب شعر طنزی که با زبان نرم و لطیف به بیان معضلات و مشکلات در جامعه می پردازد.
سابقه دولخ در کرمان
امروز دولخ با حدود 500 شاعر طنزپرداز استان کرمان یکی از مهمترین سازمان های مردم نهاد در استان کرمان محسوب می شود که با حمایت های حوزه هنری کرمان از سال 74 به طور جدی وارد دنیای شعر در استان شد هرچند در این مسیر فراز و نشیب های زیادی شاعران طنز پرداز این دیار را دچار سختی راه کرد اما این موانع هیچ گاه سد بزرگی پیش روی هنرمندان بزرگ این دیار نبود جوانی که با چشمانی تیز ، نقاد اما حقیقت جو به دنبال حل معضلات اجتماعی جامعه هستند تا با زبان نرم و لطیف شعر و طنز، مردم و مسئولین را به خوبی ها دعوت و به کاستی ها و عیب ها تذکر دهند.
برگزاری چهار دوره شب شعر دولخ که حال دیگر شاعران پایتخت نشین را هم به کرمان می کشاند نشان دهنده زنده بودن و پویایی شعر طنز در کرمان است به شرطی که به قول حمید نیک نفس شاعر طنز پردازکرمانی که دبیر جشنواره کشوری طنز خارستان هم هست، نه طنز از رسالت خود خارج شود و نه مسئولین فرهنگی طنز را به چشم فرزند ناخلف جامعه بنگرند.
طنز هجو نیست
البته یکی از معضلات جدید در شعر طنز هجو گویی و پرداختن به مضامین کلیشه ای، تکراری و کم اهمیت به جای پرداختن به موضوعات و معضلات اساسی جامعه است که لطافت و زیبایی این هنر بزرگ را خدشه دار می کند.
مهدی محبی کرمانی داستان نویس، روزنامه نگار و پژوهشگر برجسته استان کرمان با اشاره به وسعت حوزه طنز معتقد است جوانان طنز نویس استان باید با مفاهیم جدید و قالب های تازه طنز آشنا شده و از پرداختن به موضوعات تکراری و کلیشه ای بپرهیزند.
بهرحال همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند: هر اثری که در قالب هنر نگنجد ماندگار نیست و چه هنری بالاتر و البته سخت تر از سخن گفتن در قالب طنز که جامعه را به سوی نشاط و شادابی و کمال هدایت می کند و این امرهم همت شاعران و طنازان را می طلبد و هم حمایت مسئولان را.
نظر شما