به شهادت تاریخ، حرکتهای نوظهور و کژراهههای مدرن، هیچ زمان از مساعدت فکری و مالی قدرتهایِ مستکبر بر ضد معنویت و دین بیبهره نبودهاند، اگر به دقت در ترکیب جدید کسانی که اجزای دین را از محیط اطراف گرفتهاند(افکار التقاطی) بنگریم: اولاً در نهایت ردپای سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را خواهیم دید. ثانیاً خواسته یا ناخواسته جامعه محب را در نظر مسلمانان و دیگران، آدمهای خرافی و بیمنطق معرفی میکند.
از یک سو قرآنِ عزیز، کراراً نسبت به خطر حرکتهای تخریبی مخفیانه و خائنانه یهود و وابستگان آن، هشدار میدهد: «لاتَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خائنَةٍ مِنْهُمْ ـ دائم بر خیانتکاری و نادرستی آن قوم (یهود) مطلع میشوی.» (سوره مائده ـ آیه 13) و از سوی دیگر ضعف یا فقدان اخلاقِ مسئولیت ما (فرار از پذیرش باورها)، عامل رواج اندیشههای خرافی و زمینگیرشدن ارزشهای دینی گردیده است.
گر مسلمانی همین است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بــود فردائی
با توجه به تأثیر خاصِ مجالس دینی و ضرورت بازنگری در دستگاه تبلیغ، لازم است مرزداران عقیده برای مقابله با حیلههای نوظهور و هزینههای گزافِ اتاقهای فکر سلطه، مجلس عزا را منشأ معرفتافزائی، تحکیم ایمان و روح تدیّن و گسترش غیرت دینی قرار دهند تا از استحاله تدریجی و تغییر اندیشه اسلامی که نتیجه آن ولنگاری دینی و رفتاری است، جلوگیری شود.
اگر اندیشه نفوذ و تهاجم خزنده دشمن به فرهنگ و سنن دینی، با قدرت و شجاعت و صراحت، تبیین و دفع نگردد، به مرور جریانهای عرفانی کاذب و شریعت گریزِ فاقد صلاحیت و صداقت با کارهای غیرمعقول و رویههای ناصواب، موجب ضایع شدن مجالس خواهند شد. آن وقت است که آسیبدیدگان فکری و اجتماعی و اعتقادی مجذوب فرقهها میشوند و بازار عوامزدگی داغ میگردد، تا آنجا که کشته شدگان به دست خودی بیش از کشته شدگان دشمن خواهد شد.
استاد شهید مطهری(ره) میفرماید: «اسلام هرگز از ناحیه کفر مطلق و صریح خطری نخواهد داشت، اما آنجا که کفر، لباس اسلام به تن میکند، خطرناک میشود. کفار ناامیدند که از خارج حوزه اسلام بتوانند حمله کنند. «فَلا تَخْشَوْهُم (از کفار نترسید)» اینجا دوجمله است، اول یک واقعیت تاریخی است: «اَلْیَوْمُ یَئِسَ الذین کَفَروا مِنْ دینِکُم» قرآن همیشه از خطر کفار بیم میدهد اما اینجا بعد از نصب علی(ع) میفرماید دیگر نگرانی نداشته باشید از آنها، اما جمله دوم عجیب است: «وَاخْشَوْنِ (از من بترسید)» یعنی از ناحیه خدا و دوست و صاحب دین بترسید، کما اینکه عدهای زیرکِ متمرد، عامه مسلمین را اغفال کردند.... پس هر چشم زخمی که به شما میرسد از داخل است، هر آسیبی به جامعه دینی میرسد از داخل است، بیرون به کمک افراد داخل میآیند. افرادی که شعاع دیدشان بسیار کوتاه است. آینده را درک نمیکنند، دشمن بیرون هم از داخل، اخلاق و معنویات شما را عوض میکند.»
جایگاه ویژه مبلغان و مداحان در فرهنگ مذهبی ما، بر کسی پوشیده نیست. رسول خدا(ص) فرمودند: «یا علی اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، بهتر است برای تو از آنچه که خورشید بر آن تابیده است.» همچنین روضهخوان که با واقعه خوانی و مراثی خود، جوشش و رویش ایجاد میکند. عمل مبلغ فیالمثل، کاشت نهال است و عمل مداح آبیاری آن و هر دو مکمل هم هستند.
وقتی که آیت الله میرزای بزرگ شیرازی(ره)، عمان سامانی (شاعر و عارف) را شناخت، محل نشستن خود را به او داد و فرمود: دیدم که قصیده و داعیّه تو، شور و غلغلهای در بین آسمانیان به پا کرده!
...پس به جان از خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد الف را دال کرد
زن مگــو مردآفــــرین روزگـــارزن مگو بنتالجلال اخت الوقار...
اما همین منصب وعظ و مدح، بعضاً دچار انحرافات و آسیبهائی میشود که جز نمایش چهرهای غیرعقلانی از شیعیان و شادی معاندانِ این رسانه مقدس و اثرگذار، رهآوردی ندارد. همچنان که سایت صهیونیستی بالاترین، با تمجید یکی از مداحان که عزاداری را به سبک رپ اجرا کرده بود، خوشحالی خود را اظهار کرد. شهید مطهری (ره) میفرماید: «هیچ قانونی که نتیجه بدهد غیرمسلمان بر مسلمان برتری دارد وجود ندارد، اما هیچ دینی هم در دنیا به اندازه اسلام از نظر دستگاه تبلیغات و مبلغینش ضعیف نیست!»
پارهای از معضلات تبلیغ به طور اجمال، عبارتند از:
1- ارائه مطالب تکراری یا غیرضرور که باعث تضییع وقت و بدبینی مستمع میگردد.
2- عدم مطالعه و آمادگی.
3- تظاهر و تملق و خودستائی.
در میخـانه ببستـند خدایا مپسنـــد که درِ خانـه تزویر و ریا بگـشایند
4- آشنا نبودن به نیازهای روز.
5- ظاهری ناآراسته؛ حتی ممکن است مرتب نبودن را نشانه زهد هم تلقی کنند!
6- اطاله کلام؛ به گونهای ملالآور.
7- غیرعامل بودن گوینده. بیمبالاتی و تناقض در رفتار و گفتار، مایه دلزدگی است.
نکتهای دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
8- متوقع بودن؛ انتظار سلام و احترام.
9- استناد به مطالب غیرمستند، شبههانگیز و خفیف؛ طرح هر مطلب بدون احرازِ یقین و تطبیق با واقعیت و به صرف درج در فلان منبع، یا نقل از فلان کس و پیرغلام، روا نیست. هم اینک منابعی موجود است که علیرغم شأن والای مؤلف، از متن قریب به صحت و اقناع کننده برخوردار نیست. اگر مضر هم نباشد حداقل نفعی ندارد.
10- بیان عباراتی جهت خوشایند متولیان و حاضران؛ پناه بر خدا از دلالی شخصیتها ! خصوصاً اگر صاحب منصب سیاسی یا اقتصادی باشد.
11- تحقیر مستمعین.
12- ارائه چهره غیرواقعی از شخصیتهای دینی؛ گاهی خطیب یا شاعر برخاسته از ذهنیت و برخی پیشفرضها، خدای نخواسته در دام افراط و تفریط قرار میگیرد. اینکه به خاطر سابقه کوتاه بیماری و مصائب شکننده در کربلا، زینالعابدینی در ذهن یا شعر تصور شود که دائماً دستمالِ مصیبت به سر بسته و رنگ از رخ پریده و منزوی از همه، شبانه روز بر سجاده نشسته است و یا عباس با ابروان کمان و بازوان سِتبر و یَل امالبنین و ...، بدون توجه به همه فضائل معنوی و اخلاقی و انسانی آن بزرگوار، معرفی شود، قطعاً مسیر تعدیل نیست.
13 - استفاده از الفاظ و نکات ناپسند؛ بیان کردن سخن حق تعالی و استشهاد قرآنی، هم موضوعیت دارد هم وجاهت، نظیر: کمثل الحمار، کمثلالکلب. اما به کارگیری کلماتِ غیراخلاقی و حکایاتِ خلافِ شأن مجلسیان، از وزانت وعظ و واعظ خواهد کاست. به قول آیت الله جوادی آملی: «قرآن دبستان نیست، ادبستان است، یک نکته خلاف ادب و نزاکت در آن نمیبینید. حتی آنجا که سخن از تخلیـه است، از غائـط استفاده میشود و این کلمه، یعنی زمینی پست و فرورفته که غالباً برای قضای حاجت استفاده می شد.»
14- ورود به عرصههای غیرتخصصی؛ «دَعِ الْقَوْلَ فیما لا تَعْرِفُ ـ در موضوعی که شناخت نداری، وارد مشو ». اینکه دانش خطیب گستردهتر از قلمرو بحث او باشد، البته فضیلت است، ولی اِخبار از «ما لَمْ تُحِط بِه عِلْماً» (نشناختهها) هم قبیح است و هم ملامتِ اهل خبره را به دنبال خواهد داشت. عزیزی در شب شهادت حضرت زهرا(س) از آناتومی بدن سخن میگفت!
15- رفتار نامناسبِ شئونات اسلامی و اخلاقی؛ از سیگارکشیـدن در مجلس تا مکالمه تلفنی بر منبر...و !
16- مقایسه کمی و کیفی مجلس واعظ با سایر مجالس.
17- صوت خشن توأم با فریاد.
18- عدم ارتباط با مستمعین؛ روابط خشک و یکسویه خالی از معارفه و دوستی.
19- کتمان حقیقت؛ قاعدهی «الحقُ مُرّ (سخن و عمل حق، تلخ است)» البته ممکن است همهجا ظهور نداشته باشد، اما روح تبلیغ از جنس تبیین و افشاء حقایق است و لو که در مقطعی به کام کسی شیرین نیاید و یا با عرف مذهبیون در تضاد باشد.
20 - بخل و جُبن در تبلیغ؛ « فَاصْدَعْ بما تُؤْمَرُ ـ آنچه را مأمور شدهای با صدای بلند برسان»، حریت و ایمان گوینده به او امر میکند که بدون واهمه و کمفروشی در صدد بیداری مردم باشد.
21- دلسرد کردن مردم؛ یأس از گناهان کبیره است، البته انذار، شأن اصلی پیامبر گرامی اسلام (ص) است: «اِنَما اَنْتَ مُنْذِرٌ (تو،تنها بیمدهندهای)»، اما طبع عمومی مردم با امیدواری و رحمت سازگارتر است. اول شیره را بخوران بعد سرکه را.
22- آشنائی به تاریخ اسلام و متون فقهی.
23- تحمیل سلیقه و عقیده شخصی؛ احتمال بدهیم که نظر ما، حق نباشد، مثلاً عدهای خود را در زمانِ حال حبس میکنند، تحلیل و نظریات بدیع و منطقی دیگران را قبول ندارند و سعی بر تحمیل دیدگاه خود دارند.
24- عدم تعظیم شعائر؛ در پارهای موارد، حواشی و مقدمات و فروعات چنان موضوعیت پیدا میکنند که آن چیزی که تبلیغ و تعظیم نمیشود، آیات و سنن و آداب دینی است.*
ادامه دارد...
*: نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین محسن آتشکار
نظر شما