۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۴۰

برای اولین بار/

روایت اولین مداحان ابرکوه از محرم سالهای دور/ آیین عزاداری در دهه 20

روایت اولین مداحان ابرکوه از محرم سالهای دور/ آیین عزاداری در دهه 20

ابرکوه - خبرگزاری مهر: عزاداری برای امام حسین (ع) از صدها سال پیش در ایران مرسوم بوده اما سبک و سیاق این عزاداری ها در دوره های مختلف و در شهرهای مختلف متفاوت بوده و در ابرکوه نیز شیوه های مداحی در دهه 20 بسیار متفاوت از اکنون بوده که در این گزارش برای نخستین بار به این امر پرداخته می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، برای اولین بار و به نقل از مرحوم حسن کارگر از پژوهشگران ابرکوهی که مورد احترام استاد "ایرج افشار" از ایران شناسان بنام  بود  و در گفتگویی با اولین مداحان ابرکوه، حال و هوای ماه محرم ابرکوه در سال های دور را به تصویر کشیده ایم.

سال 81 و چند روز قبل از فوت مرحوم کارگر، گفتگویی با وی داشتم که وی مراسم عاشورای ابرکوه را در سال های مختلف برایمان تشریح کرد و یادداشت هایی را نیز به این گفتگو اضافه کرد.

 

استاد رضای حسین مهدی، از نخستین مداحان ابرکوه

آنچه در این گزارش به آن اشاره می‌شود، حاصل این گفتگو و همیاری سهیلا کارگر دختر آن مرحوم، از اساتید دانشگاه است که به بیان گوشه هایی از مراسم محرم ابرکوه در سال های قبل از 1320 شمسی می پردازد.

نکته جالب در این گفتگو، معرفی اولین مداحان معروف ابرکوه در آن زمان است و مرحوم کارگر تاریخ عزاداری در آن برهه را از زبان آنها به تصویر کشیده است.

استاد رضای حسین مهدی، و مرحوم کارگر از دو مداح قدیمی و جزو اولین مداحان ابرکوه هستند.

خبرنگار مهر در تلاش برای آگاهی از زندگی این دو پیرغلام حسینی، با همکاری خانواده مرحوم "استاد عابد حمامی" به اطلاعاتی دست پیدا کرد ولی به دلیل اینکه تلاش های وی برای آگاهی از زندگی دیگر مداح ذکر شده در این گزارش با وجود تمامی تلاش ها، نتیجه بخش نبود؛ بحث در مورد زندگانی آنان را که به گفته بسیاری از همشهریان، افرادی فرزانه، با تقوا و قابل احترام در بین مردم بودند را به گزارشی دیگر موکول می کنیم.

استاد عابد حمامی، از نخستین مداحان شهرستان ابرکوه

در این گزارش تلاش شده بیشتر به استفاده از یادداشت های این محقق پرداخته شود و کمترین دخل و تصرف در این یادداشت ها صورت گرفته است.

"اول ماه محرم، گلدسته های مساجد و سر در مغازه ها را با پارچه های مشکی می پوشانند و کسانی که نذر دارند روز اول و بعضی دیگر در روزهای بعد، تا دهه آخر محرم را روضه خوانی می کنند و بعضی از این مجالس، موقوفه ای داشته اند که مخارج آن از ملک موقوفه تأمین بود.

تا 70 سال قبل هیچگونه تظاهراتی بیرون از مجالس یعنی در کوچه ها نبود فقط در مجالس جمع می شدند و وعاظ ذکر مصیبت می گفتند و در آخر مجلس عده ای با آهنگ نوحه خوان سینه می زدند و مجلس ختم می شد و قبل از اینکه روضه شروع شود، چند نفری که به آنها ذاکر می گفتند و جایشان همیشه پای منبر بود هم صدا ذکر می گرفتند تا جمعیت جمع شود و روضه خوان به منبر برود و گاهی هم بین فواصل روضه خوانی دو واعظ، اگر وقفه ای روی می داد به عهده ذاکرین بود که مجلس را گرم نگهدارند و در این فواصل، از طرف دراویش، قصیده و مدحی هم خوانده می شد.

روضه خوانی به همین نحو سالها ادامه داشت تا اینکه جد مادری من به نام فتح الله به مشهد می رود و مراسم عاشورا را که سینه زن ها و زتجبر زنها با لباس های متحد الشکل و نظم به خصوصی در خیابان حرکت می کردند می بیند و نذر می کند که به ابرکوه که بر گشت یک دسته عزاداری مرتبی تشکیل دهد و با همین نیت چند دستگاه طبل و شیپور و سنج خریداری می کند و به ابرکوه می آورد.

به ابرکوه که می آید با همکاری آقایان مجتهدینی نظیر مرحوم حاج سید احمد و آقا میرزا عبد الغنی و دوستانی چون "حسین عباس" جد عطاپورها و شخصی به نام "سید اسماعیل جانی بگم" و" سید جواد بی بی ساره" و" حاج ملازین العابدین عزیزی" ترتیب کارها را می دهند. آقایان مجتهدینی که ذکرشان گذشت در کربلا دسته های مختلف و موکب های گوناگونی را دیده بودند و می توانستند راهنمایی های لازم را برای ترتیب کار بکنند.

یک روز دو نفر از نوحه خوان های قدیم را که در قید حیات هستند و هر یک بیش از 85 سال دارند ملاقات کردم و از مراسم عزاداری در گذشته سئوال کردم.

 نام آنها "استاد رضای حسین مهدی" و" استاد عابد حمامی" است و اکنون به صحبت یکی از آنها  گوش می کنیم که مورد تأیید دیگری هم بود.

استاد رضا گفت: من و این استاد عابد نوجوان بودیم و در مجالس روضه خوانی هر گاه فرصتی به دست می آمد و آخوندی دیر می رسید، زوجی یا انفرادی نوحه هایی که از سروده های شعرای محلی بود می خواندیم. یک روز آقای "آسید محمد مجتهد" دنبال ما فرستادند. به منزل ایشان در محله درب قلعه رفتیم. وارد که شدیم دیدیم چند نفر دیگر هم حضور دارند از جمله "فتح الله حسین عباس" و" نایب علی اکبر" و دو سه نفر دیگر.

 آقای حاجی ما را دعوت کرد و به یکی از اتاق ها رفتیم و نوحه ای را به ما تعلیم کرد. اول خودش با آهنگ آن را خواند و ما بلافاصله آن را تکرار کردیم و مورد قبول واقع شد و بعد آهنگ هایی هم به "نایب علی اکبر" یاد می داد که با طبل بنوازد.

به هر حال آن سال دسته عاشورا با طبل و شیپور و زنجیر زنی با آهنگ برگزار شد و خیلی هم زحمت کشیدند تا توانستند ترتیب کار را بدهند و هر سال از سال قبل بهتر و مرتب تر اجرا می شد تا به این صورت که می بینید و تا حدود 35 سال در ابرکوه فقط یک هیئت بود که از تمام محله ها در آن شرکت می کردند ولی از سال 1327 یکی از محله ها انشعاب کرد و دسته جداگانه تشکیل داد و همین طور محله ها منشعب شدند، به طوری که در مرکز خود شهر به تنهایی شش تا هفت هیئت دارد که جمعیت کوچکترین دسته محله، چندین برابر آن زمان است که همه یک هیئت داشتند.

استاد عابد دنباله صحبت را گرفت و گفت: از اول محرم تا روز ششم، فقط مجالس روضه خوانی بود و از صبح هفتم، اول وقت هیئت دراویش با "شده" و علم در حالی که گیسوی خود را پریشان کرده و لباس مخصوص درویشی پوشیده "شاخ نفیر"ها و "چنته ها" و" حمایل تسبیح هزار دانه" به گردن و تبرزین ها و ... .. در دسته، با ذکر" نادعلیأ علیأ یا علی" از محل درویش ها حرکت می کردند و این درویش ها که همه لباس سفید می پوشیدند با موهای بلند و سفید؛ پیرها در جلو و جوان ها و نوجوان ها از دنبال، به صورت دو صف یک منظره دیدنی و فراموش نشدنی را در ذهن باقی می گذاشت.

خلاصه اینکه تا سربالایی خانه فتح الله (پدر بزرگ محقق) می آمدند و فتح الله گوسفند بزرگی از گله خودش را که از شب قبل آماده کرده بود جلوی هیئت می کشت و با یک دسته یونجه که مرتب در قدح گلاب می زد بر سر و روی هیئت گلاب می پاشید و هیئت دعای مخصوص می خواند.

آنگاه فتح الله با هیئت حرکت می کرد و در محل حسینیه که قبلأ زنجیر زن ها و سینه زن ها با دسته طبال ها حاضر شده بود می رفت و جلو می افتاد.

طبال ها از پشت سر و زنجیر زن ها در دو صف؛ در حالی که کوچکترها جلو و بزرگترها دنبال حرکت می کردند و دسته سینه زن، به دنبال زنجیر زن ها به طرف مجالس روضه خوانی می رفتند؛ در مجالس، آهنگ مخصوصی می نواختند و زنجیر می زدند. پس از چند دقیقه چاوش می خواندند و چاووش خوان دو سه مرتبه چاوش می خواند و بیرون می رفتند.

صبح روز عاشورا طبق معمول، دسته دراویش به در خانه فتح الله می رفتند و آن روز وی در هیئتی دیگر از دراویش استقبال می کرد؛ یعنی به جای پیراهن بلند مشکی، کفنی سفید می پوشید و شمشیری برهنه در دست داشت و یک دستمال پر از کاه را در دست دیگر، مقداری کاه بر سر افراد هیئت می پاشید و جلو می افتاد تا به حسینیه می رسیدند.

تمام گروه های سینه زن، زنجیر زن و قمه زن حاضر بودند. دسته دراویش راه را باز می کرد و می رفت در مسیر حرکت می ایستاد و همان ذکر "ناد علیأ... " را ادامه می داد.

دسته دراویش حرکت می کرد؛ صد متر ی که می رفتند همه از پشت سر رسیده و به طرف مسیر تعیین شده که دوری در وسط محله ها و یکی دو مجلس بود زده و به جای اولی باز می گشتند.

ظهر عاشورا، فتح الله میهمانی می داد و عده ای برای تیمم و تبرک در این میهمانی شرکت می کردند. عده ای هم نذرهایی داشتند که جلو دسته گوسفند قربانی کنند؛ این گوسفندها بین مأموران انتظامات، طبال ها و کسانی که شبیه های شاخته شده را حمل می کردند، تقسیم می شد".

------------------
گزارش و گردآوری عکس: رحیم میرعظیم

کد خبر 1750072

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha