حسین اسرافیلی شاعر در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آخرین مجموعههای شعر موفق عاشورایی گفت: این اواخر یک مجموعه شعر از سید حمیدرضا برقعی دیدم که اشعار بسیار خوبی داشت. البته شعرهای این مجموعه مقداری از یکدستی به دور بودند و میشد با پرداخت برخی از ابیات، شعرها را بهتر کرد، ولی این شاعر مجموعه مناسبی از اشعارش را جمعآوری کرده بود. اتفاقا یک شعر این مجموعه درباره حضرت علیاکبر (ع) بود که با دیدنش آن را به نوحهخوان هیئتمان پیشنهاد دادم تا بخواند.
وی افزود: در مقابل بعضی از دوستانمان مانند آقای برقعی، دوستان دیگری قرار دارند که متاسفانه کارهایشان عمق ندارد و بیشتر به توضیحات ظاهری ائمه و معصومین (ع) میپردازند و از همان اصطلاحاتی استفاده میکنند که انسان برای معشوقش به کار میبرد. یعنی گویی نگاه ارجمندی به مسئله ندارند و حتی این نگاه در برخی مواقع، موهن میشود.
این شاعر آیینی گفت: یک شعری از شاعری شنیدم که یک بیتش این بود: «رسم این خانواده است انگار/ همه جا بیهوا لگد بخورند». خب این بیت چه معنیای جز توهین و وهن اهل بیت میدهد؟ گویی نمیدانیم که کار را برای چه کسی انجام میدهیم. یا وقتی که قرار است مدحی کنیم یا شعر حماسی بگوییم، انگار داریم برای کسی که در خیابان با او حرف میزنیم، شعر میسراییم! اینگونه اشعار هم وهن ائمه و معصومین (ع) هستند و در شان ایشان نیست و هم اینکه ما نباید زبانمان این همه مبتذل و حقیرانه باشد.
اسرافیلی ادامه داد: خوشبختانه بعد از انقلاب سعی شد کارها و اشعار درباره ائمه، خیلی توصیفی نباشد و به این ترتیب، به پیامها و آرمانها هم اشاره شد و مستندات تاریخی هم به شعرها آمد. منتهی برخی از دوستان نوحه و مرثیهخوان گاهی، چیزهایی میخوانند که ارزش نظمی هم ندارد و نظمشان جدا از شاعرانگی و نگاه تازه داشتن به مسئله است. در کنار این مسائل، یکی از آسیبهایی هم که وجود دارد، این است که برخی از دوستان میخواهند نگاه تازهای به موضوع داشته باشند، اما از آن طرف بام میافتند و اهلبیت (ع) را به پای نگاه تازهشان قربانی میکنند. یعنی چنان شأنی برای امامان میسازند که حتی از شان آن معشوقهای اصیل ادبیات کلاسیک هم پایینتر است.
شاعر مجموعه «حیاط خلوت کلمات» افزود: اخیرا شعری از آقای رضا اسماعیلی دیدم که در آن به آسیبهای شعری و آیینی عزاداریها اشاره داشت. این شعر خیلی قوی بود که یک مصراعش میگفت: «من برای خودم گریه میکنم». بنابراین شعر عاشورایی از دو جبهه آسیب میبیند؛ یکی از طرف دوستانی که میخواهند نگاهی تازه و نو داشته باشند و گرفتار مسائل مبتذل میشوند و آسیب دیگر هم از جانب دوستانی وارد میشود که با نگاه کلیشهای و مجلسی وارد حوزه سرایش میشوند. البته در این میان دوستانی هم هستند که کم کار میکنند، اما گزیده کار هستند و آثار خوب و باکیفیتی تولید میکنند. مجتبی احمدی در کتاب «درختان بیتاب» دقیقا انگشت روی همین آسیبها گذاشته است.
نظر شما