به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از تلگراف، سالی که گذشت سال خوبی برای آثار داستانی نبود. شاید حتی افراد اندکی هم نباشند که حاضر باشند پرفروشترین اثر داستانی سال یعنی «پنجاه طیف خاکستری» را به عنوان یک کتاب خوب بپذیرند. این کتاب عاری از ادبیات، قصه و هر نوع ظرافت ادبی، در حالی در بسیاری از کشورها پرفروشترین اثر سال شد، که کنجکاوی مخاطبان زیادی را به سوی آن کشاند، اما این کتاب آنقدر بیمحتوا بود که حتی در ردیف کتابهای عامه پسند غیراخلاقی نیز نمیتوان جایی برایش دست و پا کرد. با این حال کتابی در حد یک اثر درسی در سال 2011 به بازار آمده بود، ناگهان همه گیر شد و موجب شد تا نام آن روی سال 2012 بماند.
اما اگر بخواهیم از کتابهای برجسته ادبی سال 2012 یاد کنیم بدون شک کتاب «جسدها را بالا بیاورید» نوشته هیلاری مانتل که ادامهای بر اثر تحسین شده «سالن گرگ» بود و هر دو کتاب جایزه بوکر را برای نویسنده شان به ارمغان آوردند، از جایگاهی خاص برخوردار است. مانتل از توانایی ادبی خود برای خلق داستانی تاریخی سود جست و یک مقطع پرفراز و فرود از تاریخ انگلستان را بار دیگر زنده کرد. او با این کتاب به فهرست نهایی جایزه کاستا نیز راه یافت.
از مانتل که بگذریم دیگر کدام نویسندگان را میتوان به عنوان چهرههای موفق سال معرفی کرد؟ شاید کتاب 400 صفحهای «چتر» نوشته ویل سلف یکی دیگر از آثار خوب سال بود که در فهرست بوکر نیز حضور داشت. کتاب اول جت تایل با عنوان «نارکوپولیس» هم از دیگر کتابهای مهمی بود که در فهرست بوکر جای گرفت. در این فهرست دو کتاب مهم دیگر هم جای داشتند که از سوی دو ناشر کوچک به بازار آمده بودند : «باغ مه شامگاهی» نوشته تان توان و «خانه شنا» نوشته دبورا لوی که موجب شدند فهرست نهایی بوکر امسال به خاطر دربرداشتن آثاری باارزش، فراموش نشدنی شود.
هرچند سال 2012 سال وفور نعمت در حوزه ادبیات نبود، اما رمانهای نسبتا خوبی به بازار آمدند و مخاطبان را متوجه خود ساختند. مایکل فراین با «اسکوییس» بازگشت و زادی اسمیت به عنوان یکوقایع نگار مدرن لندن با رمانی به نام «ان دبلیو» نام خود را بار دیگر مطرح کرد. جان لنکستر با «پایتخت» کتابی سیاه و فوقالعاده و هوارد جیکوبسون برنده بوکر سال پیش با «وقت باغ وحش» در بازار کتاب حضور داشتند. مارتین ایمس نیز با رمانی به نام «لیونل آزبو» نام خود را دوباره مطرح کرد. یان مک اوان کتاب «شیرینی دوست» و پیتر کری با «شیمی اشکها» نیز از دیگر چهرههای مطرح فعال در سال 2012 بودند.
کتاب جدید جی کی رولینگ با عنوان خلأ ناگهانی، به فروش قابل قبولی در جهان رسید
چهره مطرح دیگر امسال جی کی رولینگ بود که با نخستین رمانی که برای بزرگسالان نوشت، جنجال زیادی به پا کرد. «خلأ ناگهانی» هرچند آن چیزی که از او انتظار میرفت نبود، اما چند هفتهای در فهرست پرفروشها جای گرفت. در همین حال نویسنده آمریکایی «شالوم آوسلندر» مردمان هر دو سوی آتلانتیک را با کتاب «امید: یک تراژدی» متوجه خود ساخت. این کتاب داستان زندگی «آن فرانک» مسن را در اتاقی زیرشیروانی در نیویورک دنبال میکند. از دیگر آثار قاره آمریکا که با اقبال روبرو شد «کانادا» نوشته ریچارد فورد بود و نیز «خیابان تلگراف» نوشته مایکل چابون و «زندگی عزیز» نوشته آلیس مونرو که بار دیگر خود را به عنوان ملکه بیقید و شرط داستان کوتاه معرفی کرد.
در میان آثار غیرداستانی سال نیز انتخاب برترینها سختتر از انتخاب رمانهای خوب است. هرچند کتابهای زیادی راهی قفسههای کتابفروشی شدند و نیز در میان هزاران کتاب که به صورت الکترونیک منتشر شدند، شاید تنها شمار اندکی بودند که توانستند توجه مخاطبان جدی را جلب کنند.
اما با این حال طنینهای متفاوت را نباید فراموش کرد: اثری که با سالها تلاش سخت تهیه شده ترجمه «کمدی الهی» دانته توسط جی.جی نیکولز است که با تلاشی 10 ساله برای ترجمه آن، امسال به بازار آمد. کتاب سه جلدی نوئل مالکوم نیز که ترجمه از «لویاتان» توماس هابس بود، فرصتی مغتنم برای عاشقان کتاب بود. اما چنین تلاشهای عاشقانهای بسیار فراتر از آن چیزی است که مرسوم این زمانه است.
همزمان با برگزاری المپیک لندن، بازار کتابهای ورزشی نیز داغ بود و طبعا این کتابها موقعیت متفاوتی را تجربه کردند. در این زمینه کتابهای زندگینامه از چهرههای ورزشی و کتابهای خاطرات متعددی به بازار آمدند که شاید «بین خطوط» نوشته ویکتوریا پندلتون برنده مدال طلای دوچرخه سواری که از خاطرات کودکی اش سخن گفته یکی از جالبترین آنها باشد. با این حال همه این کتابها حفظ کننده روحیه ورزشکاری نبودند و دو عنوان از سنگینترین کتابهای امسال یعنی «کثیفترین رقابت تاریخ» نوشته ریچارد مور درباره فینال 100 متر المپیک 1988 و «رقابت مخفی» نوشته تیلور همیلتون درباره رقابتهای تور دوفرانس، افشا کننده رازهای زیادی بودند.
در میان آثار غیرداستانی کتابهای جنگ و تاریخی نیز همچنان توجه زیادی را جلب کرد و «جنگ جهانی دوم» نوشته آنتونی بیور، «شهر پیروز» نوشته جودیت فلاندرز که نگاهی به لندن قرن نوزدهم داشت و «تایتانیک زنده است» نوشته ریچارد داونپورت-هاینس که به شیوهای درخشان ارواح از دست رفتگان ماجرای غرق شدن تایتانیک را زنده کرد، از آثار درخشان امسال بودند. «پرده آهنین» نوشته آن اپلباوم هم که به اروپای شرقی زیر سلطه اتحاد جماهیر شوروی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم پرداخته بود، توجه زیادی را معطوف خود ساخت.
در میان بیوگرافیها نیز هر چند آثار چندانی منتشر نشد، اما آرتیمس کوپر با کتابی به نام «پاتریک لی » با تحسین زیادی روبه رو شد و سو پریدو برای نوشتن «استریندبرگ: یک زندگی» به عنوان اثری قابل توجه شناخته شد.
برای دوستداران آثار سیاسی هم «بیوگرافی جورج آزبورن» نوشته جانان گانش و «زندگی در داونینگ استریت» نوشته نیک رابینسون از کتابهای قابل توجه بودند. جلد چهارم کتاب «لیندون جانسون» نوشته رابرت کارو قطعا بهترین اثر درباره زندگی سیاسی آن مقطع از زندگی آمریکاییها و جهان بود.
چهرههای مطرحی که رفتند: کارلوس فوئنتس استاد ادبیات مکزیک، گور ویدال چهره مطرح ادبیات و فلسفه آمریکا و والری الیوت بیوه جورج الیوت شاعر و نمایشنامهنویس فقید انگلیسی، از برجستهترین چهرههایی بودند که جهان ادبیات آنها را از دست داد. اعلام بازنشسته شدن فیلیپ راث نیز برای خیلی از دوستداران ادبیات به معنی یک نوع از دست رفتن بود.
سال 2012 اما سال خوبی برای انتشارات پنگوئن بود که موفق شد ضمن اتحاد با رندومهاوس، یکی از بزرگترین انتشاراتیهای جهان را خلق کند.
نظر شما