به گزارش خبرنگار مهر، صادق عاشورپور درباره هدفش از تالیف کتابهای مجموعه «نمایشهای ایرانی» که جلد دوم آن به موضوع «تعزیه» اختصاص دارد، مینویسد: بعد از مدتی که از ورودم به کار نمایش توسط روانشاد عباس نفری، یکی از پیشکسوتان کار نمایش در همدان گذشت، دائم این اندیشه در مغزم جا کرده بود که ایران و یونان هر دو، دو کشور متمدن و قدرتمند جهان کهن بودهاند اما چرا یونان دارای چنان تاریخی مدون در هنر نمایش است و کشور ما حتی در تدوین تاریخ سیاسی و اجتماعی خود هم دارای مشکل؟
پس از گذشت سالها از ممنوعیت اجرای تعزیه در زمان رضاشاه، بعد از تبعید وی به جزیره موریس و آمدن پسرش محمدرضا، بخشی از سختگیریهای پدر از میان رفت. چنانچه این امر باعث شد علاقهمندان به هنر ملی ایران به صرافت افتاده، در پی رونق دوباره هنر مقدس تعزیه برآیند.
اگر صادقانه قضاوت کنیم، باید بگوییم یکی از کسانی که درصدد این کار برآمد، پرویز صیاد بود. او این هنر را از پدر خویش آموخته بود و از طرف دیگر نمایش به سبک غربی را هم میشناخت. در پاییز سال 1344 در «مجموعه ایرانی» خود، مجلس عبدالله عفیف را روی صحنه آورد و در شهریورماه سال 1346 تعزیه حر را در جشن هنر شیراز به نمایش درآورد. او در شهریور سال 1349 تعزیه حضرت مسلم (ع) را اجرا کرد.
این مقدمهای شد برای چند اجرای پراکنده دیگر روی صحنه، ضبط نمونههایی برای تلویزیون و مجوزی جهت اجرای مجلس «شهادت حر» در اولین جشن هنر شیراز در سال 1346 با عنوان نمایش کهن ایرانی. به هر حال این حرکت پرویز صیاد، اسباب خیری شد که هنرمندان نمایش آن روزگار به صرافت افتاده و یادی هم از هنر ملی خود بکنند.
چیستی تعزیه، منشا و پیدایش تعزیه، سوگ سیاوش، اناهیت موکل آب، آیا تعزیه همان تئاتر اپیک است، فاصله گذاری در تعزیه، سکو و پیدایش آن در تعزیه، مقایسه سوگنامه سیاوش و شهادتنامه امام حسین، بحر مطول در تعزیه، تعزیه زنانه، تعزیه حضرت عباس، تعزیه از نگاه سیاحان فرهنگی، پیترو دلا واله، انریکو چرولی، جیمز موریه، نمادها و نشانهها در تعزیه، اسب در تعزیه و ... برخی از موضوعاتی است که بعد از مقدمه و تاریخچهای مختصر، در این کتاب مطرح شدهاند.
کتاب «تعزیه» در 14 فصل یا پاره تنظیم شده است. در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
گرچه آقای بیضایی در نظریه خویش، تعزیه را زاییده عصر دیالمه و برگرفته از دسته مذکور نمیداند، و بر این اعتقاد است که این مدرکها برخلاف تصور خیلی گوینده این مطلب نیست که تعزیه به معنای نمایشی آن هم از این زمان معمول شده باشد. ناگهان از سفرنامههای غربی مدد گرفته و چنین ادامه میدهد: «چگونگی این تحول را به صورت تقریبا دقیقی میتوان از یادداشتها و سفرنامههای سیاحان اروپایی استخراج کرد. این یادداشتها مسیر پیدایش و تکامل تعزیه را چنین نشان میدهد: ابتدا تنها دستههایی بودهاند که به کندی از برابر تماشاچیان میگذشتهاند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و تظاهر آن و حمل نشانهها و علمهایی که بیشباهت به ابزارهای جنگی نبود، هماوآزی و همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را به مردم یادآوری میکردند.
در مرحله بعدی آوازهای دستهجمعی کمتر شد و نشانهها بیشتر؛ و یکی دو واقعهخوان ماجرای کربلا را برای تماشاگران نقل میکردند و سنج و طبل و نوحه آنها را همراهی میکرده است. چندی بعد به جای نقالان، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیهسازیو لباسهای نزدیک به واقعیت میآمدند و مصائب خود را شرح میدادند. مرحله بعدی گفت و شنید شبیهها بود با هم و بعد پیدایش بازیگران. شاید در آخر نیم قرن دوره صفویه، تعزیه تحول نهایی خود را طی کرد و به آن شکل که میشناسیم درآمد.»
ایشان که با تاسی به کتاب «مذهب و نمایش در ایران» نوشته ادوارد مونته، مطلب فوق را نقل میکند، متاسفانه توضیح نمیدهند که این دستههای گذرنده به کندی از برابر تماشاگران، آیا همان دستههایی نیست که معزالدوله ابداع کرد؟ و اگر نیست، این دستهها چه دستههایی است و از کجا سر در آوردهاند که سیاحان مورد نظر وی از آنها یاد کردهاند و ایشان روند تکاملی تعزیه را از روی آنها استخراج کردهاند؟
چاپ اول این کتاب در سال 89 منتشر شده و چاپ جدید آن با 566 صفحه، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 10 هزار و 700 تومان منتشر شده است.
نظر شما