یکی از زیان های اجتماعی حسد، سد کردن ترقی است.حسد در هر جامعه ای یافت شود نمی گذارد آن جامعه به سیر خود در راه ترقی ادامه دهد وسیر تکاملی جمعیت را از مسیراصلی خود منحرف می کند. اگر در هراجتماعی حسد حکومت کند شایستگی ها را می برد و افراد چنین جامعه ای پیوسته در تفحص وجست وجو هستند "که از یکدیگرنقطه ضعفی بگیرند وبرهم بتازند.
حسد نمی گذارد انسان ها یک دل ویک زبان به سر برند وبرای یکدیگربال باشند بلکه آنان را وبال هم قرارداده است. رشک جامعه مترفی را درپرتگاه زوال و نیستی قرار می دهد.هنگامی که حسد در جامعه ای راه یافت پلیدی جایگزین خیرخواهی وپاک دامنی می شود. هدف های فردی آتش فتنه را روشن کرده وجانشین هدف های اجتماعی می گردد.
ازبین بردن همکاری
با وجود حسد حالت همکاری از میان مردم از بین می رود وحس تعاون شکسته می شود. کسی به کمک دیگری برنمی خیزد.این موضوع یکی از بزرگ ترین زیان های اجتماعی است.حسد نمی گذارد همکاری برقرار شود.انسان های حسود فکر می کنند چرا ما بکوشیم و دیگران سودش را ببرند.
بیماری مسری هر چند خطرناک باشد ومیکروب هر چند نیرومند باشد در تمام شرایط سرایت نمی کند وسرایتش احتیاج به وضع مخصوصی دارد.ولی سرایت بیماری های روحی نیاز به شرایط خاصی ندارد.در هر اوضاع و احوالی امکان سرایت برای آنها متصور است.کوچک ترین ارتباط و معاشرتی که میان دو تن باشد کافی است که مرضی از روحی پلید به روانی پاک سرایت کند وآن را آلوده سازد.
بیش ترکودکان به خودی خود دارای روحی پاکیزه هستند واگر مرضی هم به ارث برده باشند چندان نیرومند نخواهد بود ولی محیط پلید و معاشرت با دوستان ناجنس آنان را آلوده می کند.این پرورش یافتگان پرورش دهنده نسل آینده می شوند.پس این روش تکرار می شود. آیندگان در اثرتربیت گذشتگان نادرست بار می آیند واگر ریشه را بنگرید در اثر چند تن پلید محیط پاکی آلوده می شود.
بیشتر کسانی که ابتلا به بیماری حسد می باشند در اثرسرایت و اکتساب بوده است.سرایت این بیماری نخست در اثر تربیت خانوادگی است.اخلاق پدر ورفتارمادر ثاثیر کلی در روحیات فرزند دارد. در مرحله دوم به وسیله هم شاگردان و آموزگاران ودبیران خواهد بود.حسد معاویه برمحمد وآل محمد(ص)به زیاد هم سرایت کرد وبا علی(ع) ودشمنانش دشمن گردید.
درمان حسد
نخستین قدم پاکیزه کردن روح ازآلودگی ها وپیراستن آن است.کثافت را باید زدود و میکروب های خبیثه را نابود کرد تا به صورت اول یعنی تمیز و پاکیزه درآید.اگر کسی تشخیص داد که اندک حسدی دارد و نقطه سیاهی در قلبش نشسته است نباید بگذارد که این نقطه مانند بیماری قانقاریا رو به افزایش گذارد و همه جا را گندیده وسیاه کند بلکه باید در آغاز بکوشد که بیشتر نشود.
آرایش روح صفات پسندیده و کمالات عالیه می باشد که بر اثرآنها روح نورانیت ودرخشندگی پیدا می کند"معطر وخوشبو می شود"انسانی که به این بیماری دچار می شود باید همت کند.
تقویت ایمان بیماری های روحی را از بین می برد.آنچه را که می خواهند از آلودگی پاک کنند در حرارت صد درجه قرار می دهند تا پاکیزه گردد.آهن زنگ زده را وقتی بخواهند از زنگ پاک کنند در آتش می گذارند. پنبه نسوز را وقتی می خواهند از چرک پاکیزه کنند به آتش می افکنند.
رشک یا میکروب روحی حسد باید به وسیله حرارت ایمان داغ شود تا برطرف گردد وقلب زنگ زده براق و درخشنده شود.اگر داغی ایمان در قلبی راه یافت به زودی چرک ها وزنگ هایش را می زداید وآن تمیز وپاکیزه می سازد.ضعف ایمان از عوامل رشد حسد است ودر برابر آن شدت ایمان ریشه حسد را می سوزاند وآن را خشک کرده نابوده می سازد.
دعا یعنی دست تضرع وزاری به درگاه پروردگار دراز کردن ودر پیشگاه مقدسش جبین بر خاک ساییدن و ذات پاکش را خواندن ودرمان خواستن از اوست که بیماری حسد را شفا می دهد ودل را از زنگ حسد پاکیزه می کند.اگر مسلمانی به راستی به خدا پناه برد پروردگار مهربان ناامیدش نخواهد کرد چون هیچ درخواست کننده ای از درگاهش بی مقصود برنمی گردد.قرآن درمانی برای حسد نیز سودمند است وبه طور کلی آن چه که انسان را به معنویات نزدیک کند و ازمادیات دورکند داروی درمان حسد خواهد بود.
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: بیشتر کسانی که ابتلا به بیماری حسد می باشند در اثرسرایت و اکتساب بوده است.سرایت این بیماری نخست در اثر تربیت خانوادگی است.
کد خبر 1791229
نظر شما