۹ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۳۵

«هالووین عوضی» در شانزدهمین پارک وحشت برپا شد

«هالووین عوضی» در شانزدهمین پارک وحشت برپا شد

کتاب «هالووین عوضی» نوشته آر. ال. استاین با ترجمه شهره نورصالحی در قالب شانزدهمین عنوان مجموعه پارک وحشت توسط نشر پیدایش منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رابرت لارنس استاین نویسنده‌ای است از اوهایوی آمریکا که در شهر 1943 در شهر کلمبوس متولد شده و کار نویسندگی را از 9 سالگی و با نوشتن لطیفه و داستان‌های کوتاه برای همکلاسی‌ها و دوستانش آغاز کرده است. این نویسنده از سال 1968 چندین مجموعه از داستان‌های وحشتناک برای نوجوانان نوشته است.

«ترس و لرز» (Goosebumps) معروف‌ترین و پرخواننده‌ترین مجموعه‌ ترسناک این نویسنده است که بیشتر عنوان‌هایش که حدود 120 عنوان می‌شود، به 32 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. میلیون‌ها نسخه از کتاب‌های مجموعه ترس و لرز در آمریکا به فروش رفته و لارنس استاین برای 3 سال متوالی عنوان پرفروش‌ترین نویسنده آمریکا را به خود اختصاص داده است، اما نکته جالب درباره او، تنها فرزندش ماتیو است که تا به حال یک عنوان از کتاب‌های پدرش را نخوانده و به این موضوع افتخار می‌کند.

استاین چند مرتبه خواسته نوشتن کتاب‌های این مجموعه را متوقف کند ولی نامه‌ها و پیام‌های نوجوانان جهان، او را از این کار منصرف کرده است. او در این کتابش به سراغ جشن هالووین‌ رفته است. هالووین جشنی قدیمی است که غروب روز سی و یکم ماه اکتبر در بریتانیای قدیم برگزار می‌شده و جنبه مذهبی داشته است. مردم معتقد بودند این روز مقدس است و به همه قدیسین تعلق دارد. مردم خرافاتی بریتانیا در این شب روی تپه‌ها آتش‌های بزرگ به پا می‌کردند تا به واسطه آن ارواح ناپاکی چون شیاطین، جادوگرها و جن‌ها را فراری بدهند. اما با گذشت قرن‌ها، این جشن کم‌کم جنبه مذهبی‌اش را از دست داد و به مراسمی تفریحی برای بچه‌ها و جوان‌ها تبدیل شد.

استاین در این کتابش مانند چند داستان دیگرش، از ایده هالووین و نمادهای آن چون ماسک و لباس مبدل برای ترساندن نوجوانان استفاده کرده است. چیلر، صاحب «هراس‌خانه» یعنی مغازه کادویی پارک وحشت است. گاهی نمی‌گذارد بچه‌ها پول سوغاتی‌هایی را که می‌خرند، بدهند و به آن‌ها می‌‌گوید: می‌تونی دفعه بعد پول منو بدی. اما منظورش از دفعه بعد چیست؟....

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

 بعد از شام با عجله رفتم تو اتاقم. اول نگاه کردم که مطمئن شوم بیم آن‌جا نیست. بعد لب تختم نشستم و با موبایلم شماره کارلوس را گرفتم. تا گوشی را برداشت گفت: دارم یک فیلم دانلود می‌کنم. فیلم «خردکننده‌ها رو دیدی؟» ظاهرا خیلی خشن و چندش‌آوره. پرسیدم: تو این موقعیت که یک موجود فضایی تو اتاق نشیمن ماست، تو چطور می‌تونی به فکر فیلم‌های ترسناک باشی. - با این کار می‌‌... می‌خوام فکر رو مشغول کنم که یادش نیفتم. چیزی نمونده بود شامم رو بالا بیارم. جدی می‌گم. همه‌اش تو فکر اون سنجاب مرده لزجم.

با عصبانیت گفتم: ولی این‌قدر تند فرار کردی که به عق زدن نرسید. منو بگو که فکر می‌کردم تو دوست منی. - دوستت هستم، ولی نمی‌خوام دوست اون موجود باشم. یا ناهارش! - هان؟ واقعا فکر می‌کنی آدمیزاد هم می‌خوره؟ کارلوس با ترس گفت: خیال می‌کنی نمی‌خوره؟ مگ، اون یک موجود عوضی مال یک دنیای دیگه‌ست، تو چه می‌دونی چی می‌خوره. یا تا چه می‌دونی چی ‌می‌خوره. یا تا چه حد خطرناکه. با اعتراض گفتم: کارلوس، من به تو زنگ زدم که کمکم کنی و یک ذره بهم روحیه بدی. لازم نیست بیشتر از این منو بترسونی!

- از من کمکی برمی‌آد؟ به خیالت می‌تونم با اون لباس موجود فضایی دو سر، بترسونمش و فراریش بدم؟ - نه این فکرو نمی‌کنم. بهت زنگ زدم برای این‌که تو اعجوبه داستان‌های علمی - تخیلی هستی، درسته؟ - منظورت اینه که یک دیوونه عوضی‌ام؟....

این کتاب با 292 صفحه، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 10 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 1802332

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha