سينماي مستند كشورمان به دلايل گوناگوني طي دو دهه گذشته، شرايط آرماني و قابل قبولي را كه طي سال هاي دهه 30 و 40 از آن برخوردار بوده را از دست داده است و با آنكه همواره به عنوان ابزار موثر فرهنگي و راهبردي در زمينه گسترش و معرفي فرهنگ غني بومي - ملي برشمرده مي شود، اما نتوانسته جايگاه واقعي خود را به نسبت ظرفيت هايي كه در اين زمينه وجود دارد، به دست بياورد. يعني با وجود تفاوت هاي اقليمي و زيستي كه در كشوروجود دارد و با توجه به گونا گوني آيين ها، مراسم، خلق و خو و شرايط زندگي مردم در شهرها، مناطق و بخش هاي مختلف كشور گستره پهناوري از موضوع هاي قابل ارايه در بخش مستند در اختيار فيلمسازان و پژوهشگران ايراني قرار مي گيرد.
امسال دومين جشنواره فيلم مستند ميراث فرهنگي با عنوان يادگار از بيست و هشتم ارديبهشت ماه علاوه بر تهران در شهرهاي سنندج و شيراز نيز برپا مي گردد. اما پرسش اين است كه ايا ما اصولا"مي توانيم مدعي اين باشيم كه توليد فيلم مستند از روند رو به رشد، مستمر و ملموسي در كشور ما برخوردار است و آيا ما به مفهوم واقعي صاحب سينماي مستند هستيم ؟ سينمايي كه بتوانيم براي آن جشنواره برگزاركنيم؟ جشنواره اي كه بتواند به توليد اين گونه مهم سينمايي دركشور رونق و سرعت بيشتري ببخشد؟
البته اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه سينماي مستند در همه جاي دنيا ازحمايت هاي دقيق و حساب شده دولت ها، نهادها و يا بخش هايي از جامعه كه نسبت به توليد فيلم مستند احساس نياز مي كنند، برخورداراست . چون كمتر فيلم هايي در عرصه سينماي مستند وجود داشته است كه بتواند به اكران عمومي برسد و استقبال قابل توجه مخاطبين را هم در پي داشته باشد. به همين خاطر است كه تلويزيون با ورود به اين عرصه، ضمن رفع نيازهاي بينندگان خود موجب رونق و ادامه حيات سينماي مستند نيز مي شود.
نظر شما