به گزارش گروه دين و انديشه "مهر" دكتر سيد حسن حسيني، استاد فلسفه علم دانشگاه صنعتي شريف، طي گفتگويي با دكتر سيد حسين نصر، استاد دانشگاه جرج واشنگتن، درباره مباني آزادي تفكر و آزاد انديشي و احياي تفكر ديني پرداخت.
دكتر نصر در ابتدا با ذكر اين مطلب كه خداوند متعال هم آزاد مطلق و هم وجود مطلق است گفت : فلاسفه مشايي مانند فارابي و شيخ الرئيس از وجود مطلق به عنوان واجب الوجود سخن مي گويند. يعني وجوب در هستي، مطلق است. در عين حال كه خداوند تناهي ندارد آزادي مطلق از آن خداوند است و هيچ موجودي نيست كه در اين دنيا آزادي مطلق داشته باشد.
استاد نصر، انسان را آينه تمام اسماء و صفات الهي دانست و گفت : انسان تنها موجودي است كه بيشتر از دو صفت حق يعني وجوب و آزادي بهره برده است. يعني در وجود انسان تجلي از جنبه وجوب و جنبه آزادي حق است. خداوند در عين حال به ما آزادي عمل، اختيار و آزادي انديشه داده است. خطير بودن حيات انسان نيز در همين است. چرا كه آزادي ممكن است انسان را به اشتباه بياندازد. به همين جهت اگر انسان بگويد آزادي مطلق است حرف عبث و بيهوده اي است.
استاد دانشگاه جرج واشنگتن در ادامه سخنانش تمام مسئوليتهاي اخلاقي كه در اديان مختلف وجود دارد و حتي دين اسلام تا اين اندازه بر آن تاكيد دارد را مبتني بر اختيار توصيف كرد و اظهار داشت : اگر ما آزادي عمل نداشتيم مسئوليت اخلاقي نيز وجود نداشت. يعني ما مسئول اعمال خودمان هستيم. آيات مختلف قرآني ما را دعوت به تفكر مي كند و اگر ما آزادي تفكر نداشتيم پس چرا خداوند ما را دعوت به تفكر كرد. پس ما همين طور كه آزادي عمل داريم، مسئوليت اعمال ما در قبال حق نيز مبتني بر آن آزادي است.
وي با تاكيد بر آزادي فكر انسان گفت : اگر آزادي فكر نداشتيم انسان نبوديم. اگر اين آزادي وجود دارد قلمرو و حيطه آن در مقابل جنبه وجوبي چيست و اين مسئله حساسي است. دين تعيين كننده و يادآوري كننده رابطه ما با حق است و تعيين حدود مي كند. هيچ ديني نيست كه آزادي به انسان داده باشد كه هر كاري كه مي خواهد انجام دهد. چون انسان در زندان نفس خود قرار دارد و آزادي بدون قيد يعني اضمحلال هستي انسان. مثل زنداني كه هر چه قدر كه مي خواهد سرش را به ديوار بكوبد اما از زندان رهايش نمي كنند او بايد يك شرايطي را مانند صبر، تحمل، بردباري و توبه را متحمل شود تا آزاد شود. در دين، آزادي مطلق وجود ندارد.
دكتر نصر در ادامه ضمن اشاره به گفته هاي برخي از فيلسوفان غربي كه معتقد به آزادي انديشه هستند گفت : فلان فيلسوف لا ادري و آلماني كه چنين حرفي را مي زند خودش مقيد به تمام شرايط تربيتي است. مانند فيلسوف معروف آلماني هابرماس كه در ايران هم اكنون خيلي مد شده و اين فرد از لحاظ ديني نيز ملحد است و اعتقادي به خداوند ندارد. اين فرد كه در ديوارهاي فكري و فرهنگي تفكر مي كند نمي تواند از آزادي مطلق سخن بگويد. دين يك حدودي براي انسان تعيين مي كند كه آن حدود اجازه مي دهد انسان از محدوديت بشري تعالي پيدا كند. يعني آزادي در عين قيد. انسان وقتي كه طمع نداشته باشد آزادي پيدا مي كند.
استاد دانشگاه جرج واشنگتن افزود : در عالم انديشه انساني وقتي كه در مرحله استدلالي است هيچ وقت آزادي مطلق نمي تواند داشته باشد، اما در عين حال آزادي بايد داشته باشد. كلمه عقل كه در زبان عربي معاني متعددي دارد از ريشه بستن بيرون مي آيد. يعني آن چيزي كه ما را به خداوند مي بندد. عشق هم همين طور است. آزادي فكري ضروري است در غير اين صورت دين از بين مي رود. در تمام ادوار طلايي تمدن اسلامي آزادي انديشه ديني حيرت آوري وجود دارد. در مقابل ابن سيناغزالي ، در مقابل ناصرخسرو اشراقيان و در مقابل فقها، صوفيان قرار داشتند. در آن زمان دارالخلافه اي يا سازماني نبوده كه بگويد ابن سينا راست مي گويد و فلاني اشتباه مي گويد و ديگري را به زندان بياندازد. در برخي از مواقع در تاريخ نيز چنين بوده كه نه تنها تفكر سقوط كرده بلكه تمدن و فرهنگ هم ركود كرده است.
دكتر نصر با تاكيد بر اين مطلب كه از مدافعان سرسخت آزادي انديشه ديني است اظهار داشت : زنده بودن دين در پاسخ دادن صحيح به افكار غلط است. دين محدويتي بر فكر مي گذارد اما اين ضد آزادي نيست بلكه براي بار دادن فكر و توجه به عوالم بالاتر است. دين مبين اسلام مبتني بر توحيد است و اجازه نمي دهد آزادي فكري انكار وحدت و توحيد كند. بنابراين آزادي فكر، انكار توحيد نيست رسيدن به توحيد است. آزادي واقعي متعلق به روح انساني است . بزرگترين انديشمندان مانند شيخ اشراق كه صحبت از آزادي و رهايي عقل مي كنند در ابتدا به اهميت پذيرش قيود مي پردازند و اين در تمام مراحل انساني صادق است.
نظر شما