به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، فرانكفورت كه توجه فيلسوفان به اين معضل بشري را كافي نمي داند كتابي با عنوان " درباب ابهام گويي" نگاشته است كه انتشارات دانشگاه پريسنتون آن را منتشر كرده است و در اين كتاب وي سعي كرده جنبه هاي گوناگون اين معضل فكري را بسط دهد.
به نظر او همين كه در باور مردم اين نكته جا افتاده است كه آنها قادرند به درك دقيق و صريح ابهام و رفع آن اقدام كنند باعث شده بشر كنوني توفيق چنداني در مواجهه با اين مسئله زباني نداشته باشد.
با اين همه ، "هنري فرانكفورت " تأكيد مي كند كه ما نه مي دانيم ابهام گويي چيست و نه دقيقاً متوجهيم چرا به وجود مي آيد.
او معتقد است كه با نگاهي به تاريخ تفكر بشري حتي نمي توان يك نظريه مدون در باب اين موضوع مهم يافت و اين دليل توجه او به اين امر در كتابي مستقل به حساب مي آيد.
او فرق ابهام گويي و دروغگويي را در اين مي داند كه در دروغگويي جز معدودي از افراد كه به جهت افراط در دروغگويي متوجه دروغگويي خود نمي شوند افراد همه متفطن و متوجه هستند كه در حال دروغ گفتن هستند اما كمتر كسي است كه وارد بازي زباني شود و مدعي شود كه مشغول ابهام گويي است.
بديهي است فرانكفورت در كتاب خود بسي از ويتگنشتاين كسي كه يكي از پيشروان مبارزه با ابهام گويي است و به تعبيري ابهام زدايي، هويت زندگي فكري وي را شامل مي شود مدد و ياري مي گيرد . اما در اين زمينه او به اين متفكر برجسته قرن بيستم اكتفا نمي كند و خود را وامدار بسي از فيلسوفان تحليلي گذشته و حال مي داند.
نظر شما