به گزارش خبرنگار مهر، آزادكار 55كيلوگرم لرستاني هفته گذشته موفق شد به همراه تيم ملي ايران به عنوان قهرماني جامجهاني كشتي دست پيدا كند. روزبه فرازمند بعد از غلامرضا محمدي تنها سبك وزن لرستان است كه توانسته به تيم ملي بزرگسالان ايران راه پيدا كند كه به دنبال آرزويهاي بزرگي از جمله قهرماني در المپيكهاي آسيايي و جهاني است.
هرچند آرزوهاي جوان22ساله خرمآبادي بسيار سخت بهدست ميآيند، اما او با جسارت و پشتكار مثالزدنياش در اين سالها نشان داده ميتواند از هر ناممكني ممكن بسازد. گفتگوي مفصلي را با اين كشتيگير خوشآتيه لرستاني انجام داديم كه ماحصل آن را در ادامه ميخوانيد.
- خبرگزاری مهر: چطور شد كه به سمت كشتي آمدي؟
*روزبه فرازمند: از زماني كه حافظهام ياري ميكند در سالن كشتي و روي تشك حضور داشتم. به همين دليل دقيقا نميتوانم بگويم از چه سني به كشتي علاقمند شدم. من از يك خانواده علاقمند به كشتي متولد شدهام. مرحوم پدرم و برادر بزرگترم از كشتيگيران مطرح استان بودند و اين مورد موجب شد از كودكي هميشه همراه پدرم به سالن كشتي بروم.
-چه سالي رسما براي كشتي گرفتن به سالن رفتي؟
* در دوران نونهالي من بود كه آقاي رضايي يكي از مربيان قديمي خرمآباد از پدرم خواست كه من را در باشگاه ثبت نام كند كه همين موضوع زمينه حضور حرفهاي من در دنياي كشتي را فراهم كرد.
در ابتداي كار زير نظر عسگر موسوي كارم را در سالن رشيدزاده آغازكردم. يك روز مربي جواني كه تازه كار مربيگري را شروع كرده بود به باشگاه ما آمد و چند روز با من تمرين اختصاصي انجام داد. ايشان كسي نبود جز احمد آشناگر كه سرمربيگري تيم جوانان استان را بر عهده دارد. واقعيت اين بود كه آن برخورد آشناگر خيلي به دلم نشست.
پس از آن يكي از اتفاقات تلخ زندگي من رخ داد. متأسفانه در همان سالهاي ابتدايي كشتيام پدرم را از دست دادم. فوت او برايم خيلي سخت بود چرا كه هميشه به عنوان يك حامي و پشتيبان به من كمك ميكرد و فقدان او شرايط روحي من را به كلي بههم ريخت. اين موضوع باعث شد قريب به يك سال به سالن نروم.
-در ادامه چه شد؟
*بعد از مدتها به باشگاه رفتم تا به دوستانم سربزنم تا اينكه متوجه شدم آقاي آشناگر به صورت رسمي كار مربيگري را شروع كرده است. با ذهنيت خوبي كه از او داشتم انگيزه در من متولد شد و بلافاصله سراغ آقاي موسوي رفتم و از او كسب اجازه كردم تا زمينه حضورم در كلاسهاي آقاي آشناگر فراهم شود كه ايشان نيز با بزرگواري پذيرفتند. جالب است بدانيد آقاي موسوي هماكنون به عنوان آناليزور تيم ملي آذربايجان كار ميكنند.
-برخورد آقاي آشناگر با شما چطور بود؟
*استقبال خوبي از من داشت. آشناگر از معدود مربياني است كه در تربيت كشتيگيران رده سني پايه موفق است. او حتي از جيب خود براي موفقيت شاگردانش هزينه ميكند. پس از اين موضوع من 10سال پيدرپي زير نظر احمد آشناگر به تمرين پرداختم و شالودهي كشتي من ساخته شد.
در اين مدت بارها در مسابقات نوجوانان شركت كردم و صاحب چند عنوان شدم كه براي شروع بد نبود. اما مسئلهاي كه پس از آن برايم گران تمام شد مشكلاتي بود كه هيئت كشتي وقت استان براي ما درست كردند. در سالي كه شرايط بدني فوقالعادهاي داشتم و از بختهاي تيم ملي جوانان به حساب ميآمدم روي باسكول وزنكشي انتخابي تيم ملي كه در سنندج در حال برگزاري بود من را پايين كشيدند. علت آن هم هيأت وقت بود كه به دليل اختلاف نظرهايي كه با آقاي آشناگر داشتند به شاگردانش اجازه كشتي را ندادند كه اين ظلم بزرگي بود.
-چه اشخاصي پشت اين قضيه بودند؟
*پس از چند سال بهتر است از كسي اسمي نبرم. به هر حال اميدوارم اين اشخاص همواره موفقيت استان را سرلوحه كار خود قرار دهند و منافع شخصي را با منافع عمومي ادغام نكنند.
- لطفا ادامه بده...
*سال بعد از آن با تمام سختيها و موانع در انتخابي تيم ملي جوانان سوم شدم و موفق شدم به اردوي تيم ملي جوانان راه پيدا كنم. آن زمان هدايت تيم ملي جوانان را مجيد خدايي برعهده داشت و با نظر ايشان در مسابقات جام قهرمانان كه بينالمللي بود و به ميزباني تركيه برگزار ميشد شركت كردم و پنجم شدم و خودم فكر ميكنم به عنوان اولين حضور برون مرزي نتيجهي خوبي بود.
بعد از آن مشكلات هيئت كشتي وقت باعث شد عليرغم ميل باطنيام به تيم كيش بپيوندم و براي اين تيم در مسابقات انتخابي شركت كنم. در آن رقابتها دوم شدم و بازهم به اردوي تيم ملي جوانان فراخوانده شدم.
در تمرينات تيم ملي خيلي خوب ظاهر شدم و تمام حريفان اردويي را شكست دادم. قرار بود بعد از آن اردو در مسابقات بينالمللي جام شاهد شركت كنيم. حقيقتا تمام عزم خود را جزم كرده بودم كه در آن بازيها قهرمان شوم و به لحاظ بدني در شرايط فوقالعادهاي قرار داشتم. البته تا زمان شروع بازيها يك وقفهي يك ماهه قرار داشت. اين شد كه به خرمآباد برگشتم تا بعد از تمرينات اختصاصي و استراحت به تهران برگردم و در رقابتهاي جام شاهد شركت كنم. ولي متأسفانه اتفاقي كه نبايد ميافتاد، رخ داد و در تمرينات خرمآباد از ناحيه رباط صليبي دچار مصدوميت شديدي شدم. البته آقاي آشناگر خيلي به من اصرار كرد كه در مسابقات شركت نكنم اما گوش نكردم و با آن وضعيت روي تشك رفتم كه همان مصدوميت باعث شكستم شد.
-پشيمان نيستي كه چرا حرف مربيات را گوش نكردي؟
*خيلي پشيمانم. من دچار غرور شدم. به تمامي كشتيگيران جوان توصيه ميكنم كه همواره نظر مربيان را سرلوحه كار خود قرار دهند چرا كه اين مربيان هستند كه سرد و گرم چشيدهاند و صلاح را بهتر ميدانند.
-هيئت كشتي از اينكه براي تيم كيش به ميدان رفتي سرزنشت نكرد؟
*نه، اين براي هيئت وقت مهم نبود. اما خوشبختانه در ادامه با انتخاباتي كه برگزار شد آقاي عزيزپور به عنوان رئيس جديد هيئت منصوب شد و همين موضوع زمينه تحولي جدي را در كشتي استان فراهم كرد. تحولي كه ماحصل آن را اين روزها با موفقيتهاي تيمهاي پايه استان ميبينيم.
-پس از آمدن آقاي عزيزپور، شاهد چه تغييراتي در عملكرد خودت بودی؟
*آمدن عزيزپور بسيار خوشيمن بود. ايشان به نوجوانان و جوانان خيلي اهميت ميدهند و همواره ميدانهايي را براي عرض اندام نوجوانان و جوانان خوشآتيه فراهم ميكنند. بعد از اين موضوع ديگر مانعي بر سر راه پيشرفت من وجود نداشت و تمريناتم را زير نظر آقاي آشناگر با انگيزه و جديت بيشتري ادامه دادم.
البته مدتي مصدوميتهاي كهنه گذشته به من اجازه نداد در مسابقات رسمي موفق شوم تا اينكه در رقابتهاي اميدهاي كشور كه تقريبا بيست روز پيش در تهران برگزار شد موفق شدم قهرمان ايران شوم و در پايان به عنوان فنيترين كشتيگير مسابقات انتخاب شوم. چون آقاي خادم شخصا در سالن حضور داشتند كار من را پسنديد و در پايان بازيها به اردوي تيم ملي بزرگسالان براي شركت در جامجهاني دعوت شدم. بعد از اين موضوع احساس عجيبي داشتم. اينكه قرار بود براي بازيهاي جامجهاني مبارزه كنم خيلي هيجانانگيز بود. اما در اين راه بايد از سد اميد جلالي بهار عبور ميكردم.آزادكار كرجي كه به همراه او و حسن رحيمي نفر اول 55كيلوگرم تيم ملي به اردو فراخوانده شديم.
-پس با توجه به اينكه در جامجهاني حضور داشتي، جلالي بهار رو كنار زدي؟
*دقيقا همينطوره، اولش كمي استرس داشتم و شانس خودم رو خيلي كم ميدونستم. چرا كه در بازيهاي گذشته يكي دو بار با اختلاف بهش باخته بودم. خوشبختانه غلامرضا محمدي در اردوي تيم ملي كنار من بود و خيلي به من روحيه داد. آقاي محمدي به من كمك كرد تا بتونم در تمرينات خودم باشد و همين طور هم شد.
در اردوي تيم ملي با اقتدار ظاهر شدم و جلاليبهار را در چند نوبت شكست دادم. تا اينكه اسمم رو به عنوان نفر دوم خواندند، آن لحظه برايم وصف نشدني است.رويايم به حقيقت مبدل شده بود و من خودم را در كنار بهترين كشتيگيران ايران و جهان ميديدم.
-از جو بازيهاي جامجهاني بگو
*من فقط در يك ميدان روي تشك رفتم و آن هم رقابت با كشتيگير بلغارستان بود.فارني حريف سرسختي براي من بود. ضمن اينكه بازهم با شانس بدي كه داشتم با عفونت ريه مواجه شدم و اينكارم را سخت ميكرد. البته با تمام اين احوال قصد داشتم در اولين حضورم به يادماندني ظاهر شوم و كار حريف را در همان وقتهاي معمول تمام كنم. انصافا خوب شروع كردم و با زيري كه گرفتم در وقت اول به پيروزي رسيدم. در وقت دوم بازهم خوب شروع كردم و از حريفم جلو افتادم كه به يكباره بدنم خالي كرد. فكر ميكنم علت آن همان عفونت ريه بود كه استقامتم را پايين آورده بود. متأسفانه در ادامه نتوانستم موفق شوم و كار را به حريف واگذار كردم.
-فكر نميكني اين شكست در ادامهي حضورت در تيم ملي تأثير منفي داشته باشد؟
*اين طبيعت كشتي است. به هر حال اولين تجربهي من بود و من نگران نيستم. مهم اين است كه نظر كادر فني را به خودم جلب كردم و ميتوانم در ادامه بازهم براي تيم ملي روي تشك بروم.
-بعد از بازيها چه ميكني؟
*در حال حاضر در اردوي تيم ملي حضور دارم. قرار است تيم ملي براي بازيهاي قهرماني آسيا آماده شود. اين مسابقات ارديبهشت ماه برگزار خواهد شد. البته 25 اسفندماه مسابقات قهرماني كشور را پيش رو داريم كه بايد نظر مربيان را در اين خصوص جويا شوم. دوست ندارم اينبارهم با يك تصميم غلط شانس بزرگي را ازدست بدهم.
-چه كساني بيشترين تأثير را در رشد كشتيات داشتهاند؟
*موفقيت در كشتي مانند يك رودخانه خروشان است و عوامل زيادي دست به دست هم ميدهند تا يك كشتيگير به آرزوهايش برسد. اما من نقش احمد آشناگر را در رسيدنم به دوبنده تيم ملي بسيار موثر ميدانم. ايشان بعد از مرگ پدرم به جد پيگير مشكلات من بود و واقعا من آقاي آشناگر را مانند پدرم دوست دارم. غلامرضا محمدي شخص ديگري بود كه باعث شد من در اردوي تيم ملي خودم باشم و اسير احساسات نشوم و عبداله عزيزپور كه مانند يك ليدر كشتيگيران لرستاني را حمايت ميكنند.
-سقف آرزوهاي ورزشيات كجاست؟
*قهرماني در المپيك بزرگترين موفقيت براي يك كشتيگير است.
-چقدر اين توانايي را در خودت ميبيني كه قهرمان المپيك شويد؟
*به نظر من بايد به اين موضوع با ديد منطقي نگاه كنيم. هيچگاه نميتوان ره صد ساله را يك شبه طي كرد. در حال حاضر فكر و ذكرم مسابقات قهرماني آسياست چرا كه اين تورنمت ميتواند تجربهي گرانبهايي براي ميدانهاي ديگر باشد. پس از آن مسابقات جهاني، المپيك آسيايي و بعد المپيك جهاني كه بايد اين پلهها را به مرور طي كرد. البته من تمام تلاشم را ميكنم و سعي ميكنم با استفاده از نظرات پيشكسوتان جلو بروم.
-الگوي تو در كشتي كيست؟
*غلامرضا محمدي، الگوي من است. به نظر من محمدي بهترين سبك وزن تاريخ ايران است و اگر در طول سالهاي قهرماني با بدشانسي مواجه نميشد كلكسيون مدالهايش كامل بود.
-خانوادهات را چقدر در موفقيتهايت سهيم ميداني؟
*نقش كليدي داشتند. به خصوص مادرم، پدربزرگ و مادربزرگم كه پس از مرگ پدرم براي من زحمات زيادي كشيدند. البته من دست رضا برادر بزرگترم را ميبوسم كه به عنوان يك بزرگتر خيلي ياريام كرد.
-در پايان اگه صحبت خاصي باقي مانده...
*در پايان به جا ميدونم تشكر وپژهاي از مصطفي كردعليوند قهرمان84كيلوگرم استان وكشور داشته باشم كه همواره در تمرينات با من بوده و به من انگيزه مي دهد و از تمامي مربياني كه برايم زحمت كشيدند، مراد نيازي، عسگر موسوي و آقاي شفافي و همچنين فرهاد نيكوخصال مديركل اداره ورزش و جوانان استان كه چند بار با حضور در تمرينات به من روحيه دادند صميمانه قدرداني ميكنم.
................................
گفتگو: وحيد كاظمي ذهابي
نظر شما