با برگزاري انتخابات رياست جمهوري نحوه موضعگيري كشورهاي خارجي و نحوه مقابله ما با اين سياستها از جمله دغدغههاي جامعه براي روزهاي آينده است كه از منظركارشناسان ارشد روابط بينالملل اين موضوع طي مصاحبه هايي مورد بررسي قرار گرفته است .
در اين رابطه دكتر مجيد صفا تاج در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاري مهر اظهار داشتند :
آرايش سياسي دستگاه سياست خارجي كشورهاي غربي واز همه مهمتر آمريكا و رژيم صهيونيستي پس از پيروزي آقاي احمدي نژاد تا حدودي مشخص شده مبني بر اينكه با روي كارآمدن يك دولت محافظه كار و دشمن اسرائيل قطعا اميدهاي دستيابي به فرايند صلح خاورميانه بعيد به نظر مي رسد .
طبيعي است كه با هرگونه تغيير و تحولي در جمهوري اسلامي ايران، غربيها بويژه آمريكا موضعگيريهاي خاص خود را بكنند . هر چند كه اين مواضع ريشه در بنيادهاي فكري و حتي گرايشهاي ديني محافظه كارانه آنها دارد ، بخصوص در آمريكا كه مسيحيان صهيونيست حاكم هستند .
موضعگيري آمريكاييها در خصوص هر گونه تحول در ايران تقريبا به صورت سنت درآمده ، صرفنظر از اينكه جرياني به نام محافظه كار در ايران سر كار بيايد و يا جرياني به نام اصلاح طلب . مهم اين است كه انتخاباتي كه انجام شد برآمده از نظر آحاد ملت بوده و رييس جمهوري كه منتخب شده برخواسته از اراده مردم است . آنچه كه گفته مي شود سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران دچار تنش خواهد شد ، چنين چيزي نخواهد بود .
اصولا سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از همان ابتداي انقلاب كه حضرت امام خميني (ره) حضور داشتند وتا زمان حال كه مقام معظم رهبري هستند ، بر اساس سه اصل "عزت" "حكمت" "مصلحت" بنيانگذاري شده و در دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي و حتي پيش از آن نيز مطرح شده و هم اكنون هم اين اصول به عنوان اصول خدشه ناپذير مبناي دستگاه سياست خارجي ايران بايد باشد .
به عنوان نمونه ما هيچگونه تغيير و تحول اساسي در خصوص رژيم صهيونيستي نداشتيم يعني همواره سياست خارجي ما در خصوص رژيم صهيونيستي حمايت از آرمان فلسطين بوده و در دولت آينده نيز اين اصول مبناي كار بايد قرار مي گيرد . مضافا اينكه هر گاه بر اساس اين سه اصل و با استفاده و استناد از منطق و خرد و با توجه به مصالح و منافع ملي سياست خارجي خود را تبيين كرديم ، موفق تر بوديم .
دكتر صفا تاج همچنين در خصوص سياستهاي منطقه اي و بين المللي دردولت آينده اضافه كرد: اولويتهاي سياست خارجي ما در شرايط كنوني حل و فصل بحران فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ، مسئله طرح صلح خاورميانه ، ايجاد روابط همگرايانه مستحكم با كشورهاي عرب منطقه و كشورهاي اسلامي پاكستان ، تركيه و آسياي ميانه مي باشد .
كشور ما به لحاظ برخورداري از امنيت پايدار و مردمي و به دليل برخورداري از موقعيت ژئوپوليتيكي ، بزرگترين كريدور ارتباطي را در منطقه خليج دارد و مي تواند حلقه وصلي بين آسياي ميانه ، اروپا و خليج فارس و شبه قاره هند گردد . جمهوري اسلامي بر اساس سياستهاي همگرايانه بايد موقعيت ويژه خود را برجسته تر بكند تا از اين طريق بتواند به عنوان يك كشور تاثير گذار در حوزه خاورميانه و جهان مطرح بشود .
همانطور كه از ابتداي انقلاب به دنبال اجراي سياست همگرايي بوده ايم ، اين رويه بايد دنبال شود . هر چند در اين مسير ما شاهديم كه آمريكا و رژيم صهيونيستي و ساير كشورهاي معارض و معاند تبليغات سوئي بر عليه ج.ا.ايران انجام مي دهند تا واگرايي ايجاد كنند ، اما ما با تاكيد بر سياست امنيت دسته جمعي در منطقه با سياست تك قطبي كه آمريكا محور آن قرار گرفته ، مي توان مقابله كرد .
به گزارش خبرگزاري مهر دكتر صفا تاج در پاسخ به اين سوال كه " اگر جمهوري اسلامي ايران بر خلاف اظهار نظرهاي كلان گذشته بصورت شفاف و صريح برنامه هاي خود را پيرامون مسئله اسرائيل و فلسطين مطرح كند و خواسته هاي خود را در قالب امتيازگيري و امتيازدهي پي گيري نمايد آيا اين نوع سياست منافع ملي را بهتر تامين نخواهد كرد ؟" اظهار داشت :
مسئله اي كه مطرح كرديد معلول موجوديت رژيم صهيونيستي است . رژيم صهيونيستي با توجه به پيشينه تاريخي كه سرزمين فلسطين دارد و آنچه كه در يكصد سال گذشته در تاريخ اين سرزمين شاهد آن بوديم ، صهيونيستها با غصب سرزمين فلسطين يك نطفه استعماري در اين منطقه كاشتند . بنابراين تشكيل رژيم صهيونيستي از اصل و اساس مغاير با وجود و حضور يك كشور قانوني است .
رژيم صهيونيستي فاقد ويژگيهايي است كه سازمان ملل متحد براي عضويت كشورها در اين سازمان مشخص كرده بود . يعني نه يك ملت مشخصي داشت و جمعيت متشكله آن از نقاط مختلف جهان آمده بودند . از نظر زبان ، فرهنگ و مرز جغرافيايي نيز به همين منوال بود و از همه مهمتر اينكه اين سرزمين از طريق اشغالگري غصب شد .
بنابراين هنگامي كه بحث در خصوص طرح صلح خاورميانه مي شود ، همواره ما چون در قانون اساسي خودمان حمايت از حقوق از دست رفته ديگر ملتها را داريم ، بديهي است كه درباره اين طرح كمي با حساسيت خاص تامل كنيم . مگر اينكه خود ملت فلسطين بطور كامل پذيراي طرح صلح فلسطين باشند .
وقتي كه مي گوييم ملت فلسطين يعني هم آنهايي كه در سرزمينهاي اشغالي 1948 هستند كه الان بعنوان اعراب اسرائيل معروف هستند و چه آنهايي كه در سرزمينهاي اشغالي 1967 هستند و هم فلسطينيهايي كه خارج از سرزمين فلسطين قرار دارند . اينها اگر در مجموع تصميم بگيرند كه سرزمينشان را واگذار بكنند و دولتي را در كنار دولت صهيونيستي تشكيل بدهند طبيعي است كه در اين حالت شرايط فرق مي كند و سياست خارجي ما منوط مي شود به سياستهاي رفتاري فلسطينيان در قبال سرنوشت خودشان .
ما در سياست خارجي مان بر اساس يكسري اصول ارزشي كه داريم با وجود هرگونه اشغالگري و تجاوز در منطقه و عرصه بين المللي مخالف هستيم و اشغال فلسطين مغاير با منشور سازمان ملل متحد است . اقدامات رژيم صهيونيستي بطور كامل در تقابل و مغاير با قطعنامه هاي سازمان ملل متحد است و بر اساس ديدگاه هاي ارزشي خود با سياستهاي توسعه طلبانه و نژاد پرستانه رژيم صهيونيستي بايد مقابله كنيم . اما در مورد حوزه داخلي فلسطين سياست خارجي ما بايد براساس خواست و اراده ملت مسلمان فلسطين بايد باشد .
بر همين اساس طرح صلح خاورميانه طرحي است منبعث از اراده و خواست آمريكايي ها بويژه صهيونيستهاي عضو شوراي روابط خارجي آمريكا كه عمدتا هدف از ارائه صلح خاورميانه را ايجاد زمينه امنيت و ثبات و اقتدار براي دولت اسراييل دنبال مي كنند نه اينكه بخواهند حقي را كه از فلسطينيها ضايع شده به آن برگردانند .
بر همين اساس طرح صلح خاورميانه به تعبير سياستمداران يك صلح مسلح است صلحي كه رژيم صهيونيستي هر لحظه اراده كند مي تواند سرزمينهاي برگشت داده شده به فلسطينيان را دوباره پس بگيرد . كما اينكه ما شاهد اين چنين تجاوزاتي در يكي دو سال گذشته بوديم .اگر قرار است كه يك صلح فراگير ، جامع و پايدار برقرار شود بايد همه طرفهاي درگير ملزم به رعايت منشورهاي سازمان ملل باشد و تا عملي شدن اين الزامات سياست خارجي ما بايد تلاش خود را در اين زمينه معطوف كنند .
به گزارش خبرگزاري مهرآقاي صفا تاج در مورد اولويتهاي كاري سياست خارجي كشورمان در مورد مسائل هسته اي با توجه به پيش زمينه هاي قبلي مذاكراتي كه ج. ا.ايران با اروپا داشته اظهار داشتند : ما در دوران آقاي خاتمي با صبر و متانت و با اتخاذ سياست اعتمادسازي روند خوبي را در پيش گرفتيم و بايد اين سياستها را دنبال كنيم . اگر اروپاييها و آمريكاييها در يك سياست همسو خواستار قطع كامل برنامه هاي هسته اي ايران باشند ، اين سياست با توجه به تحريمهايي كه در گذشته بر عليه ما در دوران جنگ اعمال شد و اين تحريمها جواب ندادند ، لذا ادامه اين سياستها روندي نامعقول مي باشد .
بهترين راهكار براي مقابله با سياستهاي همسوگرايانه اروپا و آمريكا اين است كه ما با يك ديپلماسي فعال تحركات آنها را خنثي كنيم . سوابق سياست خارجي ما نيز نشان داده ، هرگاه ما از يك ديپلماسي غير فعال و پويا و خجولانه برخوردار بوديم متاسفانه غربي ها امتيازهاي زيادي از ما گرفته اند و هرگاه كه با پشتوانه ملت ، يك سياست پويا را در صحنه ديپلماتيك جهان به منصه ظهور گذاشتيم غربي ها هم كوتاه آمده اند . نمونه عيني اين موضوع همان سياستي است كه ما در مباحث فعاليت هسته اي با آژانس انرژي اتمي و كشورهاي اروپايي اتخاذ كرديم و غربي ها نتوانستند از ما در مورد توقف كامل انرژي صلح آميز هسته اي امتيازي بگيرند .
به گزارش خبرگزاري مهر ، آقاي دكتر جلال سعادتيان كارشناس مسائل استراتژيك و استاد دانشگاه يكي ديگر از صاحبنظراني بودند كه نظر ايشان را پيرامون اولويتهاي سياست خارجي ج. ا. ايران در دولت آينده جويا شديم .
ايشان در پاسخ به اين سوال گفتند : بر اساس منويات سياست خارجي برقراري صلح و ثبات و امنيت پايدار از اهم امور است . يعني در هر جا كه عوامل تنش آفرين و تنش زا است آنها را بتوانيم مرتفع كنيم .
بحثي كه ما در سياست خارجي داريم مسئله انرژي هسته اي و همچنين بحث حمايتهايي است كه ما از نهضتهاي آزاديخواهانه ملت فلسطين داريم و بخصوص اختلافاتي كه با ايالات متحده بر سر تعريف منافع آنها در خاورميانه بزرگ داريم اينها مسائلي است كه چالشهاي زيادي را در پيش روي ايران قرار مي دهد و همه آنها در چارچوب يك اعتماد متقابل قابل حل شدن است . اين اعتماد قائدتا متوجه شخص رييس جمهور و هيئت دولت او و رفتاري است كه نظام ج . ا . ايران از خودش نشان مي دهد ، مي تواند عوامل ايجاد اعتمادسازي باشد . قاطبه اينها در چارچوب تعريف منافع ملي مي تواند معنا پيدا كند .
دكتر سعادتيان در پاسخ به اين سوال كه اگر سه كشور اروپايي و آمريكا در يك سياست همسو خواستار قطع كامل برنامه هاي هسته اي ايران شدند ، بهترين راهكار مقابله با اين بحران چه خواهد بود ، اظهار داشتند :
در اين رابطه چند سناريو در ذهنيت متصور است . يكي اينكه ايران اعتنايي به آن فشارها نكند و بدون توجه به جهان خارج بخواهد به راه خودش ادامه بدهد . در اين وضعيت كار ما به شوراي امنيت ارجاع مي شود و از طريق اجماعي كه بين كشورهاي غربي و ايالات متحده ايجاد مي شود و فشارها را بر ايران افزون مي كند . دوم اينكه ما به طور كلي از منافع كشور بگذريم و تسليم سياستهاي خارجي بشويم و سوم اينكه يكنوع اعتمادسازي بين طرفين برقرار شود و ما بتوانيم بخشي از فعاليتهاي صلح آميزهسته اي خودمان را ادامه بدهيم كه لازمه اين امر يعني راه سوم برقراري يك نوع ديالوگ و اعتماد متقابل بين ما و طرفهاي درگير ماجراست كه شامل امريكا و اروپاست . بهترين گزينه راه سوم است كه بايد در دستور كار دولت آينده قرار گيرد .
به گزارش خبرگزاري مهر ، سوال ديگري كه در مصاحبه با دكتر سعادتيان مطرح شد اين بود كه ما طبق قانون اساسي داراي يكسري ادبيات همانند حمايت از حقوق مظلومان و مستضعفين هستيم و يا در سياست خارجي داراي اصولي هستيم تا چه حد اين ادبيات بطور واقع گرايانه در آينده قابل طرح شدن و اجرا است ؟
واقع گرايي مي گويد كه ما محدوديتهاي بسيار زيادي براي اعمال اين سه اصل عزت ، حكمت و مصلحت در سياست خارجي داريم . بحث عزت را قاعدتا كسي نمي تواند بفروشد . اگر عزت ملي در نظر گرفته نشود مي تواند عوامل بسيار سو براي ما داشته باشد . يعني هر نوع سازش بدون دريافت امتياز مي تواند عزت ملي ما را خدشه دار بكند و حتي اگر تحت عنوان مصلحت هم بتواند در نظر گرفته شود مي تواند به خدشه دار شدن عزت ملي منتهي شود . اگر راه حل وسط يعني تعامل با دنيا دنبال شود بطور طبيعي هم اين سه اصل در نظر گرفته مي شود و هم اينكه خودمان را در معرض خطر درگيري و تنش قرار نداده ايم.
سوال مطرح شده ديگر با دكتر جلاليان اين بود كه با توجه به اينكه اولويت در حوزه سياست خارجي ما با كشورهاي مسلمان و همسايه است در درون سازمان كنفرانس اسلامي شاهد يك سياست واگرايانه بر سر مسائلي چون فلسطين هستيم ، بهترين راهكار ممكن براي مرتفع كردن اين واگرايي چيست ؟
ما بايد واقعيتي را در نظر بگيريم و آن نقش آمريكا در مقطع فعلي جهاني و اثري است كه اين كشور بر سياست خارجي كشورها دارد . طبيعي است كه هرگونه ناديده گرفتن آمريكا در معادلات موجب مي شود كه آمريكا بسياري از كشورها را بر عليه ما تحريك كند و همه اين تحركها مي تواند اثرات زيانبار خاص خود را داشته باشد در حالي كه اگر روابط همه جانبه با همه كشورهاي دنيا از جمله با ايالات متحده برقرار باشد مي توان يك توازن و تعادلي در روابط ايجاد كرد كه قاعدتا همه اين موضوعاتي كه مطرح كرديد از جمله بحث جزاير سه گانه در ان چارچوب قابل حل هستند .
در همين رابطه نظر آقاي صباح زنگنه نماينده سابق ايران در كنفرانس اسلامي و كارشناس مسايل خاورميانه را در مورد خط و مشي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دولت آينده پيرامون مسائل خاورميانه ، طي مصاحبه كوتاه جويا شديم كه ايشان در پاسخ اظهار داشتند :
بر اساس خط و مشي كه جمهوري اسلامي ايران در سياستهاي خود دارد ، احقاق حقوق فلسطينيان از اولويتهاي سياست خارجي ما بوده و بايد ادامه داشته باشد . بر اساس اصل مصلحت ما در صورتي مي توانيم طرح صلح فلسطين را بپذيرم كه خود مردم فلسطين وضعيت موجود را بپذيرند و طرح صلح فلسطين را با شرايط اعلام شده پذيرا باشند .
نظر شما