به گزارش خبرگزاری مهر، شايد بتوان گفت که در مجامع دانشگاهي، حوزوي و ساير مجامع انديشهاي، اراده تحول در علم که پشتوانه ساير تحولات است، به ارادهاي غالب و خواستي همگاني تبديل شده است. آنچه که چنين بستري را فراهم آورده، چالشي است که انقلاب اسلامي بعد از گذشت سه دهه، با علم و نهادهاي غربي داشته و دارد. از دل اين چالش و مواجههها نيز، شک و ترديدها و نقدهايي جدي نسبت به تناسب علم و ساختارهاي غربي با غايت انقلاب اسلامي و فرهنگ ايراني-اسلامي، متولد شده و در حال رشد است.
اگرچه بصيرتي که نسبت به ماهيت انقلاب اسلامي و مدرنيته ايجاد شده است و نيز بروز و ظهور نواقص و سستي پنهان بنيان مدرنيته، در جوامع غربي، در سالهاي اخير، به فهم ضرورت «تحول علوم انساني» کمک کرده است، اما برخي موانع جدي، موجب شده که اين حرکت، آنچنان که بايد پيش نرود.
از جمله اين موانع ميتوان به نظام آموزشي دانشگاهي و حتي حوزوي و سرفصلهاي دروس اشاره کرد. تخصصگرايي افراطي در رشتههاي مختلف موجب ميشود که بسياري از اهالي علم و انديشه بدون نياز به فهمِ مباني و فلسفهي هر علم، گمان کنند که ميتوانند در آن علم صاحب نظر بشوند و اين در حالي است که همين علم، فرزند مادري بنام فلسفه در غرب است؛ ما اراده تحولِ در ظاهر ميکنيم بي آنکه دغدغه رجوع به باطن داشته باشيم. جالب است که در مقابل، بسياري از دانشجوياني که فلسفه ميخوانند نيز چون کاملاً بريده از مسائل و بيتوجه به نسبت اين تفکر با علم و تمدن غربي، فلسفه ميخوانند، کاري از پيش نميبرند! نکته خيلي عجيب آنکه بسياري از دغدغهمندان علوم انساني، اطلاعاتي بسيار اجمالي از «فرهنگ» و «تاريخ» اين مرز و بوم دارند! چند نفر از صاحبنظران علوم انساني از تفکر دينياي که سالها نه در فلسفه که در ادبيات و هنر ما جريان و سيلان داشته باخبرند؟ چگونه ميخواهيم بدون فهم درست وضعيت کنونيمان که وابسته به فهم درست «غرب»، «اسلام»، «ايران» و «انقلاب اسلامي» است، ادعاي تحول در علم داشته باشيم؟ روايت تاريخ هنر و انديشه در موارد مذکور، از موضع و منظري فکري، شايد گامي باشد براي رفع موانعي که به آن اشاره شد.
مؤسسه روزگار نو، براي اينچنين کارهاي فرهنگي تلاش ميکند با گردهمآوري اساتيد سرشناس در هر حوزه در راستاي دغدغه اساسي مذکور گامي هرچند کوچک ـ به نسبت راهي که در پيشِرو داريم ـ بردارد.
بعد از برگزاري ترم زمستان، در ترم بهار 92 شاهد برگزاري درسگفتارهايي بيشتر و جديتر هستيم.
در اين ترم دکتر مختار عليزاده از اساتيد پيشکسوت حکمتِ هنر به واکاوي تمايزهاي «حکمت» و «فلسفه» ميپردازد. دکتر محمدعلي رجبي با بيش از 30 سال تجربه نقاشي و نگارگري و پژوهش و تدريس، سعي ميکند تا از منظري حکمي و انديشهاي سير تحولات نقاشي در ايران را در مواجهه با هنر غربي به تصوير بکشد.
دکتر ايرج نعيمايي نيز همين روايت را درباره موسيقي در ايران خواهد داشت. يوسفعلي ميرشکاک که چندي است در مجامع هنري و انديشهاي حضوري دوباره پيدا کرده است، دغدغهي روايتي متفاوت از تاريخ ادبيات ايران را دارد که با ناگاهي تأويلي، روايتي از نسبت دين و ادبيات در ايران داشته باشد که تاکنون بهواسطه حضور پررنگ روشنفکران در اين عرصه، پوشيده مانده است!
دکتر محمدحسين رجبي که اکثراً با بيان شيواي او در برنامه هنگام درنگ آشنا هستند، به ماجراي تاريخ اسلام از سقيفه تا غيبت ميپردازد. دکتر احمد رهدار با بحثي جديد و البته سنگين به دليل کمبود منابع، در تلاش است تا تاريخ فقه سياسي را از تاريخ اسلام و تاريخ فقه، استنباط کند. دکتر علي مرادخاني که بيشتر دانشجويان فلسفه و تاريخ با کتاب «هگل و فلسفه مدرن» او آشنا هستند، تلاش خواهد کرد تا مباني فلسفي آنچه را که چندي است بر زبان سياستمداران آمده است، يعني پايان تاريخ، روشن نمايد.
تاريخ فلسفه غرب را با مسئله چگونگي پيدايش متافيزيک در يونان، از زبان شيرين دکتر مهدي بنايي ميتوان شنيد. دکتر مهدي معينزاده نيز به تبيين فلسفهي علوم انساني خواهد پرداخت. عليرضا شفاه نيز با مسئله زمينههاي فرهنگي و اجتماعي فلسفهي علم ـ که کمتر در ايران مورد توجه قرار گرفته است ـ فلسفه علم متأخر را خواهد گفت. سيد مهدي ناظمي نيز که پاياننامه ارشد و دکتراي خود را با دغدغه فلسفه سينما گذرانده است، پس از تبيين تعامل فلسفه و فيلم در ترم زمستان 91 به پديدارشناسي سينما در بهار 92 خواهد پرداخت و بالاخره حجتالاسلام محمد شاهنوش تلاش خواهد کرد که کار سنگين و دشوار روايت تاريخ علم اصول را اندکي پيش ببرد.
علاقه مندان براي مطالعه توضيحات تفصيلي درباره درسگفتارها و آشنايي بيشتر با اساتيد و ثبتنام در ترم بهار 92 و نيز مشاهده خلاصه کلاسهاي ترم زمستان 91 ميتوانيد به سايت Roozegareno.net مراجعه نماييد.
نظر شما