افراد مختلف و صاحب نظران گوناگون، از شادي و شاد زيستن برداشت ها و تعاريف مختلف دارند. مثلاً ارسطو مي گويد: "مردم عادي، لذت را شادي فرض مي كنند، افراد موفق عملكرد خوب را برابر با شادي مي شمارند و دانشمندان زندگي متفكرانه و جستجوگرانه را معادل شادي مي دانند".
جان لاك معتقد است كه شادي بستگي به تعداد لذات زندگي دارد. همچنين "مك گيل" دانشمند معاصر، شادي را به لذت هاي تمايلات ارضا شده مربوط دانسته است. برتراندراسل مي گويد: رغبت، همگاني ترين نشانه شاد زيستن است.
برخي از مردم هم خنديدن دايمي و بگو مگو نداشتن در زندگي را شادي مي دانند.ولي مي توان تعريف كامل تري از شادي ارايه داد.
شادي، عبارت است از احساس خوشبختي پايدار در زندگي شخصي، مفيد بودن براي خود و تحقق آرزو و رفع نيازهاي عمومي. يعني انساني شاد است كه از زنده بودن خود احساس خوشبختي و رضايت كند و ديگران از زندگي او سود ببرند.
آرزوها و نيازهاي فرديش نيز تا حدود نسبتا زيادي محقق شده باشند و خوشبختي و شادماني اش مستدام باشد نه مقطعي و موقتي. به نظر مي رسد كه اين تعريف خيلي ايده آل است اما ازتوانايي انسان اين امر خارج نيست.
اصول شاد زيستن
- اعتراف به ارزش هاي خود
- قدرداني كردن از خوبي ديگران
- ورزش و پرورش جسم
- لذت بردن از مواهب الهي
- داشتن انتظار شادي از خود و ديگران
- تصميم گيري به اين كه از زندگي چه مي خواهيم وآنگاه بر اساس آن خواسته ها اقداماتي انجام بدهيم.
آيا هيچ وقت فكر كرده ا يم كه وقتي احساس خوبي داريم، ديگران هم بهتر از هميشه به نظر مي رسند. يقين بدانيم كه جهان بازتابي از خود ماست.
منشا تمام افكار و حركات ما، چگونه ديدن خويشتن است. تجربيات، مو فقيت ها، شكست ها، افكاري كه درباره خود داريم و واكنش هاي ديگران نسبت به ما، همه وهمه شكل دهنده تصويري هستند كه از خودمان در ذهن داريم.
بنابراين تصوير ذهني ماست كه تعيين مي كند كه زندگي را تا چه اندازه دوست داريم و دقيقا چه اندازه درزندگي موفق خواهيم بود.
ما هميشه همان چيزي را جذب مي كنيم كه انتظارش را داريم. جهان همواره با ما به همان گونه اي بر خورد مي كند، كه ما خود را لايق آن مي دانيم. همه ما بر اساس تصوير ذهني خود از شاد زيستن، كيفيت زندگي خويش را تعيين مي كنيم.
تصوير ذهني انسان از خويشتن، درست مانند ترموستات عمل مي كند و رفتارهاي او در دامنه محدود اين تصوير رقم مي خورد. اين موضوع جداي از غرور و خودخواهي است، كه "بيماري" تلقي مي شود. اين سخن ما به معني خود دوستداري سالم است كه ما را قادر مي سازد تا به خواسته هاي خويش و ديگران احترام بگذاريم . بدين معنا كه از تعريف موفقيت ها، خود را نمي بازيم و از ضعف و كا ستي ها بدحال نمي شو يم، بلكه براي رفع آنها تلاش مي كنيم. اين بدان معناست كه خالصانه قدر ارزش هاي خود را بدانيم و بدون اين كه تظاهر نماييم و يا با تعاريف ديگران تغيير كنيم.
بايد بدانيم ديگران با ما همان رفتاري را دارند كه ما خود با خويش داريم. كساني كه با آنها ارتباط برقرارمي كنيم به سرعت تشخيص مي دهند كه آيا ما براي خود احترام قايل هستيم يا نه؟ اگرما با خود بر اساس احترام رفتار كنيم آنها نيز اين روش را در پيش مي گيرند.
پس سعي كنيم خودمان را سزاوار احترام بدانيم .همان گونه كه احساس غم خود را با اشك نمايان مي كنيم، احساس شادي خود را با خنده و گشاده رويي نشان بدهيم . قبول كنيم "افسرده دل، افسرده كند انجمني را".
خود را باور كنيم كه، ظرفيت عشق ورزيدن و احترام را داريم. اگر تصوير ذهني ما ازخويشتن يك تصوير ناسالم باشد شادي ها را پس مي زند. هر فكري كه از ذهن ما مي گذرد در يك چشم برهم زدن بر تركيبات شيميايي بدن ما تاثير مي گذارد. اگر مثبت باشد شادمان مي كند و اگر منفي باشد غمگين.
تغيير الگوي رفتاري خود
قدم اول شاد زيستن، تغيير الگوي رفتاريمان است. هرچند به آساني ميسر نمي شود، اما هميشه امكان پذير نيست درهر مرحله اي از زندگي كه باشيم، مي توانيم به آنچه كه مي خواهيم دست پيدا كنيم. "خواستن توانستن است" ما هرگز اسير الگوهاي رفتاري خود نيستيم، پس بايد سعي كنيم هميشه راجع به خود و وضعيت خود به طور مثبت فكر كنيم.
زندگي در حال
تمام دارايي ما، اين لحظه ها هستند. ميزان آرامش ذهن و كارايي فردي ما، بر اساس ميزان توانايي ما براي زيستن در لحظه حال مشخص مي شود، صرف نظر از آنچه ديروز رخ داده و آنچه فردا ممكن است اتفاق بيفتد حال موقعيتي است كه ما در آن ايستاده ايم.
يكي ديگر از كليدهاي شادي و خرسندي، تمركز بر لحظه حال است. زيستن در زمان حال به معني تعميم آگاهي انسان براي دلپذير ساختن لحظه جاري به جاي دور انداختن آن است.
خنديدن
وقتي كه مي خنديم همه چيز به نفع جسم و ذهن ما پيش مي رود خنده درد را تسكين مي دهد. هنر شاد بودن مستلزم توانايي خنديدن به مشكلات در كوتاه ترين زمان ممكن پس از وقوع آنهاست. كسي كه زودتر به مشكلات مي خندد سريع تر نااميدي را از خود دور مي كند و بهتر از داروي خنده بهره مي گيرد. خنده جسم را سالم تر و عمر را طولاني تر مي كند.
نظر شما