خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: اکبر زنجانپور چهره شناخته شده بازیگری و کارگردانی تئاتر که قصد دارد پاییز سال جاری نمایشنامه "دایی وانیا" اثر آنتوان چخوف را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببرد، در بخش دیگری از گفتگوی خود در خبرگزاری مهر در خصوص تأثیرگذاری تدریس دانشگاهی در وضعیت دانشجویان تئاتری و تئاتر ایران و همچنین نوع نگاه موجود در تئاتر ایران به بازیگری و آثار آنتوان چخوف صحبت کرد.
*برخی از مشکلات ما به سادهانگار بار آوردن دانشجویان ما بر میگردد. وقتی به دانشجویان آموزش داده نمیشود که باید به مخاطب چه چیزی را منتقل کنند و اندیشه شان باید از کجا شکل بگیرد، وقتی دانشجویان تئاتری اطلاعات خوبی از بازیگری و کارگردانی ندارند و روی صحنه اتودهای ساده دانشگاهی خود را نشان میدهند، مخاطب دفع میشود. بخشی از مشکلات ما به اساتید و نحوه آموزش دانشجویان تئاتری بر میگردد.
- اگر کسی که درس میدهد بداند چه کار خطیری انجام میدهد و به حرفهاش نگاه جدی داشته باشد، تلاش میکند تا بتواند شبیه تئاتر فکر کند. دانش آموزانی بودهاند که بعد از امتحان تجدیدی شهریورماه بلافاصله در دانشگاه هم قبول شدهاند و در دانشگاه برخی که تصادفی تئاتر را آموزش میدهند به جای معرفی درست تئاتر به این قبیل جوانان ذهنیت نامناسب به آنها دادهاند.
دانشجویانی را دیدم که وقتی وارد دانشگاه شدند چیزی بلد نبودند و وقتی از دانشگاه هم فارغ التحصیل شدند باز هم چیزی بلد نبودند اما یک ماه بعد مدعی میشدند که بهرام بیضایی نمایشنامه نویس خوبی نیست و یا کارهای زندهیاد حمید سمندریان کهنه شدهاند. این نوع نگاه متأسفانه توسط برخی از همین افرادی که تصادفا به آموزش تئاتر مشغول شدهاند به این دانشجویان منتقل شده است زیرا آنها به جای آموزش تئاتر به فکر آموزش غیبت کردن هنری به دانشجو بودند.
این روند باعث میشود که این دسته از دانشجویان و جوانان علاقهمند نابود شوند. البته من شخصا دست اساتید واقعی تئاتر را که در دانشگاهها تدریس میکنند میبوسم و از آنها تقدیر میکنم زیرا جایگاه این اساتید همواره قابل احترام و ارزش است.
هیچ کس در هنر تئاتر ایران در جای خود نیست. در سینما با وجود اشکالاتی که وجود دارد کمی نگاه حرفهایتر است. متأسفانه باید گفت که خیلی از تمرینات تئاتری ما شبیه به یک خاله بازی است تا خلق یک اثر هنری.
* این روند باعث میشود که برخی از هنرمندان شاخص و با سابقه کنار بکشند و کار نکنند یا اگر بخواهند کار کنند به سختی این اتفاق میافتد.
- البته جوانانی هم وجود دارند که کار بلد هستند اما به همین جوانان امکانات کار داده نمیشود. اما به جوانانی که تنها کارهای عجیب و غریب میکنند و بالا و پایین میپرند امکانات داده میشود. در حالیکه تئاتر خلق یک شخصیت جدید است و با سیرک فرق دارد. یک سیرکباز به دلیل حرکات معیرالعقولی که میکند قابل تحسین است اما شخصیتی را خلق نمیکند. اما در تئاتر بازیگر یک شخصیت خلق میکند و به همین دلیل به یک بازیگر تئاتر هنرمند اتلاق میشود اما به یک سیرکباز هنرمند گفته نمیشود.
خیلی خوب است که کارهای عجیب و غریب هم انجام شود ولی بهتر است در یک سیرک این کارها نمایش داده شوند. اما در تئاتر باید کارهایی اجرا شوند که مخاطب به یک تفکر و شناخت جدید از زندگی برسند. البته این شناخت را کارگردان و بازیگر به مخاطب نمیدهد بلکه وقتی کارگردان و بازیگر با تمام توان روی صحنه بیاید و مخاطب نیز با تمام توان و تفکر خود بیاید این اتفاق و شناخت روی صحنه برای مخاطب و عوامل نمایش رخ میدهد.
* اگر مایل باشید درباره آنتوان چخوف صحبتی داشته باشیم که قرار است امسال نمایش "دایی وانیا" از او را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببرید. نمایشنامههای چخوف همیشه مورد توجه هنرمند تئاتر ایران بوده ولی برخی از هنرمندان خیلی نگاه ساده انگارانهای به این نمایشنامه نویس و آثارش را دارند. به عنوان مثال گروههایی هستند که ظرف مدت یک ماه تمرین گمان میکنند که توانستهاند نمایشنامه و شخصیتهای چخوف را شناخته و اجرا کنند.
- اصلا چخوف سهل الوصول نیست. ما قصد داریم حدود سه ماه برای اجرای نمایش "دایی وانیا" در آذرماه تمرین کنیم. چخوف میگوید گروه اجرا کننده باید چیزی را بگوید که من نگفتهام یعنی فاصله بین دو خط را نشان دهد. اصولا در زندگی فاصلهای بین واقعیت و حقیقت حرفی که میزنیم نهفته است. شاید وقتی حال من را میپرسید پاسخم خوب است باشد ولی شاید اصلا حال خوبی نداشته باشم.
مثالی دیگر میزنم. من که هستم؟ وقتی به عکسهای کودکی خود نگاه میکنم متوجه میشوم که با من فرق میکند. وقتی به عکسهای جوانی خود نگاه میکنم باز هم متوجه میشوم که متفاوت با من هستند. در عکسهای 40 سالگی خود هم شاهد این تفاوت هستم و به همین خاطر این سؤال برایم مطرح میشود که من که هستم؟ شما هم به عنوان مخاطبان عکسهای سنین مختلف من با این تفاوت مواجه میشوید. آیا من آن فرد 10 سالهام یا 30 ساله یا 60 ساله؟ چگونه در یک اثر هنری میتوان گفت که من که هستم؟ درست است شناسنامه ثابت است ولی شکل ظاهری و باطنی انسان در طی تمام سالها متغیر است.
پس چگونه من میتوانم برای بازیگری قانون بگذارم و بگویم وقتی عصبانی هستی فریاد بکش. در کارهای چخوف باید به دنبال آن چیزی که نمیدانیم بگردیم نه به دنبال چیزهایی که میدانیم. اشکال اکثر ما این است که فکر میکنیم همه چیز را میدانیم. در لحظه لحظه زندگی و حرکات اجتماعی و فردی ما مدام دچار دگردیسی هستیم ولی خودمان متوجه نیستیم. اما در مقام بازیگر باید متوجه این دگردیسی باشیم و مدام کشف کنیم.
در برخی تمرینات بازیگر از ابتدا همه چیز را برای نقش تعیین کرده است. در تئاتر خلق یک شخصیت نمیتواند دانسته باشد. ما نمودارهایی را درباره یک نقش میدانیم و بر اساس دانستههای خود جلو میرویم و بعد از مدتها تمرین به کشف و شهود میرسیم. چگونه میتوان از طریق دیالوگهای نوشته شده از همان ابتدا همه چیز را درباره شخصیت مورد نظر بدانیم. اگر بازیگر کارش را بشناسد تازه باید به دنبال پیدا کردن باشد. اگر قرار بود از همان ابتدا همه چیز شخصیت شناخته شده باشد فقط کافی است بازیگر دیالوگها را حفظ کند و بعد از دو روز تمرین آماده اجرا شد.
نقد چخوف به استانیسلاوسکی این بود که برای نقش نباید نسخه پیچید و باید گذاشت تا همه چیز کشف شود. یکی از مشکلات ما به عنوان بازیگر این است که کارهای خود را معنی میکنیم. در برخی سریالهای تلویزیونی نا بازیگرانی که وجود دارند مدام حرکات خود را معنی میکنند مثلا نقش مادر را بازی میکند و مدام نگران است و مهربان. در حالیکه در زندگی واقعی مادر اینگونه نیست.
وقتی مدام بازیگر نقش مادر سعی میکند بگوید که مهربان است ما به عنوان مخاطب کشف میکنیم که شاید آن مادر در زندگی واقعی خود مهربان نیست که اینگونه سعی میکند خود را نشان دهد. متأسفانه این نکات را در بازیگری نمیبینیم. به قول استانیسلاوسکی مهارتهای بازیگری را بلد هستیم. بازیگرانی هستند که برای لحظات غمگین شخصیت از کارگردان میپرسند که چقدر گریه کنم. در حالیکه انسانهایی هستند که به لحاظ درونی غمگین هستند ولی با دیگر با لبخند برخورد میکنند.
ارتباط انسان یک ارتباط ناشناخته است. اجرای هر شب تئاتر با اجراهای دیگر متفاوت است با وجود اینکه دیالوگ و صحنهها ثابت هستند ولی نمیدانیم چه چیزی باعث این تفاوت میشود. این نمیدانم جذاب است و باید کشف شود.
------------------------------------
گفتگو از: آروین مؤذنزاده، فریبرز دارایی و نغمه دانش آشتیانی
نظر شما