هرچقدر كه اوضاع عراق به سمت ثبات وآرامش حركت مي كند، موضوع تدوام حضور و مشروعيت بقاي نيروهاي آمريكايي وهمچنين نظاميان چند مليتي از درجه توجيه پذيري فاصله مي گيرد.
از طرف ديگرحضورلايه هاي طرفداران خشونت درعراق دردرازمدت، تحقق اهداف سياسي و اقتصادي آمريكا را در اين كشور با مشكل مواجه مي سازد لذا آمريكاييها پس ازدو سال مبارزه با نيروهاي شورشي اكنون در يك اقدام متفاوت ، اين نيروها را به سمت مذاكره و رايزني تحريك مي كند.
در سابقه اين اقدام چنين آمده كه دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا چندي پيش پس از تكذيب مكرر انجام مذاكرات با شورشيان، سرانجام اذعان كرد كه اين كشور گفتگوهايي را با شورشيان عراق داشته است.
چرخش سياست فوق از طرف دولتمردان آمريكا ناشي از محدوديت هاي محيطي و اتخاذ تدابير تاكتيكي صورت مي گيرد كه ممكن است نتيجه اين تدابير روند تحولات را در آينده به نفع آمريكا تغيير دهد. چكيده عواملي كه در تغيير استراتژي موثر بوده است به شرح زير مي توان بيان كرد.
1- روند مذاكره موجب مي شود بسياري ازنيروهاي انساني كه به حركات تخريبي و افراط گرايانه براي مقابله با نيروهاي آمريكايي دلخوش كرده اند ، با ياس و نااميدي به تدريج به افول تفكرات تندرويانه سوق دهد.
2- با انجام مذاكره بين مخالفين داخلي حضور نيروهاي خارجي درعراق كه دلبستگي وطني دارند و بسياري از افراط گرايان خارجي كه صرفا از ديدگاه عقيدتي به موضوع حضور نيروهاي آمريكايي درعراق نگاه مي كنند، اختلاف ايجاد شود.
3- مذاكره و سهم دهي به مخالفان دردايره قدرت مي تواند بسياري ازنيروهايي را كه ازصحنه سياست به حاشيه رانده شده اند، بويژه نيروهايي كه در دستگاه رژيم بعث صاحب مقام و منصب بودند، مجددا به صحنه سياسي بازگردانده و روحيات اين نيروها را از معارضه جويي به سمت صلح جويي سوق مي دهد.
4- دولت آمريكا براي برداشت ثمره هزينه هاي خود درعراق نيازمند يك فضاي زماني طولاني وبا ثبات است . اگر دامنه شورشها كنترل نشوند نيروهاي آمريكايي مجبور خواهند بود در عراق به مدت طولاني و با نيروهاي امنيتي بيشتر كه هزينه بر هستند ، باقي بمانند . حضور طولاني مدت نيروهاي آمريكايي در نزد اذهان عمومي عراق كه عمدتا ضد آمريكايي است و ممكن است در آينده عقده حقارت تاريخي ناشي از اشغال، مردم اين كشور را به سمت خشوت طلبي تهييج كند. مقابله با اينگونه مخاطرات و اثرات سوء مخالفتها هزينه هاي زيادي را متحمل آمريكا مي كند كه اين امر براي مردم آمريكا توجيه پذير نيست.
6- فضاي كنوني جهان همانند دوران جنگ سرد نيست تا آمريكاييها با به تصويركشيدن تابوي يك قدرت بزرگ، بتوانند 50 سال نيروهاي خود را در يك كشور مستقر كنند. گسترش نيروها و پايگاههاي آمريكايي با عنوان مبارزه با تروريسم تا زماني معين توجيه پذير مي گردد . بعد از يك دوره كوتاه كه دامنه ترور فروكش كرد، توجيه آن غير منطقي است و ممكن است اذهان عمومي جهان اجازه پيگيري اين رويه را به دولتمردان آمريكا ندهد . ضمن آنكه نبايد روحيه تسليم پذيري يك فرهنگ در يك مقطع زماني پنجاه سال پيش به يك فرهنگ ديگر در مقطع زماني كنوني و يا آينده تعميم داد و موفقيت عملكرد سياستهاي نظامي 5 دهه پيش را نشان بر موفقيت آن عملكردها در مقطع زمان كنوني قلمداد كرد.
موارد فوق عمق ترفند دولتمردان آمريكا را در مذاكره با شورشيان عراق نشان مي دهد . پيش بيني مي شود آمريكاييها دامنه اين مذاكرات را در آينده بسط دهند و قبل از آنكه زمزمه خروج نيروهاي آمريكايي از عراق با قوت بيشتر شروع شود، زمينه ثبات را فراهم سازند. آمريكاييها به دنبال آن هستند كه در صورت كاهش نيروهاي خود درعراق ، بين نيروهاي موجود خود و درجه ثبات و امنيت در اين كشور موازنه اي برقرار كنند چراكه پرونده دو سال حضور نيروهاي خارجي در عراق اثبات نمود كه آنها در مقطع كنوني خواهان برقراري امنيت مطلق درعراق نبوده واين امكان در دسترس نيز نمي باشد.
نظر شما