۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۵

«چالش‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و اتحاديه اروپا در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 » منتشر شد

«چالش‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و اتحاديه اروپا در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 » منتشر شد

در کتاب «چالش‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و اتحاديه اروپا در دوره پس از 11 سپتامبر 2001» تلاش شده است تا عوامل مؤثر بر روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی که موجب واگرایی دو طرف به ویژه در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 شده است، مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند.

به گزارش خبرگزاری مهر، روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون تحت تأثیر عوامل مختلف، همواره دارای فراز و فرودهایی بوده است. در زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران، اتحادیه اروپایی با شکل کنونی در عرصه بین المللی حضور نداشت بلکه کشورهای اروپایی به اروپای غربی و شرقی تقسیم شده بودند. در این میان روابط ایران و کشورهای اروپایی به صورت دو جانبه دنبال می‏ شد و جمهوری اسلامی ایران تا اوایل دهه 1990 با مجموعه یکپارچه‏ای به نام اتحادیه اروپا مواجه نبود. در دهه 1980 یک رشته عوامل چالش برانگیز نظیر جنگ عراق بر علیه ایران (1988- 1980) که با کمک کشورهای اروپایی به رژیم صدام همراه بود، بحث صدور انقلاب اسلامی ایران و نیز بازداشت گروگان‏های غربی در لبنان موجب وخامت روابط ایران و اروپا شد.

 با پایان جنگ عراق بر علیه ایران از اوایل دهه 1990 و به علت عدم وجود روابط دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، گسترش روابط با اروپا در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفت و این ذهنیت پدید آمد که جامعه اروپا می‏تواند خلأ نبود روابط با ایالات متحده را برطرف نماید. در این شرایط سران جامعه اروپایی در سال 1992 بیانیه «ادینبورگ» را صادر و علاقه‏‎مندی خود را جهت آغاز گفتگوهای انتقادی با جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند. بر این اساس هفت دور گفتگوی انتقادی در سطح معاونین وزیر امور خارجه در پایتخت‏های اروپایی صورت گرفت.

با اینکه در این زمان یک رشته موضوعات اختلاف انگیز مانند حکم مهدورالدم بودن سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی، شروع موج جدیدی از بنیادگرایی اسلامی و نیز طرح مسائلی نظیر حقوق بشر و اختلافات بر سر روند صلح خاورمیانه در مجموع منجر به عدم برقراری روابطی با ثبات میان طرفین گردید ولی علی‌رغم این مسائل گفتگوهای انتقادی میان نمایندگان طرفین برای رفع سوء تفاهم‌ها آغاز گشت.

در این میان صدور حکم دادگاه میکونوس در 12 نوامبر 1996 که در آن ترور چند تن از مخالفان جمهوری اسلامی ایران در رستورانی موسوم به میکونوس در برلین را به مقامات جمهوری اسلامی ایران نسبت می‌داد، موجب تیرگی روابط سیاسی ایران و اتحادیه اروپا و نیز قطع گفتگوهای انتقادی میان ایران و اتحادیه اروپایی گردید. با وقوع بحران میکونوس و صدور رأی دادگاه برلین بر علیه تعدادی از مقامات ارشد ایران و فراخوانده شدن سفرای کشورهای عضو اتحادیه اروپایی از تهران و در مقابل فراخوانده شدن سفرای ایران از کشورهای مزبور، روابط دو طرف برای مدتی با چالش‏های سیاسی همراه گردید.

شرایط فوق تا زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی باقی بود. با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن سال 1997 و تشکیل دولت جدید که با تحولاتی در روند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همراه بود، فضایی مثبت در روابط دیپلماتیک با اروپا پدید آمد و گفتگوهای جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپایی دوباره آغاز گردید. موضع‌گیری خردمندانه اتحادیه اروپایی درقبال قانون آمریکایی داماتو و مخالفت با اثرات فراسرزمینی قوانین تحریم ثانویه و متعاقب آن رفت و آمدهای سطوح عالی بین مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، طرفین را در مسیر سازماندهی دور جدیدی از گفتگو با ماهیتی فراگیر و سازنده قرار داد. در راستای عوامل فوق از اواخر سال 2002 و طرح پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باز هم روابط میان ایران و اتحادیه اروپا وارد مرحله جدیدی گردید که تاکنون نیز در این قالب تداوم داشته است.

به عبارت بهتر می‌توان گفت در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 در کنار مسائلی نظیر حقوق بشر، اختلاف بر سر روند صلح خاورمیانه، تروریسم و کارشکنی ایالات متحده در توسعه روابط طرفین یک عامل جدید دیگر به نام سلاح‌های کشتار جمعی و هسته‌ای که در قالب تلاش ایران برای دستیابی به فناوری هسته‏ای می‌باشد و در گذشته نیز از جانب اتحادیه اروپایی مطرح می‏ شد، ولی از اهمیت بالایی در گفتگوها و تحت تأثیر قرار دادن روابط سیاسی برخوردار نبود، افزوده گردید. این عامل(فناوری هسته‌ای) با درخواست سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان به‌عنوان نمایندگان اتحادیه اروپا مبنی بر توقف و تعلیق کامل تمامی فعالیت‏های هسته‏ای جمهوری اسلامی ایران و عدم پذیرش این موضوع توسط تهران عامل دیگری در روند واگرایی سیاست خارجی ایران و اتحادیه اروپا در قبال یکدیگر گردید. به ویژه اینکه با روی کار آمدن دولت‌های نهم و دهم جمهوری اسلامی ایران و تغییراتی که در سیاست‌های هسته‌ای و روند گفتگوها با اتحادیه اروپایی اتفاق افتاد این روند با اختلاف نظرهای بیشتر دو طرف توأم گردید.

در خصوص روابط سیاسی همراه با نوسان ایران و اتحادیه اروپا نظرات مختلفی بیان شده است. برخی معتقدند که ناهمخوانی میان رهیافت ایدئولوژیک و دین مدارانه و قرائت و تفسیر ویژه ایران در مورد موضوعاتی نظیر حقوق بشر، تروریسم و بنیادگرایی، سلاح‏های کشتارجمعی، روند صلح خاورمیانه و نیز پافشاری بر دست‏یابی به انرژی هسته‏ای عوامل اصلی تأثیرگذار بر وجود چالش سیاسی میان اتحادیه اروپایی و جمهوری اسلامی ایران بوده است. از سوی دیگر برخی نیز با تکیه بر جنبه‏ های تاریخی، سیاسی و امنیتی بر این امر تأکید دارند که با قطع مناسبات جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده، واشنگتن از طرق مختلف سعی کرده است تا با اعمال نفوذ بر اتحادیه اروپایی از توسعه روابط میان بروکسل و تهران جلوگیری نماید، ولی از میان دو نظریه فوق به اعتقاد نگارنده تعارضات هویتی ـ ایدئولوژیک در مورد موضوعات فیمابین دو طرف از جمله مهمترین علل واگرایی در مقاطع مختلف بوده است.

در این راستا این نکته حائز اهمیت می‏ باشد که با توجه به خصومت سیاسی میان ایران و آمریکا و نیز در دستور کار قرار گرفتن یکجانبه ‏گرایی در سیاست خارجی این کشور و نیز با عنایت به اینکه رویکرد سیاست خارجی ایران مبتنی بر بهره ‏گیری از توان سیاسی نیروی دوم در نظام بین ‏الملل جهت کاهش فشارهای سیاسی هژمون می‌باشد، نیاز است تا عوامل تأثیرگذار بر واگرایی سیاسی میان جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا مورد مطالعه قرار گیرند. زیرا اتحادیه اروپایی از جایگاه و نقش مهمی در نظام بین‏ الملل و همچنین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است و شناخت و مطالعه این روابط در تنظیم و طراحی شایسته سیاست خارجی دو طرف می‏ تواند مؤثر باشد.

در این کتاب تلاش شده است تا عوامل مؤثر بر روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی که موجب واگرایی دو طرف بویژه در دوره پس از 11 سپتامبر 2001 شده است، مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند. در این راستا در فصل نخست چارچوب نظری قرار دارد در این قسمت با بهره‌گیری از نظریه‌سازه‌ انگاری متغیرهای تأثیرگذار بر روند واگرایی دو طرف در قالب تفاوت‌های هویتی، فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژیک مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در فصل دوم تحولات تاریخی روابط جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم نقش و تأثیر تروریسم در روابط دو طرف، در فصل چهارم تفاوت دیدگاههای اتحادیه اروپایی و جمهوری اسلامی ایران در قبال روند صلح خاورمیانه، در فصل پنجم نقش حقوق بشر در واگرایی سیاسی دو طرف و در فصل ششم موضوع هسته‌ای و تلاش جمهوری اسلامی ایران برای استیفای حقوق قانونی و مشروع خویش برای بهره‌مندی از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و دیدگاه‌های اعضای این اتحادیه در این خصوص، مورد مطالعه و کنکاش قرار گرفته است. در پایان نیز جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کتاب قرار دارد.

براساس یافته‏ های نگارنده و در مطالعه علل اصلی چالش‏های سیاسی در روابط میان اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران عوامل هویتی، فرهنگی مذهبی و ایدئولوژیک از بیشترین اثرگذاری نسبت به سایر عوامل برخوردار بوده‏اند. رویکرد ایران و اتحادیه اروپا مبتنی بر مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی، حل و فصل روند صلح خاورمیانه، لزوم رعایت و احترام به حقوق بشر و نیز عدم اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی قرار دارد، اما اختلافات هویتی ـ ایدئولوژیک مانع از رسیدن به تعریفی جامع و کامل و نیز همکاری و همگرایی درخصوص موضوعات بین‏ المللی و منطقه ‏ای شده است.

«چالش‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و اتحاديه اروپا در دوره پس از 11 سپتامبر 2001» تألیف عباس مجیدی به همت انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) به بهای 85000 ريال منتشر شد.

کد خبر 2060260

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha