به گزارش خبرگزاری مهر، از مشاركت تعاريف و تفسيرهاي بسياري به عمل آمده است. گستردگي مفهومي و وجود تفسيرهاي متعدد يكي از ويژگي هاي اين مفهوم است. مشاركت از نظر لغوي بر وزن مفاعله به معناي شركت دو جانبه و متقابل افراد براي انجام امري مي باشد. مشاركت مداخله و نظارت مردم و قابليت سياسي- اجتماعي هر نظامی را در دستيابي به توسعه همراه با عدالت اجتماعي بيشتر بالا خواهد برد.
بنيادي ترين انديشه زير ساخت مشاركت پذيرش اصل برابري مردم است و هدف از آن همفكري، همكاري و تشريك مساعي افراد در جهت بهبود كميت و كيفيت زندگي در تمامي زمينه هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي است.
به لحاظ موضوعي مشاركت را به گونه هايي چون مشاركت اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و رواني تقسيم مي نمايند، هرچند كه تفكيك دقيق آنها به دليل درهم تنيدگي، همپوشي و مكمل يكديگر واقع شدن چندان امكان پذير نمي باشد، اما در مقام شناخت و تحليل مي تواند سودمند باشد.
مشارکت اقتصادی
مشاركت اقتصادي بر تاثيرگذاري بر روند و شيوه توليد به لحاظ روابط حاكم بر اين روند و وسايل مادي توليد براي رفع نيازهاي مادي و افزايش توليد متمركز است كه در قالب مداخله و درگير شدن افراد در نظام تصميم گيري مربوط به تخصيص منابع اقتصادي و مشاركت در سياست توسعه اقتصادي نمود پيدا مي كند.
مشاركت اقتصادي به معناي حضور و همكاري آگاهانه اقشار مختلف در جهت توليد، پس انداز، سرمايه گذاري بيشتر و مطلوب تر، توزيع مناسب و عادلانه تر و مصرف بهينه از منابع طبيعي و كالاهاي مورد نياز زندگي و صرفه جويي در استفاده از منابع كمياب زندگي است.
در مشاركت واقعي، شركت دادن رده هاي پايين جامعه در فرآيند توسعه در سطوح اجرا، تصميم گيري، نظارت و برخورداري از منابع مطرح است، ولي در تمركز زدايي و خصوصي سازي مشاركت اقتصادي بر تاثيرگذاري بر شيوه و پويش توليد به لحاظ روابط حاكم بر اين پويش و وسايل مادي توليد براي رفع نيازهاي مادي و افزايش توليد متمركز است كه در قالب مداخله و درگير شدن افراد در نظام تصميم گيري مربوط به تخصيص منابع اقتصادي و مشاركت در سياست توسعه اقتصادي نمود پيدا مي كند.
البته مشاركت اقتصادي به معناي خصوصي سازي نيست، زيرا در روند خصوصي سازي كساني كه داراي برخورداري مالي و سرمايه بالايي هستند، يعني كساني كه به منابع قدرت سياسي و حاكميت دسترسي دارند وارد و سهيم مي شوند كه برآيند آن قطبي شدن جامعه و تشديد شكاف طبقاتي است و اين مغاير با اصل برابري و ورود رده هاي محروم و پايين جامعه در فرآيند توسعه در سطوح اجرا، تصميم گيري، نظارت و برخورداري از منافع مطرح است، ولي در تمركززدايي و خصوصي سازي عملا رده هاي پايين جامعه به دليل ناتواني مالي و سياسي شركت داده نمي شوند.
مشاركت اجتماعي
مشاركت اجتماعي مفهومي گسترده و با ابعاد وسيع مي باشد. آن متضمن انواع فعاليت هاي فردي يا اجتماعي تاثيرگذار بر تصميم گيري ها و سياست هاي دستگاههاي عمومي از سطح پايين شهرداري، نظام آموزشي و...تا سطوح بالاتر دستگاههاي عالي قانون گذاري اجرايي و قضايي است. مشاركت اجتماعي در معناي وسيع در بردارنده انواع كنش هاي فردي و گروهي به منظور دخالت در تعيين سرنوشت خود و جامعه و تاثير نهادن بر فرآيندهاي تصميم گيري مربوط به امور عمومي است. به عبارتي مشاركت اجتماعي به آن دسته از فعاليت هاي داوطلبانه و ارادي دلالت دارد كه از طريق آنها اعضاي يك جامعه در امور محله، شهر و روستا شركت كرده و در مناسبات حيات اجتماعي خود مشاركت دارند. در نتيجه مشاركت اجتماعي كه با مشاركت مردمي قرابت شديدي دارد اولا مشاركتي است كه از متن جامعه بر مي آيد و ثانيا عرصه هاي مختلف حيات اجتماعي را بر مي گيرد.
مشاركت رواني
مشاركت رواني مورد تاكيد روان شناسان اجتماعي است و دلالت بر نوعي درگيري ذهني و عاطفي دارد كه زمينه ساز ابتكارات جمعي است. راجرز و شوميكر معتقدند كه مشاركت يك درگيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيت هاي گروهي است كه آنان را بر مي انگيزد تا براي دستيابي به هدف هاي گروهي همديگر را ياري دهند و در مسئوليت كار شريك شوند. مشاركت رواني در قالب ايجاد تغيير و دگر گوني در ذهنيت ها و شكستن عقايد قالبي نامناسب و شركت در عمل جمعي مشترك، گرايش و آمادگي رواني لازم را به براي كنش جمعي فراهم مي نمايد.
مشاركت فرهنگي
مشاركت فرهنگي يعني شركت داوطلبانه، ارادي و آگاهانه افراد، گروهها و سازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه در ابعاد گوناگون زندگي فرهنگي آن جامعه به منظور گسترش توسعه پايدار، متوازن و همه جانبه حيات فرهنگي است.
شركت داوطلبانه، ارادي و آگاهانه به اين معنا است كه حضور در عرصه مشاركت فرهنگي، حضور فعالانه با انگيزه، فارغ از الزامات و تعين هاي تحميلي و مبتني بر تصميم گيري عاقلانه و آگاهانه و با اتكا به شناخت برون داده ها و تاثيرات مشاركت فرهنگي است. بنابراين مقيد نمودن تعريف مشاركت فرهنگي به ويژگي هاي شركت داوطلبانه ارادي و آگاهانه اين نوع از فعاليت ها را از ساير فعاليت هاي معمولي و روزمره زندگي كه ممكن است بناي آن بر پيروي كوركورانه از قيود، سنت ها و تعين هاي اجتماعي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي و سنتي در اجتماعات شهري، محلي، روستايي و عشايري باشد متمايز مي كند.
مشاركت سياسي
مشاركت سياسي را فعاليت داوطلبانه اعضاي جامعه در انتخاب رهبران و شركت مستقيم و غير مستقيم در سياست گذاري تعريف كرده اند. نلسون و هانتينگتون مشاركت سياسي را فعاليت اعضاي جامعه براي تاثيرگذاري بر سياست هاي عمومي دانسته اند. در بيشتر تعاريف صورت گرفته از مشاركت سياسي، خصيصه حاكميت مردم در انتخابات و دخالت در تصميم گيري ها و ادره امور كشور و مشاركت آگاهانه و قدرتمندانه مردم در كليه نهادهاي اجتماعي است.
به نظر "مايرون واينر" مشاركت سياسي هر عمل داوطلبانه موفق يا ناموفق،سازمان يافته يا بدون سازمان، دوره اي يا مستمر، شامل روش هاي مشروع و غير مشروع براي تاثير بر انتخاب رهبران و سياست ها و اداره عمومي در هر سطحي از حكومت محلي يا ملي است. مشاركت سياسي مشاركت در فرآيند قدرت و انتخاب مسئولين و مداخله در امر تصميم گيري در نظام سياسي است.
نظر شما