۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۹:۴۷

عبدالمجید نجفی مرگ «مهتاج» را روایت کرد

عبدالمجید نجفی مرگ «مهتاج» را روایت کرد

رمان مهتاج نوشته عبدالمجید نجفی سه‌سال پس از پایان تحریر نخست از سوی نشر قطره منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، مهتاج تازه‌ترین رمان عبدالمجید نجفی نویسنده آذری و اهل تبریز است که به تازگی از سوی نشر قطره و در قالب مجموعه «داستان جهان و جهان داستان» با دبیری شهرام اقبال‌زاده منتشر شده است.

«مهتاج» داستان یک معلم روستاست که در کودکی همبازی دخترخاله‌اش بوده و از عوالم کودکی به او دل بسته است، اما وقتی به عنوان معلم روستا مشغول به کار می‌شود، گرفتار عشقی جدید و تبدیل به یک آدم سیاسی می‌شود.

نجفی تحریر اول این کتاب را در سال 89 و تحریر دوم را در سال  90 انجام داد و ناشر نیز در نهایت در سال جاری آن را منتشر کرد.

نجفی در مهتاج داستانی را بیان کرده که روایتگر سیر تغییرات اجتماعی در توده‌های مردم در سال‌های منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن و تاثیر جریانات سیاسی بر آن است.

نجفی فصل نخست این رمان را اینگونه آغاز کرده است: روزی که «مهتاج» مرد، یک روز ابری بود. ابرها پایین آمده بودند و فاصله چندانی با پشت‌بام خانه‌های قوطی کبریتی نداشتند. ابتدا، سکوت چون بختکی به در و دیوار محله فرود آمده بود. مهتاج شده بود بغض گلوی زن و مرد و پیر و جوان. سرها پایین بود و دکان‌ها بسته. سر بن‌بست «رضا بقال» همه منتظر بودند. دود سیگار به هم می‌آمیخت و بالا می‌رفت. وقتی آصف بنا با مهدی و چند سیاه‌پوش بیرون آمد، صدای جیغ زنی از یکی از پشت‌بام‌های مه‌آلود سکوت را شکست. بعد همهمه‌ای خیس موج برداشت. آن وقت ناله‌ها به سرعت در هم شد و به شکل تسلیت‌گویی‌های گنگ سرازیر شد.

غم آخرت باشه کبلایی!

خدا رحمت کنه!

روحش شاد! آصف خود جنازه‌ای بود در میان جمع. یک سر و گردن بلندتر از همه. با موی سر و ریش سفید و ابروهای پرپشت. چشم‌های گودافتاده و اشک بار. کت و شلوار سیاه رنگ‌باخته به تن. با انگشتان درازش مچ دست مهدی را گرفته بود. مهدی شلوار کتان طوسی با بادگیر سورمه‌ای تنش بود. تازه داشت ریش کرک‌وارش از دو طرف صورتش سبز می‌شد. 10 سال از مهتاج کوچک‌تر بود. با چشم‌های بادامی و قیافه‌ای مغولی، هاج و واج آدم‌ها را نگاه می‌کرد. سیل جمعیت راه‌ افتاد. باید می‌رفتند سمت مسجد میر‌آقا. مهتاج از سر شب توی شبستان مسجد بود، داخل تابوت چوبی. چراغ مهتابی سبز ایوان مسجد برای او روشن بود. لا اله الا الله

رمان مهتاج در 173 صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2072245

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha