به گزارش خبرگزاری مهر، «صبحی ماهمازانی» علاقمند است به توضیح فلسفه فقه در اسلام بپردازد. وی بر این باور است که ما در مطالعاتی که به بررسی جوامع می پردازیم با انباشتی از اطلاعات روبرو هستیم؛ انباشت دانشی که به صورت ابدی حفظ شده است آیینه تمام نمای رخدادها و پیشامدهای اجتماعی است. حوادث گذشته به مثابه سایه ای در حال محو شدن در افق چشم انداز ما رنگ می بازند و چنین دورنمایی در حالی خودنمایی می کند ما به علت حضور در زمانه کنونی تصویر روشن و شفافی از وقایع هم عصر خود داریم اما فاصله زمانی ما با گذشته موجب گردیده است که وقایع گذشته را دور، عجیب و ناآشنا قلمداد نمائیم.
واقعیت آن است که وقایع دور گذشته در طول زمان با منطق ویژه خود با یکدیگر مرتبط گردیده اند و چنانچه ما در صدد بررسی و مطالعه حوادث روزگار خود باشیم ناگزیر از مطالعه رویدادهای گذشته هستیم. به باور صبحی ماهمازانی، حقوق و قواعد هر جامعه بازتاب رخدادهای همان جامعه است. بنابر این با توجه به حوادث تاریخی جامعه می توان به چرایی تنوع قواعد حقوقی آن جامعه پی برد.
این کتاب در پنج بخش تنظیم شده است که هر بخش دربردارنده فصلهایی مجزاست. نویسنده در بخش نخست به تعریف فقه و تقسیمات آن پرداخته است. وی مطالب این بخش را با سخنانی درباره مدنی الطبع بودن آدمی آغاز نموده است. بنا به گفته های او نیاز بشر به زندگی جمعی موجب پدید آمدن تعاملات جدید میان اعضای جامعه می گردد؛ تعاملاتی که فقه در صدد تنظیم آنها در راستای حفظ تعادل جامعه است. بنابراین فقه خود به نوعی پیامد نیازهای زندگی جمعی انسانهاست که بنا بر طبیعت هر جامعه با پوششی متفاوت ظاهر گشته است. بنابراین با توجه به گستردگی جغرافیای جهان اسلام ما با تنوع در فقه اسلامی روبرو گردیده ایم.
بخش دوم اثر به بررسی زمینه تاریخی فقه و حقوق اسلامی اختصاص دارد. این بخش شامل مباحث ذیل است: مکاتب حقوقی اسلام؛ وی در این پاره به توضیح مکتب حنفی، مکتب مالکی، مکتب شافعی و مکتب حنبلی پرداخته است. در پاره های بعدی مکاتب منسوخ شده فقه اهل سنت مورد بررسی قرار گرفته است. مکتب فقهی تشیع، حقوق امپراتوری عثمانی و جنبش قانون خواهی در کشورهای شرقی سایر مباحث این بخش را تشکیل داده اند.
منابع حقوق اسلامی موضوع بخش سوم کتاب است. نویسنده در این بخش به مطالعه و بررسی منابع شریعت یعنی قرآن، سنت، اجماع، قیاس، تفسیر و سایر منابع شریعت پرداخته است. بخش چهارم به منابع غیر اصیل یا خارجی حقوق اسلامی اختصاص یافته است. تکامل حقوق، تصویب قانون، عرف، تاثیرات حقوق اسلامی و حقوق رومی بر یکدیگر مطالب مطرح گردیده در این بخش را تشکیل داده اند.
نویسنده در بخش پنجم به بحث اصول پرداخته است. مباحث این بخش در پاره هایی سه گانه مطرح گردیده است که شامل مطالبی از این دست است: نگاهی کلی، قاعده ضرورت و نیاز و شرایط عمومی شهادت. پاره نهایی خود دربردارنده زیرمجموعه هایی از این قرار است: ضروری بودن سند و مدرک برای اثبات ادعا، اثبات، سوگند و شرایط شهادت.
سرانجام باید گفت مطالعه زمانه و زمینه قواعد فقهی در جهان اسلام به مثابه فلسفه آن قواعد برای به دست آوردن درک و برداشتی شفاف و روشن از قواعد و احکام مندرج در مکاتب مختلف فقه اسلامی امری ضروری به نظر می رسد.
وی چنین اظهار داشته است که بررسی تطبیقی قواعد فقه و حقوق اسلامی با توجه به حوادث تاریخی جهان اسلام می تواند محققان را از ابهام ها و اشتباه هایی که آگاهی ناقص مستشرقان بدان دامن زده است برهاند.
نظر شما